سومين كنگرهي پاژ، آيين بزرگداشت حكيم ابوالقاسم فردوسي، شامگاه چهارشنبه در فرهنگسراي نياوران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم، حسن انوشه - سرپرست دانشنامهي ادب فارسي - دربارهي «شاهنامهپژوهي در جهان عرب» گفت: شاهنامهي فردوسي در ميان اعراب سرگذشتي مانند رباعيات خيام پيدا كرد.
انوشه به شرحي از آنچه كه بر رباعيات خيام در جهان عرب رفته است، پرداخت و در ادامه از سابقهي آشنايي اعراب با داستانهاي حماسي ايران در دوران پيش از اسلام ياد كرد.
او پس از ارائهي گزارشي از ترجمهي برخي داستانهاي اساطيري ايران در جهان عرب، تأكيد كرد: در تاريخ عرب، دورهي پهلواني نميتوان يافت و آنچه هم كه «ايام العرب» مينامند، زد و خوردهايي پراكنده بر اثر تعصبات بدوي بوده كه اصلا نميتوان از آن بهعنوان دورهي پهلواني ياد كرد.
اين استاد ادب فارسي با بيان اين مطلب كه داستانهاي حماسي عرب در شمار داستانهاي عاميانهاند؛ نه در شمار آثار حماسي، به شرح و بسط اين مسأله پرداخت و در ادامه، نخستين ترجمهي شاهنامه را به زبان عربي ذكر كرد و افزود: اين ترجمه را بندالي انجام داد كه در سال 620 هجري پس از سفر به شام اين كار را انجام داد و در مدت يك و نيم سال، شاهنامه را به عربي ترجمه كرد. او تنها دوسوم از كل شاهنامه را ترجمه كرد كه به 37هزار بيت ميرسد و اين كار را بهدستور ملك معظم - خليفهي وقت شام - انجام داد.
انوشه در ادامه به آثار تأليفي دربارهي شاهنامه در زبان عربي اشاره كرد.
او بخش پاياني صحبتش را به ارائهي گزارشي از وضعيت كنوني شاهنامهپژوهي در جهان عرب اختصاص داد.
به گزارش ايسنا، ميرجلالالدين كزازي نيز دربارهي شاهنامه در جهان معاصر سخن گفت و با اشاره به صحبتهاي فراوانش دربارهي فردوسي و شاهنامهاش، يادآور شد: هرجا سخن از فردوسي و شاهنامه است، نميتوانم خواست دعوتكنندگان به سخن را به جاي نياورم.
اين استاد زبان و ادبيات فارسي اظهار كرد: براي من نويدآفرين است كه هرچه زمان ميگذرد، ارج و پايگاه شاهنامهي فردوسي نزد ايرانيان فزوني ميگيرد؛ اما بهراستي چرا؟
او پس از طرح اين پرسش، با ارائهي مقدماتي خاطرنشان كرد: چگونه در سرزميني چنين كه از ابتدا تاكنون هنر چيره، سخنوري بوده است، فردوسي سخنوري از گونهاي ديگر است؟ بنياديترين پاسخ اينكه فردوسي سخنوري است كه به يكپارچگي از ايران ميگويد؛ از اينروست كه او برومندترين فرزند ايران است.
وي با طرح اين موضوع كه در ديگر شاهكارهاي ادبي، ايران پارهپاره در نشانها و نمودها بيان ميشود، تأكيد كرد: اما در شاهنامه ما ايران را به همگي و يكبارگي آن ميشناسيم و مييابيم. شاهنامه نامهي هزارههاي ايراني است. گوهرهي ايران در شاهنامه نهفته است و آنچه در شاهنامه به شيوهاي نهادي و نهادينگوهر آمده، در ديگر شاهكارها به فراخي بازنموده شده است.
كزازي يادآور شد: شاهنامه تنها شاهكار ادبي در كنار ديگر شاهكارهاي ايران نيست؛ شاهنامه نامهاي است فرهنگساز و روزگارآفرين. شاهنامه شالودهي ناخودآگاه تبار ايراني را ريخته است.
او با استناد به سخنان روزنامهنگار مصري، در پاسخ به اين پرسش كه چرا مصريان فرهنگ پيشينيان خود را پاس نداشتند؛ اما ايرانيان فرهنگ نياكانشان را پاس داشتند، اظهاركرد: آن روزنامهنگار مصري ميگويد، ايرانيان در فرهنگ و ادب خود پهلواني مانند فردوسي داشتهاند؛ اما ما مصريان فردوسي نداشتهايم كه شاهنامهي ما را پديد آورد. هم از اينروست كه شاهنامه از آغاز پيدايي، جايگاهي ديگرسان در دل ايرانيان داشته است.
اين پژوهشگر همچنين تأكيد كرد: ما دراين روزگار بيش از هر زمان ديگر به شاهنامه نيازمنديم؛ زيرا بيش از هر زمان ديگر بدان نياز داريم كه ايراني بمانيم.
او بخش پاياني سخنانش را به تأكيد بر بازگشتن بر هويت ايراني اختصاص داد و از شاهنامه بهعنوان سنجهي ايراني بودن و دوستدار ايران بودن ياد كرد.
محمدحسين طوسيوند - بنيانگذار بنياد فردوسي - در اين مراسم با موضوع «پزشكي در شاهنامه فردوسي»، از فردوسي بهعنوان شخصي كه هويت فرهنگي و ملي ما را به تحرير درآورده، ياد كرد و هيچ اثري را در جهان همسنگ شاهنامه ندانست.
طوسيوند كار فردوسي را دربارهي پزشكي در شاهنامه، متنوع ذكر كرد و در ادامه دربارهي زنان و زايمان در شاهنامه به ايراد سخن پرداخت.
همچنين در اين برنامه، جميله اخياني با ارائهي شواهدي از شاهنامهي فردوسي، به آيين عروسي در شاهنامه نگاهي اجمالي داشت و عبدالكريم تمنا - شاعر افغان - شعري را خواند.
تقدير از سخنرانان و دستاندركاران برپايي برنامه، اجراي موسيقي سنتي و شاهنامهخواني توسط اسماعيل قادرپناه و مرجان صادقي ناييني، از ديگر برنامههاي سومين كنگرهي پاژ بودند كه توسط بنياد فردوسي برگزار شد.
انتهاي پيام
نظرات