• جمعه / ۲۷ بهمن ۱۳۸۵ / ۱۰:۱۴
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8511-13295.51197

ايمان به خدا و عشق به امام خميني(ره)از عوامل سربلندي رزمندگان اسلام در دفاع مقدس بود گفت‌وگو با يك جانباز:همواره بايد به ولايت‌فقيه پايبند باشيم

ايمان به خدا و عشق به امام خميني(ره)از عوامل سربلندي رزمندگان اسلام در دفاع مقدس بود
گفت‌وگو با يك جانباز:همواره بايد به ولايت‌فقيه پايبند باشيم

عامل سربلندي رزمندگان اسلام در دفاع مقدس،آن هم با كمترين امكانات و پيروزي آنها نه در برابر عراق كه در برابر تمام دنيا، اول و آخر نيروي ايمان به خدا، عشق به امام خميني (ره) و عشق به وطن بود.

مطلب بالا بخشي از گفت‌وگوي خبرنگار سرويس «فرهنگ و حماسه» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با جانباز محمدمهدي‌پور دولت‌آباد است كه در عمليات‌هاي والفجر مقدماتي منطقه مهران – دشت عباس – والفجر يك، والفجر 10 در منطقه حلبچه، كربلاي 4 و كربلاي 5 حضور داشته است.

در عمليات بيت‌المقدس كه منجر به آزادسازي خرمشهر شد، مسوؤل قبضه بود. در دو عمليات ظفر 4 و ظفر 5 كه ارتش در آن شركت داشت به عنوان فرمانده توپخانه عمليات را پشتيباني كرد. حدود 15 ماه نيز در منطقه كردستان در برابر دشمنان ايران و انقلاب ايستاد.

وي متولد سال 1342 شهرستان مرند و يكي از جانبازان شيميايي سرافراز كشورمان ايران هم اكنون در دانشكده هنر مسوؤل خدمات و امور تغذيه دانشجويان است.

مهدي‌پور براي اولين بار در عمليات كربلاي 5 شيميايي شد و دومين بار سال 67 در منطقه حلبچه در عمليات والفجر 1. 60 ماه و 17 روز در جبهه بوده است و افتخار مي‌كند به اينكه به عنوان جانباز 25 درصد براي حفظ ايران و انقلاب تلاش كرده است.

وي مي‌گويد: سال 60 به عنوان بسيجي از كميته اعزام شدم. در جنگ‌هاي نامنظم كردستان در يك گروه چريكي به فرماندهي بهروش از نيروهاي شهيد چمران كه در لبنان نيز در كنارش حضور داشت در منطقه مهاباد شركت كردم. براي اولين بار در 15 سالگي به جبهه رفتم و با افتخار مي‌گويم كه حدود60 ماه و17 روز در جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل با هدف حفظ و حمايت از دين و كشور و ناموس كه وظيفه شرعي و عرفي خود مي‌دانستيم شركت داشته‌ام.

سال 60 كه اعزام شدم به خاطر بزرگ بودن جثه‌ام بدون اينكه از قبل آموزش ديده باشم به من تيربار دادند. دو روز بعد با كومله دموكرات درگير شديم.آن موقع مهاباد دست كومله دموكرات بود. ما كمين زده بوديم. نزديك 15 كيلومتري مهاباد در منطقه‌اي كه كوره‌هاي آجرپزي بود با آنها درگير شديم.

در دو طرف جاده ما را زدند.يادم مي‌آيد فرمانده عمليات كومله دموكرات را من مستقيم زدم بعد هم رفتم بالاي جسدش و كارتش را برداشتم. بهروش خيلي از من تقدير كرد. ملاحسني هم آنجا بود. مرا بالاي خودرويي بود و جلوي همه از من قدرداني كرد.

براي انتقال سينه به سينه فرهنگ دفاع مقدس، من در خانه هميشه با فرزندانم به نوعي درگيري فكري دارم. اين نشان دهنده اين است كه ما از دو نسل متفاوت هستيم. وقتي من از زمان جنگ حرف مي‌زنم قبول كردنش براي آنها مقداري سخت است.

اين فرهنگ را با رفتار، منش و انتقال خاطرات خود به جوانان مي‌توان منتقل كرد. من ياد جملاتي از شهيد باكري مي‌افتم. در كاسه‌گران منطقه‌اي در كردستان بوديم. قبل از عمليات، شهيد باكري گفت: دعا كنيد كه شهيد شويم كه اگر بمانيم به سه دسته تقسيم مي‌شويم.يك دسته به ماديات متمايل مي‌شويم. بعضي از گذشته خود پشيمان مي‌گرديم و برخي هم كه پايبند مي‌مانند دق مي‌كنند و مي‌ميرند.

آن زمان شهيد باكري فرمانده لشكر 31 عاشورا بود. من چندين عمليات را در خدمت شهيد بزرگوار بودم. بي‌سيم‌چي جهان سري،فرمانده توپخانه بودم و در تمام جلساتي كه با شهيد باكري داشتند حاضر بودم.

در كل اگر ضعفي در انتقال فرهنگ دفاع مي‌بينيم و اينكه بعضي‌ها اين مسائل را نمي‌پذيرند به جامعه ما برمي‌گردد و خيانتي كه بعضي‌ها ندانسته به انقلاب مي‌كنند. رسانه‌ها مي‌توانند به حفظ و احياي اين عقيده و روش كمك كند و تقريبا يك سال است كه فعاليت‌ها مناسب شده است. در ادارات هم به جانبازان بهاي بيشتري مي‌دهند.

با روي كار آمدن دولت جديد، كمي وضع بهتر شده است. جانباز بايد اول خودسازي كند بعد از جامعه توقع داشته باشد. جانبازي كه براي حفظ اين مملكت و راحتي مردم به اين درجه رسيده نبايد ادعايي داشته باشد. بايد بداند به خاطر خدا، مملكت و ناموسش رفته و با اين ديد از جامعه انتظار داشته باشد. اگر دوباره اتفاقي براي كشورمان رخ دهد ما باز هم مي‌ايستيم و مي‌جنگيم و در قبال اين امر، جانبازان توقعي ندارند. هر چند شان و منزلت جانبازان در جامعه امروز آن طور كه بايد رعايت نمي‌شود اما فقط خواهان اين هستند كه حرفشان را گوش كنند.

مسوؤلان بنياد جانبازان در گفته‌هاي خود مي‌گويند ما به جانباز 25 درصد به بالا خانه و بسياري امكانات ديگر مي‌دهيم كه در عمل و واقعيت اينگونه نيست و بنابر همين گفته‌ها است كه عده‌اي از مردم گمان مي‌كنند با وجود اين همه امكانات، جانبازان فقط مي‌خورند و مي‌خوابند.

خود من 60 ماه و 17 روز در منطقه بودم با اين وجود از هيچ كس انتظار كمك ندارم. 3 فرزند دارم كه دو نفرشان بيكارند و ما در يك خانه اجاره‌اي زندگي مي‌كنيم.

خواسته اصلي جانبازان اين است كه دولت به وعده‌هايي كه داده است عمل كند.مردم هم شئونات اسلامي را حفظ كنند و مثل هميشه به ولايت فقيه پايبند باشند. حرمت خون شهدا را نگه دارند و بدانند كه اين خون براي چه و با چه نيتي ريخته شده است؟. بدانند و درك كنند كه يك جانباز براي چه چيز روي صندلي چرخ‌دار نشسته است كه اين امر نه فقط براي حفظ خاك بلكه براي حفظ ارزش و شان انسانيت بود.

من از چهار نوع اسپري استفاده مي‌كنم كه بيشتر با هزينه شخصي مي‌خرم. بنياد مي‌گويد شما بخريد و فاكتور را براي ما بياوريد و پول آن را بگيريد كه ما اين را كسر شان مي‌دانيم. حداقل شرايطي را فراهم كنند كه داروهاي مورد نياز در دسترس ما باشد و ما بتوانيم به راحتي آنها را خريداري كنيم. البته من مقداري مشكل عصبي هم پيدا كرده‌ام.

در تمام عمليات‌هايي كه شركت كردم از سلاح‌هاي شيميايي استفاده شده بود پزشكان مي‌گويند همين كه در معرض اين مواد بوديد كافي است تا اعصاب را دچار مشكل كند.

همسرم واقعا فرشته است و من را تحمل مي‌كند و در برابر تمام مشكلات تا به حال لب به شكايت باز نكرده است. همين طور مادرم صبوري زيادي در مورد من به خرج داده است.

روزي كه عقد كردم به جبهه رفتم و تا چهار ماه در آنجا بودم. همچنين دو روز بعد از مراسم ازدواج دوباره عازم جبهه شدم. 17 ساله بودم كه ازدواج كردم.

محمد مهدي‌پور در پايان به خبرنگار ايسنا گفت: اين شما هستيد كه كمك مي‌كنيد تا اين نسل زنده بماند و خاطراتش به نسل جديد منتقل شود.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha