«عليرضا طبايي» ـ شاعري با نيمقرن شاعري ـ در ايسنا سخنان مسؤول صفحههاي وزين شعر در مجلهاي نهچندان وزين
![«عليرضا طبايي» ـ شاعري با نيمقرن شاعري ـ در ايسنا
سخنان مسؤول صفحههاي وزين شعر در مجلهاي نهچندان وزين «عليرضا طبايي» ـ شاعري با نيمقرن شاعري ـ در ايسنا
سخنان مسؤول صفحههاي وزين شعر در مجلهاي نهچندان وزين](https://media.isna.ir/oldcontent/3/pics/1384/6/Art/23.jpg)
عليرضا طبايي ـ شاعر و روزنامهنگار پيشكسوت ـ با حضور در خبرگزاري دانشجويان ايران، در نشستي با بخش ادب ايسنا، به بازگويي خاطراتش از سالهاي فعاليت در سمت مسؤول بخش شعر مجلهي «جوانان امروز» ـ معروف به جوانان، وابسته به مؤسسهي اطلاعات ـ پرداخت؛ سالهايي كه از اواخر دههي 40 شروع شد، تا اوايل دههي 60 ادامه يافت و توانست مخاطبان زيادي را به خود درگير سازد. اين صفحهها (از دو تا چهار صفحه در هر شمارهي هفتهنامه)، همچنين محل معرفي و باليدن بسياري از چهرههاي شعر امروز ما بوده است.
آشنايي طبايي (متولد اواخر 1323) با مجلهي جوانان از سال 1346 آغاز شد. علاوه بر صفحههاي شعر، يك صفحهي جداگانه بود كه به يك قطعه شعر با نقاشي علي مسعودي ـ از نقاشان مطرح آن روزگار ـ اختصاص داشت. دو سه قطعه از شعرهاي طبايي به اين صورت در مجله چاپ شد؛ تا سال 1347 كه براي ادامهي تحصيل ـ در رشتهي ادبيات نمايشي ـ به تهران آمد. تحصيلات تا ديپلم و خدمت سربازي را در شيراز گذرانده بود و اولين مجموعهي شعرش - شامل شعرهاي از 14 سالگي - توسط انتشارات پيروز كه در آن روزها فعال بود، به چاپ رسيده بود. آثاري از او هم در مجلههاي فردوسي، سپيدسياه، اطلاعات هفتگي و تهران مصور منتشر شده بود. طبايي با سيمين بهبهاني، رهي معيري و اكبر معاوني كه بهترتيب: در تهران مصور، اطلاعات هفتگي و سپيد سياه فعاليت ميكردند، آشنايي داشت. عباس پهلوان نيز در مجلهي فردوسي فعاليت ميكرد و سال 1344، شعري از طبايي را كه براي جنگ ويتنام و خطاب به آمريكا سروده شده بود، با عنوان « آه!... خاموش كنيد»، بهشكل ويژهاي در صفحهي اول مجله منتشر كرد؛ با تصويري از پيرزن ويتنامي و نوزادي در آغوشش.
به گفتهي طبايي، اين شعر ترجمه و از راديوهاي ويتنام پخش شد و گرفتاريهايي از طرف ساواك براي او پديد آورد. تاريخ سرايش اين شعر يك سال قبل از شعر محمدعلي سپانلو براي ويتنام بوده است.
شعر ديگري از او - «حماسهاي براي قارهي سياه» - نيز باز به همان صورت در فردوسي به چاپ رسيد و اين دو شعر موقعيت ويژهاي را براي او فراهم آورد.
طبايي ميگويد: با وجود همهي محدوديتي كه نظام، بهخاطر سيطرهي آمريكا، به وجود آورده بود، اين شعر هم نفوذ كرد و ترجمه شد.
اما شروع همكاري طبايي با مجلهي «جوانان امروز» به سال 1347 برميگردد. او بهخاطر كاري به مجله رفته بوده كه «ر. اعتمادي» در مقام سردبير، از او براي همكاري دعوت ميكند. محمد نوعي و تيمور گرگين، مسئولان قبلي صفحهي شعر اين مجله بودند. طبايي با درج مطلبي نيمصفحهيي، حضورش را در اين صفحه اعلام ميكند و از اهدافش كه اعتلاي ادبيات، غبارزدايي از چهرههاي نجيب و فراموششده، گرفتن دست جوانها و شهرستانيهاي دور از مركز و مبارزه با بيبندوباري در قلمرو شعر و ادبيات و در عين حال مقابله با تحجرگرايي بود، مينويسد.
طبايي 4ـ23 ساله، اولين مطلبش را به شعر شاعران بزرگ و معروفي چون نيما يوشيج، احمد شاملو، مهدي اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهري و نادر نادرپور اختصاص ميدهد.
او به مقبول واقع شدن اين مجله در آن دوران و رقابت پنهانش با مجلهي فردوسي اشاره ميكند و ميگويد: پهلوان، مخاطبان مجلهاش را روشنفكران، دانشگاهيان و جوانان ميدانست و ر.اعتمادي هم نوشته بود، ما مجلهي «نسل ديگر» هستيم، و سطح خوانندهها را كمسنتر و در حد نوجوانان گرفته بود؛ تيپ مدرنتري كه ساندويچ و نوشابه ميخورد و روي نيمكت پاركها ميخوابيد. اين باعث شد پهلوان اسم مجلهي جوانان را بگذارد: «مجلهي نسل اونجوري».
طبايي حتا به اين مساله هم اشاره ميكند كه در آن جو و كشمكش پنهاني، ر.اعتمادي بهخاطر اسمش - رجبعلي - هم مورد تمسخر پهلوان و همفكران او قرار ميگرفت.
تيراژ جوانان در سالهاي اول 12 هزار تا بوده و در زمان شروع فعاليت طبايي كه دو سال از عمر مجله ميگذشت، به 18 هزار تا رسيده بوده است. جوانان در سال 57 به تيراژ 480 هزار تايي ميرسد و در شمارههاي ويژه تا تيراژ 520 هزار تا هم پيش ميرود.
عليرضا طبايي ميگويد سعي داشته اين جو كه ”جوانان” را بهعنوان مجلهاي سطحي و بازاري معرفي ميكرد، بشكند. حتا بعضي از دوستانش هم به همكاري او با اين مجله معترض بودند، اما بعد از چند سال، همانهايي كه جوانان را جدي نميگرفتند، از خوانندگان پروپاقرص مجله شدند.
او ميگويد حدود يك سال تا يكونيم سال طول ميكشد تا مجله به اين موقعيت برسد كه همان معترضان بگويند صفحهي شعر را جدا ميكنند و بقيه را دور ميريزند.
طبايي به دو كار اساسي كه در اين صفحهها انجام داده بوده، اشاره ميكند و ميگويد: سعي كردم به ادبيات اصيل، وراي سطح مجله كه در اوايل، نازل و در حد پسند قشر پايين بود، بپردازم و مورد ديگر اين بود كه كاري نداشتم آثاري كه ميرسد، از چه كسي است؛ معيار، فقط شعر بود و قالبش هم مهم نبود.
او همچنين ميگويد سعي داشته در اين صفحهها تنوعي بهوجود آورد و نمونههاي درخشاني از غزل گذشته و شعرهايي از شاعران موج نو را بهترتيب، با عنوانهاي «از دفترهاي شاعران گذشته» و «از افقهاي تازهتر» منتشر ميكند. او همچنين يك ستون به غزل و غزل نو اختصاص ميدهد كه مجموع اينها باعث شده بود شاعراني از قشرهاي مختلف براي او شعر بفرستند.
طبايي از ديگر دلايل جذب شاعران را به اين صفحهها، برگزاري مسابقههاي شعر موضوعي عنوان ميكند و ميگويد: از اين طريق، كساني كه در شهرستانها هيچ پايگاهي نداشتند، جذب شدند.
از ديگر فعاليتهاي جانبي اين مجله، برگزاري جلسههاي دوشنبهها بود كه به شعرخواني اختصاص داشت. همچنين بزرگداشتهايي براي شاعراني مثل نيما يوشيچ و فروغ فرخزاد برگزار ميشد كه تعداد زيادي را به سالن چندصدنفري مؤسسهي اطلاعات كه در طبقهي چهارم اين ساختمان، جنب پارك شهر واقع بود، ميكشاند. به گفتهي طبايي در جلسههاي معمولي شعرخواني، كمتر از 50 نفر حضور نداشتند و جمعيت گاه تا 100 و 200 نفر ميرسيد. حسين منزوي، محمدعلي بهمني، جواد طالعي، جلال سرفراز و كريم رجبزاده بهصورت ثابت در جلسهها بودند و شاعران شهرستاني، همچون رحمت موسوي از رشت يا كساني از كرمانشاه، هم هر وقت به تهران ميآمدند، در جلسهها حاضر ميشدند.
عليرضا طبايي شاعراني را كه شعرشان در صفحههاي شعر مجلهي جوانان منتشر ميشد، به سه دسته تقسيم ميكند: دستهي اول كساني بودند كه كارشان را با آن صفحهها شروع كردند و امروز هم هر كدام در حد خود و بهنوعي معروفند؛ افرادي مثل سيدحسن حسيني، نصرالله مرداني، عزيزالله زيادي، ناهيد يوسفي، روحانگيز كراچي، اسكندر آزادي، عباس باقري، محمد و حميد حاجيزاده، اكبر بهداروند، رضا عبداللهي، افسر نيكروي، شاپور پساوند، اردلان سرفراز، اكبر اكسير، حسن فدايي، سيروس احمديفر، ميرزا آقا عسگري، حسن اسدي، مرتضي ميردورقي، رحمتالله شاكري، شهرام شمسپور، محمدرضا سهرابينژاد، عباس درويشي و ناصحي.
دستهي دوم، گروهي بودند كه با جوانان باليدند؛ چهرههايي مثل حسين منزوي، حسين آهي، محمدعلي بهمني، محمدجواد محبت، كريم رجبزاده، مهدي و محمد ذكايي و عمران صلاحي. و دستهي ديگر، شاعران معروف يا تقريبا معروف آن روزگار؛ مثل محمدعلي سپانلو، منصور اوجي و پرويز خائقي كه شعرشان در اين صفحه چاپ ميشد. همچنين هر ماه شعرهايي با لهجهي يكي از شهرها در اين صفحهها به چاپ ميرسيد.
البته طبايي در ذكر نام دو گروه اول و دوم، از بيان نامهايي، بهدلايلي كه آنها را رفتارهاي بعدي اين افراد عنوان كرد، صرف نظر كرد.
عليرضا طبايي در ادامهي گفتوگويش با ايسنا، به بيان خاطرههايي از آن سالها پرداخت:
خواهرزادهي مهدي سهيلي، شعرهايي را براي مجله ميفرستاد. يك مرتبه سهيلي كه آن زمان شاعر معروفي بود، تماس ميگيرد كه چرا شعر مرا به اسم ديگري چاپ كردهايد؟ طبايي بهصورت محترمانه و بدون آوردن اسم كامل، در شمارهي بعد توضيح ميدهد كه كسي شعري را از مهدي سهيلي به اسم خودش براي مجله فرستاده است؛ اما چند سال بعد، اين فرد مجددا غزلي را در مجله چاپ ميكند. يك نامه با بولتن بانك سپه به مجله ميرسد كه چرا غزل مرا به اسم ديگري چاپ كردهايد و بولتن نشان ميداده شعر متعلق به اين فرد است كه دو سال قبل چاپ شده است. اين بار طبايي بهصورت صريح در شمارهي بعد مساله را توضيح ميدهد.
اين خاطرهي طبايي وقتي جالبتر ميشود كه دو هفته بعد نامهاي از كرمانشاه ميرسد؛ با اين مضمون كه چهقدر كار بعضيها كه شعر ميدزدند و سرقت ادبي ميكنند، زشت است. ضميمهي همان نامه، چهار قطعه از شعرهاي منتشرشده در كتابهاي فروغ فرخزاد بوده كه نويسندهي نامه آنها را به اسم خودش براي چاپ در مجله فرستاده بوده. طبايي در صفحهي پاسخ به نامهها مينويسد: خانم ... انتظار چنين كاري نبود.
يك بار هم چند نفر از اهواز براي مجله نامه ميفرستادند كه چرا از شاعر و استاد شهر ما، ...، شعر چاپ نميكنيد؟ كمي بعد نامهاي با همان دستخطها ميرسد، شعري بوده براي چاپ در مجله با اسم همان شاعر و استاد شهر! طبايي به اينجا كه ميرسد ميخندد و ميگويد: حداقل به فكرش نرسيد دستخطش را عوض كند و شعرش را بفرستد.
يكي از خاطرههايي كه طبايي با عنوان خاطرهاي تلخ از آن ياد ميكند، به خبر انتشار و معرفي كتاب احمد سروش ـ مصحح ديوان اقبال لاهوري ـ برميگردد. طبايي بر كتاب «دراي خودفراموشان» او نقدي مينويسد و اتفاقا متن تصحيحشدهي پيش از چاپ را هم ميبيند. فردا كه به مجله ميرود، ر.اعتمادي را ناراحت ميبيند كه چرا «دراي خودفراموشان»، «دراي خودفروشان» چاپ شده است؟! متن پيش از چاپ را ميبينند كه مشكلي نداشته است. با پيگيري مشخص ميشود در حروف چيني، كسي كه احتمالا با سروش مشكل داشته، در لحظههاي آخر، اين كلمه را در تيتر عوض كرده است.
طبايي يكي از اتفاقهاي مضحك را هم توقيف مجلهي جوانان بهخاطر اين مصرع از يك دوبيتي عنوان ميكند: لبان تو گل سرخ حيات است؛ گل سرخ شعر را به خسرو گلسرخي ربط داده بودند و به اين خاطر، مجله را پيش از چاپ توقيف ميكنند.
اما با پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357، تنها پشت جلد اولين شمارهي مجله عوض ميشود و همچنين چند صفحهي مربوط به اخبار روز. چند هفتهاي تيراژ مجله افت ميكند كه مجددا جايگاه خود را مييابد.
ر.اعتمادي سال 61 از مجله ميرود و همكاري طبايي هم در همين زمان قطع ميشود. از زمان انقلاب تا اين سالها، بيشتر، شعرهاي انقلابي را از شاعراني مثل اسماعيل خويي، نصرتالله رحماني و احمد شاملو و شاعران جوانتر، مورد استفاده قرار ميداده.
ماجراي پايان فعاليتش را اينطور تعريف ميكند: طبق معمول مطالب را برده بودم كه به من گفتند سردبيرمان عوض شده و فردي بهنام حاتم قادري آمده است كه آن زمان جواني بود. از من براي ادامه يافتن همكاري دعوت كرد و با هم صحبت كرديم و بحث به يكي از چهرههاي مؤثر انقلاب مشروطه كشيد كه من گفتم او چهرهي مثبتي نبوده؛ اما او قبول نداشت. وقتي گفتم فلان مورخ مشهور هم اين موضوع را نوشته است، قرار شد مطلب را پيدا و معرفي كنم كه اگر آن مورخ گفته باشد، ايشان هم بپذيرد. به خانه رفتم و از كتاب تاريخ، صفحههايي را كه مطالب تندي عليه اين شخص نوشته شده بود، يادداشت كردم و تماس گرفتم و گفتم. ضمن صحبت، تلفن قطع شد و در تماس مجدد، منشي گفت كه كاري براي آقاي قادري پيش آمده است؛ بههمين دليل پاسخگو نخواهد بود. پس از كمي مكث، گفتم به او بگوييد من كار خودم را كردهام و انگار الان نوبت جوانهاست.
طبايي كه بعد از تجربهي جوانان، نزديك دو سال به درخواست كمال حاجسيدجوادي، و بهخواست خودش: بدون اسم، بهگونهاي در فصلنامهي هنر سردبيري كرده است، به نازل شدن سطح مجلهي جوانان اشاره ميكند و ميگويد: در سالهاي نخست، از اين كه ثمرهي كارهايي كه كرده بودم به آنجا رسيد، حس بدي داشتم؛ ولي بعدا خوشحال شدم كه شاعراني كه ما با آنها كار كرده بوديم، به موفقيتهايي رسيدند.
گزارش از خبرنگار ايسنا: ساره دستاران
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات