• جمعه / ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۷ / ۱۱:۳۷
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8702-15679
  • خبرنگار : 71290

نشست «در ستايش فردوسي» برپا شد ابراهيمي ديناني: شاهنامه کتاب جاودانه‌ي همه‌ي تاريخ است

نشست «در ستايش فردوسي» برپا شد
ابراهيمي ديناني: 
شاهنامه کتاب جاودانه‌ي همه‌ي تاريخ است

نشست «در ستايش فردوسي» به‌مناسبت روز بزرگداشت فردوسي برگزار شد.

به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، غلامحسين ابراهيمي ديناني در اين نشست كه روز چهارشنبه در شهر كتاب مركزي برپا شد، با موضوع «پيوند فردوسي و سهروردي» در سخناني اظهار كرد: سهروردي بدون ترديد فيلسوف است و فردوسي حکيم و حماسه‌سرا. حکيم ابوالقاسم فردوسي بحق حکيم ابوالقاسم فردوسي است و بدون ترديد، شاهنامه را هزار سال پيش سروده است. شاهنامه را نه اين‌که من مي‌گويم و شما ايرانيان، بلکه همه‌ي محققان عالم نوشته‌اند و غربي‌ها، که يکي از مهم‌ترين حماسه‌هاي کل جهان است. اگر چند حماسه‌ي مهم داشته باشيم که يکي از آن‌ها متعلق به هومر در يونان باستان است، بسياري حماسه‌ي فردوسي را برتر از آن دانسته‌اند.

اين استاد فلسفه افزود: متأسفانه ما نمي‌خواهيم اين حماسه‌ي بزرگ را بخوانيم. اين کتاب ماه و سال و قرن نيست؛ کتاب جاودانه‌ي همه‌ي تاريخ است. همان‌طور که هومر 2500 سال است مانده و از بين نمي‌رود، فردوسي هم از بين نمي‌رود. فردوسي شبه معجزه‌ي بشر است. چه گفته است؛ از حماسه. حماسه تاريخ است و تاريخ چيست. حماسه يا اسطوره‌ي فردوسي هيچ‌چيز کم‌تر از تاريخ نيست و حقايق را بيان کرده و دوره‌اي از تاريخ بشريت را که در سرزمين ايران باستان اتفاق افتاده است؛ ايران باستاني که بوده و حالا از بين رفته است. ايران هميشه دشمن داشته است و نمي‌دانم چرا. الآن هم تاريخ ايران باستان دشمن دارد و آن را از بين برده‌اند و مي‌برندش.

ابراهيمي ديناني همچنين تصريح كرد: اگر فردوسي نبود، الآن زبان فارسي را نمي‌فهميديم و اگر نبود زبان فارسي، حافظ و سعدي هم نبودند و يعني بشريت يک چيز کم داشت. اگر مولوي نبود، بشريت نقصي داشت و نقصي در عالم بود.

او در ادامه گفت: زبان فارسي زبان دوم اسلام است و بدون ترديد، زبان اول عرفان در کل دنيا. هيچ زباني به اندازه‌ي فارسي حقايق عرفاني را بيان نکرده است. رستم که پهلوان همه‌ي داستان‌هاي فردوسي است، به هيچ قدرتي وابسته نيست و تا آخر خودش است. کدام تراژدي هم‌وزن همين قصه‌ي رستم و سهراب است؟ رستم يک جوانمرد است. حضرت امير (ع) هم مظهر فتوت است. فتوت يک مکتب است. داستان فردوسي فتوت است؛ چيزي که امروز در دنيا جايش خالي است و به جاي آن نامردي نشسته است. اين خلأ بشريت است.

ابراهيمي ديناني خاطرنشان کرد: اولين نداي توحيد از همين سرزمين ايران بلند شده است. از حکماي خسرواني ايران و بعد از زبان زرتشت. اين‌ها همه موحد بوده‌اند. مجوس و چرک و آتش‌پرست مزخرفات است. آتش مظهر نور بوده و به اين لحاظ مهم بوده است. خصلت آتش تعالي است و رو به بالا مي‌رود. حافظ جانشين فردوسي است؛ اما نه لا حماسه، بلکه غزل ناب که شايد به ذهن برخي ادبا سنگين بيايد.

اين پژوهشگر فلسفه متذكر شد: هيچ ملتي به اندازه‌ي ايران، اسلام را خوب و درست نفهميد. اين نژادپرستي نيست و نزد عرب ها هم گفته‌ام. فکر نکنيد ناسيوناليست‌ام؛ اما 90درصد تفسيرهاي بزرگ قرآن به دست ايرانيان نوشته شده‌اند. همان مطالبي را که فردوسي به زبان حماسه گفته، سهروردي به زبان فلسفه گفته، و همان چيزي که سهروردي به زبان فيلسوفانه گفته، فردوسي به زبان حماسه بيان کرده است؛ يعني شاهنامه حکمت اشراق است و کتاب سهروردي هم «حکمت الاشراق» است؛ يعني حکمت خسرواني و حکمت ايران باستان که مهم‌ترين اثر اوست، که همان خلاصه‌ي فردوسي است؛ منتها با زبان استدلال و فلسفه.

او افزود: پيام فردوسي، پيام نور است. پيام يزدان و خرد مينوست و مينو خرد است. سهروردي هم پيامش حکمت خالده يعني حکمت جاودان است. او مي‌گويد من براي احياي حکمت خسرواني آمده‌ام. در حماسه هم فردوسي اين جرقه‌ي حکمت را زد و قبل از سهروردي، ابن سينا، که اگر کتابش «منطق المشرقين» که در حمله‌ي مسعود غزنوي به اصفهان از بين رفت، مي‌ماند، حالا ما صدها سهروردي مي‌داشتيم، و چه کنيم اين هم از مکر روزگار است. سهروردي شهيد راه حق است. ما سهروردي را هم نمي‌خوانيم. عرب‌هاي اخير از طريق هانري کربن با او آشنا شدند و دارند مي‌خوانندش. سهروردي 800 سال است که خوانده نشده است و آن را نخوانده‌ايم. «حکمت الاشراق» مردافکن است. فلسفه‌ي او، فلسفه‌ي نور است؛ يعني فلسفه‌ي ايران باستان، يعني حکمت خسرواني. حوزه‌هاي علميه‌ي ما هم نخوانده‌اند. وقتي اروپا در توحش به سر مي‌برده، ما همه‌ي اين‌ها را داشته‌ايم.

اصغر دادبه نيز با موضوع «عجم زنده کردم بدين پارسي» در سخناني گفت: جريان بازگشت به هويت ملي‌مان از قرن سوم و چهارم شروع شد. هر فرهنگي مثل يک مثلث سه ضلع دارد. مثلث فرهنگي ما هم شامل يک ضلع زبان و ادب فارسي، ضلع تاريخ و اسطوره و ضلع فلسفه و جهان‌بيني است که همان اصالت هر ملت است و هر ملت، زبان، ادب، تاريخ، اساطير و فلسفه‌ي ملي دارد. گمشده‌ي ما در آن هويت در قرن چهارم، فلسفه‌ي ماست که هنوز هم احيايش نکرده‌ايم.

او همچنين گفت: فردوسي يک‌تنه به نوعي اين مثلث را احيا کرد و شاهنامه را نه فقط جلوه‌گاه زبان و ادب بايد دانست و نه فقط جلوه‌گاه تاريخ و اساطير، که از منابع مهم تاريخ‌نويسان بعد از فردوسي، شاهنامه است؛ چون او امانتدارانه، اسناد تاريخ ما را منظوم کرده است. درست است که اين تلاش براي هويت با ابن سينا آغاز شده است و با سهروردي ادامه يافته؛ اما فردوسي کارستان کرد. ما حرف‌هايي در مقدمه‌ي شاهنامه پيدا مي‌کنيم که کانت چيزي بيش‌تر از آن‌ها نگفته است. تمام حرکت کانت در عقل نظري اين پرسش است که مي‌گويد عقل صلاحيت براي شناخت حقيقت دارد يا نه. او با طرح و ارائه‌ي نظريه‌اش تازه به جايي رسيد که فردوسي مدت‌ها قبل رسيده بود. از جمله آن‌جا که فردوسي مي‌گويد: يکي بد کند نيک پيش آيدش / جهان بنده و بخت خويش آيدش. اگر همين بيت‌ها را بررسي کنيم، بايد گفت فردوسي نه فقط آن ضلع را احيا کرده است؛ يعني حکمت را؛ بلکه بايد گفت اين بزرگ‌مرد واقعا هويت‌ساز بوده است. مرحوم مينوي هم به اهميت تاريخي، هنري، زباني، ادبي و اسطوره‌يي فردوسي اشاره دارد.

دادبه در ادامه‌ي توضيحاتش متذکر شد: جنبه‌ي زباني شاهنامه از جنبه‌هاي ديگرش پرقدرتر است. در يک چنين دنيايي با وضعي که ما داريم، نقش زبان فارسي با حفظ اين هويت عجين است و اهميت دارد. وقتي آن تاريخ و اسطوره و حتا آن فلسفه به اين زبان هويت‌ساز بيان شدند، ما را، ما کردند. شاهنامه با ابعاد مختلف چون به زبان فارسي بيان شده، چنين ارزشي پيدا کرده است. عمد دارم که اين را از شهريار نقل کنم. شهريار مرحوم که 400 بيت در سوگ تخت جمشيد دارد و بعد از بهار بيش‌ترين آثار ميهني را دارد، مي‌گويد فردوسي هويت ايراني را به کمال رسانده است. بي‌گمان، زبان فارسي جايگاه ويژه و درجه‌ي اولي در شاهنامه دارد. فردوسي نسبت به هويت و هستي ما خداوند بوده است و ما بنده.

سپس ميرجلال‌الدين کزازي در سخناني به ادامه‌ي درس‌گفتارهايي درباره‌ي داستان «رستم و سهراب» پرداخت و با اشاره به بحث‌هاي مطرح شده در سلسله گفتارهاي جلسه‌هاي پيشين، گفت: به هر روي سخن ما به اين‌جا رسيده بود که داستان رستم و سهراب از ديد اسطوره‌شناسي يا نمادشناسي اسطوره‌يي، ريشه در باورهاي باستاني دارد. اين داستان بازتاب و نمودي از آن ستيز و آويز جاودانه است.

اين استاد زبان و ادبيات فارسي در ادامه يادآور شد: پيش‌تر هم گفته شد که ساختار گيتي، ساختاري دوگانه و ناساز است. آن تب و تاب و شور و شراره و پويه و جنبش که ما در گيتي مي‌بينيم، از همين دوگانگي و ناسازي برمي‌خيزد. در مينو آرامشي جاويد سايه افکنده است؛ زيرا مينو جهاني است يک‌سويه و يک‌سره و يکنواخت. حماسه اسطوره‌اي است که سوي‌مندي گيتي يافته و اسطوره حماسه‌اي است که سوي‌مندي مينوي در آن چيره شده است؛ پس ما در هر زمان با حماسه روبه‌رو هستيم. اين ستيز ناسازها و دوگانگي و هم‌آوردي را به ناچار پيشاروي خود داريم. داستان رستم و سهراب هم داستاني حماسي است. مي‌انگارم که اين داستان با اسطوره‌ي آفرينش به بازگفت ايراني در پيوند است. بي‌گمان مي‌دانيد که دوگانگي يکي از پايه‌هاي انديشه و جهان‌بيني ايراني است و اين دوگانگي تا بدان پايه بوده است که حتا به قلم و زبان و واژگان هم راه جسته است. در داستان رستم و سهراب نيز پايه‌ي نمادشناختي و اسطوره‌يي بر اين دوگانگي نهاده شده است. در جهان‌بيني باستاني ايراني، آلايش و آميختگي زمينه‌ساز نابودي است.

کزازي همچنين گفت: از پرگزندترين ديدگاه‌ها در روزگار ما، دل بستن به گسل‌هاست. ما اين گسل‌هاي فرهنگي را کم و بيش مي‌بينيم، بويژه در ميان پاره‌اي از جوانان ايراني. به اين صورت که آن گروهي که ايران کهن را گرامي مي‌دارند، ايران نو را خوار مي‌شمارند و آنان که دل‌بسته‌ي ايران نواند، ايران کهن را به هيچ مي‌گيرند و گويي ناساز يکديگرند؛ در صورتي که همه‌ي بخش‌هاي تاريخ و فرهنگ ايران از آن ماست. من جواني را ديدم که نگاره‌ي فروهر را بر گردن آويخته بود و نيز از پشت شيشه‌ي ماشينش و بعد به آن افتخار مي‌کرد که به واسطه‌ي آن زرتشتي شده‌ام و ايراني تمام. اما فرهنگ و آيين زرتشتي بخشي از تاريخ ايران است؛ نه همه‌ي آن. تو جوان مي‌تواني مسلمان باشي و در همان هنگام ايراني. ترسا باشي، در همان حال ايراني. اين پديده‌اي است بسيار زيان‌بار و آسيب‌رسان. اين است که ما اگر ژرف بنگريم، فريفته‌ي پوسته و برون نمي‌شويم و فرهنگ ايران را يگانه و يکپارچه خواهيم ديد.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha