امين تارخ تحصيلات آکادميک را ضامن کسب موفقيت براي علاقهمندان و مشتاقان بازيگري دانست و گفت: جرقههاي سينما در دوران نوجواني که دوران کشف و شهود است اتفاق ميافتد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه فارس، اين بازيگر سينماي ايران كه همزمان با روز ملي سينما در جمع خبرنگاران شيرازي سخن ميگفت، ادامه داد: خودم در دوره نوجواني و برحسب اتفاق وارد عرصه بازيگري شدم، آن زمان انجمنهاي فعال زيادي بود و من جذب انجمن تئاتر شدم.
وي افزود: تئاتري ديدم و آنقدر شيفته آن تئاتر شدم که با خودم گفتم، چرا من نبايد جاي آنها باشم؟! هميشه اين قياسها باعث ميشود، آدم وارد کار شود. از 18 سالگي بود که تصميم گرفتم بهشکل آکادميک اين کار را دنبال کنم و همين شکل آکادميک هر کاريست که زواياي پنهان و تاريک کار هم مشخص ميشود، به همين خاطر توصيهام اين است که جوانها تنها از روي علاقه و احساساتشان دنبال کار سينما نروند، بلکه از طريق آکادميک و دانشگاهي اين کار را پيگيري و دنبال کنند.
اين بازيگر سينما مسعود کيميايي را کارگرداني صاحب سبک دانست و گفت: وقتي آدم ميخواهد در مورد يک کارگردان مشهور و صاحب سبکي مثل کيميايي صحبت کند، بايد محتاط صحبت کند. بارها درباره کيميايي گفتهام که کارگردان بزرگ و صاحب سبکي است که بهتنهايي بخشي از تاريخ سينماي ايران را به دوش خود حمل ميکند، ولي متأسف هستم که سالهاست نتوانسته موفقيت و کيفيت فيلمهاي پيش از انقلاب و دهه 60 خود را دوباره تکرار کند. کيميايي نيازمند يک شوک است و دوستان خودش هم بايد اين شوک را به او وارد کنند. کيميايي بايد به جوانترها اعتماد کند. او زماني که 22 سالش بود توانست از تجربه مشايخي و جواني بهروز وثوقي به بهترين شکل استفاده کند و حالا هم که درکسوت با تجربه هاست بايد به جوانها اعتماد کند.
بازيگر فيلمهاي "رئيس" و "پابرهنه در بهشت" با دفاع از کارنامه بازيگري خود در سينما گفت: من سينما را با بهرام بيضايي و "مرگ يزدگرد" شروع کردم، کار کردن با بيضايي خيلي خيلي جذاب است، به جهت اينکه استاد بلامنازع تصوير و ديالوگ است و من چيزهاي زيادي از کار با او ياد گرفتم. "مرگ يزدگرد" به خاطر کلام وزين و کلاسيکي که داشت و موزون و باوقار بودناش براي من خيلي آموزنده بود. همکاري با کارگردانهايي مثل علي حاتمي، مهرجويي، کيميايي و بيضايي درک درست تصوير را براي بازيگر به همراه دارد. خيلي بد است که آدم بهعنوان بازيگر "مرگ يزدگرد" و بيضايي شروع کند، اما به « عشق +2 » ختم شود. در سينماي ايران معمولا فرود بيشتر از فراز است، در سينما شکل ظاهري بيشتر وجود دارد تا باطن، در سينماي ايران با يک دستور و يا يک اتفاق همه چيز نابود ميشود و يا شکل ديگري به خود ميگيرد.
به گزارش ايسنا، امين تارخ يکي از بزرگترين مشکلات و معضلات سينماي امروز ايران را کمبود سالن سينما دانست و گفت: يکي از عمدهترين و بزرگترين مشکلات حال حاضر سينما ايران کمبود سالن سينماست. آنچه که برايمان باقيمانده مستهلک و فرسوده و متعلق به پيش از انقلاب است. ما در حالي که با مشکلاتي اين چنين دست به گريبان هستيم که در کنار گوشمان در دوبي بهترين و مجهزترين سالنهاي سينما در ابعاد مختلف مشغول به فعاليتاند که عمدتا به نمايش فيلمهاي آمريکايي مشغول هستند. من خودم از نزديک ديدهام که در يک مولتي پلکس 12 سالن سينما و چند متر آن طرفتر يک مولتي پلکس ديگر با 11 سالن سينما وجود دارد، يعني در 500 متر زمين 33 سالن سينما قرار گرفته که به اين ترتيب بايد گفت، سينماهاي آنها با سالنهاي سينماي ما از زمين تا آسمان فرق ميکند. در مولتي پلکسها هم سالن 1500 نفري وجود دارد و هم سالن 200 نفره. سينماي آمريکا هم در طي دهه 90 و 80 داشت به سمت ورشکستگي ميرفت که با روي آوردن به سمت ساخت مولتي پلکسها و حذف سالنهاي بزرگ جان و حياتي تازه و مجدد يافت. سينماي ما هم براي رفع مشکلات اقتصادياش و کمبود سالنهاي سينما ناگزير به روي آوردن به چنين امري ست.
گفتني است: در اين نشست هومن سيدي بازيگر فيلم "پابرهنه در بهشت" نيز امين تارخ را همراهي ميكرد.
انتهاي پيام
نظرات