• چهارشنبه / ۲۱ اسفند ۱۳۸۷ / ۱۳:۳۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8712-12044.96479

«جز چتر دست مردم هيچ حمايتي نداشتم» پاسداشت نيم قرن فعاليت ادبي عليرضا طبايي برپا شد

«جز چتر دست مردم هيچ حمايتي نداشتم»
پاسداشت نيم قرن فعاليت ادبي عليرضا طبايي برپا شد

مراسم پاسداشت نيم‌ قرن تلاش ادبي عليرضا طبايي با سخنراني شاعران و بازگويي خاطراتي از صفحات شعر «مجله‌ي جوانان»، عصر روز گذشته (سه‌شنبه، بيستم اسفند‌ماه) با حضور جمعي از اهالي ادب در خانه‌ي هنرمندان ايران برگزار شد.

طبايي پابه‌پاي شعر جوان پيش آمد

به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، فرهاد عابديني در اين مراسم با بيان اين‌كه اواخر دهه‌ي 30 و 40 شايد از پربارترين دهه‌هاي شعر امروز ايران باشد، متذكر شد: در اين دو دهه، مجلات و روزنامه‌هاي زيادي وجود داشت كه مسابقه‌ي شعري بود و اين مجلات، مجلاتي بودند كه در تعالي شعر نقش مهمي داشتند. در مجله‌ي «سخن» نادر نادرپور، در «روشنفكر» فريدون مشيري، در «زن روز» نصرت رحماني و در «جوانان امروز» عليرضا طبايي فعاليت مي‌كردند و عصر درخشاني براي شعر امروز بود. تعدادي از شاعران، نيمه‌ي راه خسته شدند، يك‌سري كوچيدند و تنها يك تعداد باقي ماندند.

اين شاعر با اشاره به كتاب «هزارويك شعر» محمدعلي سپانلو يادآور شد: سپانلو در اين اثر، طبايي را در شاخه‌ي نو شعر اعتدالي در كنار محمدرضا شفيعي كدكني و بزرگان ديگر قرار داده است، كه اين موضوع نحوه‌ي وضعيتي شعر او را مشخص مي‌كند.

عابديني يكي از ويژگي‌هاي شعر طبايي را نوگرايي او دانست و ادامه داد: او در شعرها، پابه‌پاي شعر جوان پيش آمد؛ ولي آن زياده‌روي‌هايي را كه شعر امروز را به انحراف مي‌كشاند، نداشت؛ بلكه شعرش، شعري اعتدالي و پيش‌رونده بود.

نجات جوانان از ابتذال

سهيل محمودي هم با بيان اين‌كه حدود بيست‌وچند سال است كه در غم‌ و شادي‌هاي‌مان در كنار طبايي بوده‌ايم، به بازگويي چند خاطره پرداخت و جاي بيان آن‌ها را در همين مجلس عنوان كرد.

اين شاعر در ادامه با اشاره به نقش مطبوعات در شعر امروز گفت: روزنامه و مطبوعات براي زندگي شهري است. نمود و نماد شهر و آن‌چه تحول يا مدرنيته در هنرهاست، از سال 1300 به بعد پيدا مي‌شود. ارتباط شعر نو با مطبوعات، در سال 1301 است كه نيما يوشيج در مجله‌اي شعر چاپ مي‌كند؛ اما اين موضوع را درباره‌ي صائب و مولوي نمي‌توان گفت.

او با بيان اين مطلب كه مطبوعاتي كه در حوزه‌ي خدمت به شعر، شكل مي‌گيرند، از سال‌هاي 20 تا 32 هستند، متذكر شد: در اين دوره، فضا بسيار سياسي است و ادبيات بسيار در آن حوزه‌ها گام مي‌زند. حتا نيماي غيرسياسي هم به مجله‌اي مي‌رود كه احسان طبري در آن‌جاست.

محمودي ادامه داد: بعد از اصلاحات ارضي، شهرنشيني شكل جدي‌تري مي‌گيرد و مطبوعات سال 40، بيش‌ترين تلاش را در حوزه‌ي ادبيات دارند و بيش‌ترين قدم را براي پيش‌برد ادبيات به كار مي‌برند.

او با اشاره به تقسيم‌بندي مطبوعات به مطبوعات جدي و عامه‌پسند، توضيح داد: مطبوعات در آن دوره به چند دسته تقسيم مي‌شوند؛ يكي مطبوعات جدي است كه كاملا كلاسيك هستند؛ مانند «يغما» كه از حميدي شيرازي به آن‌طرف نمي‌آيند و ديگر مجله‌ي «سخن» است كه انقلابي و نوآور نيست؛ اما مي‌خواهد آرام براي نوآوري حركت كند و معتدل است، كه اوج رمانتيسم آن، نادر نادرپور و يدالله بهزاد كرمانشاهي است. مجلات روشنفكري خاص هم داريم كه مبدع بسياري از حركت‌ها هستند، كه اوج آن، مجله‌ي «فردوسي» و «روشنفكر» است.

محمودي همچنين متذكر شد: دوره‌ي ديگر، مجلات عامه‌پسند هستند كه معمولا حرف جدي براي گفتن ندارند و آن‌چه براي مخاطب جذاب است، براي‌شان مهم‌تر است؛ اما اگر كسي بتواند در مجلات عامه‌پسند حوزه‌اي را پيدا كند، مي‌تواند حرفي بزند كه در درازمدت تأثير داشته باشد. مجلات عامه‌پسند آن دوره از عناصر روزنامه‌نگاري هم استفاده مي‌كردند. دو صفحه‌اي كه عليرضا طبايي در «مجله‌ي جوانان» درمي‌آورد، بچه‌هاي شهرستاني و جنوب شهري تهران را به ادبيات علاقه‌مند و جرياني را ايجاد كرد.

اين شاعر و روزنامه‌نگار يادآور شد: طبايي از شاعران هم‌نسل خود و همچنين ترانه‌سرايي استفاده كرد؛ افرادي چون: عمران صلاحي، حسين آهي، حسين منزوي، اكبر بهداروند، اكبر اكسير، محمد مالمير و ناهيد يوسفي از جمله‌ي آنان بودند؛ جرياني كه طبايي هم‌نسلان خود را گرد هم آورد.

محمودي متذكر شد: همت طبايي براي وقت‌ گذاشتن، جلسه‌ي شعر گذاشتن، بچه‌هاي شهرستاني را دعوت‌ كردن و اميد دادن، بسيار بالا بوده است. او تلاش مي‌كرد شعر جوانان دچار ابتذال نشود. طبايي شاعر غيرجدي نبود؛ زيرا ادبيات غيرجدي در آن دوره زياد بود و نمونه‌ي آن هم كاروست. همت او براي اين‌كه اين بچه‌ها دچار ابتذال نشوند، قابل تأمل است.

ارائه‌دهنده‌ي بخشي از پيشنهادهاي غزل براي اولين‌بار

در اين برنامه همچنين عليرضا بهرامي در سخناني گفت: نسل من عليرضا طبايي را اين‌قدر پيشكسوت نمي‌داند. شناخت هم‌سن و سالان من از طبايي، علاوه بر آثار معدودي كه جسته و گريخته منتشر شده بود، بيش‌تر از طريق دو مجموعه‌ي غزل يك‌صفحه‌يي است كه در ابتداي دهه‌ي 70 در مجله‌ها‌ي «ادبستان» و «شعر» در سال 72 منتشر شد.

اين شاعر يادآور شد: ما با اين غزل‌ها، طبايي را شاعري جوان يا حداكثر در پايان دوران جواني شناختيم. خودم چند سال بعد، با ديدن شماره‌هايي از مجله‌ي «جوانان» دريافتم شاعري كه در سال 72، اين غزل‌ها را منتشر كرده است،‌ 25-20 سال پيش از آن، شعر جوانان را تصحيح و منتشر مي‌كرده است. پس فهميدن اين‌كه غزل‌هاي يادشده در 50سالگي شاعر سروده شده‌اند، تعجب‌آور و جالب بود كه بي‌شك به‌خاطر ويژگي‌هاي خاص آن غزل‌هاست.

وي ادامه داد: ويژگي خاص طبايي اين است كه هرچند در انتشار دو كتابش ربع قرن فاصله افتاد؛ اما در دوره‌اي كه چرخ‌دنده‌هاي دو جريان روشنفكري و تفكرات تزريقي در جامعه در زمينه‌ي غزل وجود داشت، حركت‌هايي قابل تامل انجام مي‌دهد.

او ادامه داد: طبايي اتفاقا بين گونه‌هاي ادبي، به شعر نيمايي بيش‌تر علاقه دارد؛ اما در عين حال در سير تكويني غزل معاصر تأثيرگذار است و پيشنهادهايي كه در گسترش اوزان عروضي داشت و همچنين پيشنهادهايي كه درباره‌ي رديف داد، بيانگر اين واقعيت است. درواقع در زماني كه به‌دليل گسترش غزل‌سرايي برخي تمام پتانسيل خود را صرف اين كردند كه تغيير در محتوا و شكل غزل را به خود منتسب كنند، طبايي تنها به خود شعر پرداخت. او در مجموعه‌ي «شايد گناه از عينك من باشد»، حدود 80 غزل منتشر مي‌كند كه اتفاقا خلق آن‌ها به زماني مربوط است كه طبايي تقريبا از ياد تريبون‌ها و نشريات رفته است.

اين شاعر و روزنامه‌نگار از ديگر ويژگي‌هاي غزل‌هاي طبايي اين‌گونه ياد كرد: زيست شخصي‌اش را در شعر آورده است و اوج اين ماجرا را در غزلي كه در رثاي همسرش گفته و مخاطب با تمام وجود درد شاعر را در خود فرو مي‌ريزد، مي‌بينيم. ازسوي ديگر، طبايي شاعري است متعهد كه تعهدش هيچ‌گاه به حكومت‌ها منتسب نبوده است؛ به اين دليل با تغييرات حكومتي، نوع نگاهش به مفاهيم انساني تغيير نكرده و اين سالم‌ترين و قابل‌اعتماد ترين نوع تعهد است. شعر «ويتنام»، شعر حماسه‌اي براي قاره‌ي سياه و شعر «بهاران زخمي بغداد» و بعد از آن، شعري كه اخيرا براي «غزه» سروده است، بعضا با فاصله‌ي زماني چند دهه از او منتشر شده‌اند؛ اما محور همه‌ي آن‌ها يكي است.

بهرامي ادامه داد: درس‌آموزي براي اصرار نداشتن بر ساختارشكني‌ها و اصرار داشتن به شكستن ساختارهاي محدودكننده و در عين حال غير قابل قبول ذهني از ديگر خصلت‌هاي شاعري است كه بر هيچ‌چيز اصرار ندارد؛ جز حفظ اصالت شعري. شايد تنها نمايش‌نامه‌ي منظومي كه در قالب نيمايي منتشر شده است، متعلق به طبايي باشد. او با اشراف بر اسطوره‌هاي ملي و بين‌المللي و نيز مفاهيم ديني و استفاده از آن‌ها در قالب‌هاي نو، گواه ديگري بر ميل نوآوري مبتني بر سنت‌ها ارائه كرده است. بر اين مبنا، پرهيز از وادادگي در برابر جريان‌هاي ادبي و تحت‌تأثير جو موجود قرار نگرفتن، قضاوت و داوري منصفانه و نيز متانت توأم با صراحت بي‌رحم در مواجهه با ادبيات، از ديگر ويژگي‌هاي قابل احترام عليرضا طبايي است.

سرحلقه‌ي جمعي از شاعران

حسن فدايي نيز يادآور شد: طبايي سرحلقه‌ي شاعراني چون: حسين منزوي، محمدعلي بهمني، جلال سرفراز، سپيده كاشاني، عمران صلاحي و بسياري ديگر از شاعران است.

اين شاعر متذكر شد: ما شاعران هم‌نسل او، از اقصا‌نقاط تهران و شهرستان، دوشنبه‌ها به سمت جلسه‌ي شعر جوانان طبايي مي‌رفتيم. در آن زمان، شعرهاي نيمايي و غزل‌هايش به ما اميد مي‌داد.

طبايي چراغ به دستم داد

پس از شعرخواني فدايي، حسن فرازمند با يادآوري خاطره‌اي، گفت: اين افتخار را دارم كه از سال 53 و 54 با راهنمايي‌هاي طبايي در مسيري كه او چراغ به دستم داد، حركت كنم.

اين شاعر و روزنامه‌نگار همچنين شعري خواند.

«مجله‌ي جوانان» و رشد جوانان

قاسم چنگيزي نيز در سخناني گفت: در دهه‌ي 50 تا 60، آثارم در «مجله‌ي جوانان» و « فردوسي» چاپ مي‌شد. در آن زمان، انجمن‌هاي فراواني بودند كه تعالي شعري را در قالب سنتي به ما آموزش مي‌دادند و در جوانان قدري ركود ايجاد كرده بودند. اسماعيل نوري‌ علا با كارگاه شعرش، جنب و جوشي در تكامل و تعالي شعر ايجاد كرد و همچنين «مجله‌ي جوانان» با مسابقات شعري‌اش باعث شد كه شاعران جوان ما رشد كنند و مطرح شوند.

هر چه ياد گرفتيم، از جلسات طبايي بود

اميرحسن سعيدي نيز يادآور شد: خرداد امسال كه برسد، 40 سال از روزي مي‌گذرد كه وارد « مجله‌ي جوانان» شدم و دوستم حسين منزوي شعري را پيش‌تر از آن از من گرفته بود، براي « مجله‌ي جوانان» فرستاد. درواقع، ما هرچه ياد گرفتيم، از آن جلسات بود.

شاعر بدون وابستگي

عباس سجادي هم گفت: در كشور ما، اگر شاعر به جايي وابستگي نداشته باشد، جايگاهي ندارد. جشنواره‌ي شعر فجر را هم ديديم كه چه بذل و بخششي كرد؛ اما...

او در ادامه از دست‌اندركاران برپايي مراسم تشكر كرد.

جز چتر دست مردم، حمايتي نداشتم 

به گزارش ايسنا، اما عليرضا طبايي در مراسم بزرگداشتش گفت: از لحظه‌اي كه خود را شناختم و در اين راه گام زدم، جز چتر دست مردم هيچ حمايتي نداشتم.

اين شاعر پيشكسوت يادآور شد: شعر از گذشته تا امروز، محصول آميختگي انديشگي خيال با حس و عاطفه در زبان موزون آهنگين است و اين شعر افسوني است كه مي‌تواند انسان‌ساز باشد، تا جايي‌كه ستم و تباهي خاك را فراگرفته است، بدل به سلاحي شود براي مقابله با ستم و مقاومت در برابر اين كار.

او افزود: پنجاه سال با اين فكر آمده‌ام؛ ديروزها اين‌طور بود كه در راه بالندگي شعر و ادب فارسي صرف شد، امروز هم همين رفتار را دارم. در روزگار شگفتي كه بر شعر فارسي مي‌رود و اين سرمايه‌ي غني ما در لگدكوب چند گروه مختلف است، از يك‌سو سنت‌گرايان و از سوي ديگر، نام‌اندوزان و يك‌سري تئوري‌پردازان كه مي‌خواهند جوانان را تحت‌تأثير خود قرار دهند، تشكيل چنين جلساتي براي تحليل شعر فارسي بسيار مؤثر است. آرزو مي‌كنم در چنين روزگاري، اين همت گسترش يابد و شاهد بالندگي شعر فارسي باشيم؛ شعر پويا، زنده و متعهدي كه بتواند به جايگاه خود برسد.

اين شاعر و ترانه‌سرا متذكر شد: اميدوارم شاعران ما كه صليب سرنوشت را به دوش دارند، هرجا روند، بر صدر بنشينند و خاك اين سرزمين كهن شاهد باشد كه بار ديگر شعر فارسي مكان شايسته‌اش را بيابد و خاكيان بدانند كه در ميان يلان، ما هم يلي هستيم. كافي است راه را بشناسيم و آثارمان را عرضه كنيم تا جهانيان بدانند كه ما هم كسي هستيم.

خاطره و شعر

مجيد فلاح شجاعي هم‌ در اين مراسم كه با اجراي اكبر كتابدار همراه بود، به آشنايي‌اش با «مجله‌ي جوانان» اشاره كرد و در پايان، دو شعر از عليرضا طبايي خواند.

ناهيد يوسفي نيز با يادكردي از دوران مديريت طبايي بر صفحات شعر و ادب «مجله‌ي جوانان امروز»، شعري به او تقديم كرد.

از سوي ديگر، خليل جوادي با اشاره به نامه‌هايي كه در كودكي و نوجواني براي اين مجله مي‌فرستاده است، شعرهايي را از خودش خواند.

همچنين اكبر آزاد با همراهي ساز پيانو پسرش، دو ترانه‌ي «مرد سرگردان» و «عشق تو نمي‌ميرد» را كه از آثار عليرضا طبايي در سال‌هاي دور است، خواند.

در مراسم بزرگداشت طبايي كه به‌همت جمعي از شاعران و پيشكسوتان و با همراهي مؤسسه‌ي اطلاعات و سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران برپا شد، كليپي درباره‌ي فعاليت‌هاي ادبي او به نمايش درآمد.

هداياي درنظر گرفته‌شده براي طبايي هم با حضور محسن اردبيلي، عباس سجادي، محمدرضا اصلاني و سردبير «مجله‌ي جوانان» - سهرابي - اهدا شد.

از حاضران در مراسم نكوداشت عليرضا طبايي به اين افراد مي‌توان اشاره كرد: محمد محمدعلي، محمد حاجي‌زاده، اسماعيل رها، محمدعلي شاكري‌ يكتا، سپيده ساماني، طاها حجازي، محمود لشكري، شهرام شاهرخ‌تاش، هادي خوانساري، يزدان سلحشور، مهري شاه‌حسيني، شيرين‌علي گل‌مرادي، مهدي عاطف‌راد، سعيد سلطاني طارمي، محمد سلماني، رحت‌الله شاكري، محمد عزيزي، اصغر علمي، عبدالله صمديان، م. حسن‌بيگي، گرشاسب گروسي و سعيد اسلامي.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha