او را در حالي ديدم كه روي صندلي نشسته بود و فقط يك پا داشت،عصايش را نيز در كنارش ديدم و تمام اين ديدنيها حاكي از اين بود كه من راهم را درست آمدهام؛ اتاقي كه يك جانباز سرافراز هشت سال دفاع مقدس در آن بستري است.
انتظار پزشكش را ميكشيد اما حالا من آنجا بودم و اين گونه گفتوگوي اين جانباز با خبرنگار سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) آغاز شد.
محمدمهدي عزيزآباد،48 ساله از سن 20 سالگي دوره 6 ساله حضور خود در جبهههاي نبرد حق عليه باطل را آغاز كرد. او در عمليات در جزيره مجنون، عمليات قادر، عملياتهاي والفجر 1، 2 و 8 حضور داشته است.
در جبهه در منطقهاي تحت عنوان مقر زين العابدين تبليغات وسيعي صورت ميگرفت و از آنجايي كه من در بسيج فعاليتهاي هنري، همچون گرافيك و نقاشي داشتم، مسوؤل تبليغات بودم. سال 59 هنوز جنگ شروع نشده بود كه تحت فرماندهي دكتر چمران در منطقه پاوه سرباز ارتش بودم. بعد از شروع جنگ تحميلي، در مناطق مختلف عملياتي در جنگهاي نامنظم حضور داشتم.
نياز بود كه براي دفاع برويم. در حال حاضر هم هيچ توقعي از هيچ كس ندارم، براي خدا رفتم وتمام خواستههايم را با او مطرح ميكنم اما اميدوارم مسوؤلان به تمامي جانبازان بيشتر و آنگونه كه شايسته است رسيدگي كنند.
در حال حاضر به خاطر عفونت پا اينجا بستري هستم. پروتزها از پلاستيك هستند و اگر پا زياد در آن قرار بگيرد عفونت ميكند.
در عمليات والفجر 8 (منطقه فاو) بر اثر انفجار بمب خوشهاي كه توسط هواپيماي دشمن در منطقه شليك شده بود پاي چپم را از دست دادم. از ناحيه ريه نيز، در همين عمليات شيميايي شدم و در حال حاضر جانباز 50 درصد هستم.
تا به حال به سمت بنياد شهدا و امور ايثارگران نرفتهام، مخصوصا در موارد اقتصادي و هيچ خبري از آنچه در بنياد ميگذرد، ندارم. البته تمام هزينه درمان را بنياد ميپذيرد آن هم از طريق دفتري كه در بيمارستان داير كرده است وتمامي جانبازان از طريق اين دفتر بستري ميشوند.
انتهاي پيام
نظرات