حجتالاسلام تاتلاری - کارشناس مسائل دینی و مذهبی- در گفتوگو با ایسنا در مورد اهمیت واقعه عاشورا و زمینهسازی آن برای ظهور گفت: یکی از خصوصیات یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام هدایت یافتن به سوی خداوند و قرار گرفتن در راه امام زمانشان است. آیا ما منتظران ظهور و یاری حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هم میتوانیم این خصلت را بدست بیاوریم؟ راه رسیدن به هدایت الهی چیست؟ چگونه میتوان از ضلالت و گمراهی بسوی هدایت و روشنایی قدم گذارد و یار راستین صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شد؟
1- ایمان به پروردگار
وی با طرح این پرسش که هدایت شامل حال چه کسی میشود؟ افزود: قرآن کریم میفرماید «إنّ الله لهادِ الذین آمنوا الی صراط مستقیم» البته خدا اهل ایمان را به راه راست هدایت خواهد کرد. ما یک اسلام آوردن داریم، یک ایمان آوردن، یک مسلمان داریم و یک مؤمن. اسلام با ایمان، مؤمن با مسلمان فرق می کنند. ایمان مرتبهای بالاتر از اسلام است. مسلمان کسی است که به شهادتین اقرار کند. هرکس میآمد خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض میکرد می خواهم مسلمان شوم پیامبر می فرمود بگو: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله، این اقرار زبانی او را جزو مسلمانان قرار می دهد و احکام اسلام بر او جاری میشود اما هر که مسلمان شد نمیتوان گفت که مؤمن هم هست.
تفاوت اسلام با ایمان
این کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: امام باقر علیه السلام به عمران، یکی از اصحابش فرمود: اگر کسی در مسجدالحرام بود، میتواند ادعا کند که داخل کعبه هم هست؟ عمران عرض کرد: نه فقط در مسجد است، حضرت فرمود: اما اگر داخل کعبه رفت می تواند بگوید هم در کعبه و هم در مسجدالحرام هستم؟ عرض کرد: بله یابن رسول الله. امام باقر علیه السلام فرمود: اسلام و ایمان هم همینطورند. هر مسلمانی مؤمن نیست. اما هر که مؤمن بود درجات رفیعی از اسلام را داراست. تفاوت ایمان و اسلام در عمل است، اینکه به آنچه معتقد است و اقرار میکند، عمل هم میکند.
حجتالاسلام تاتلاری با اشاره به این آیه قرآن «الذینَ آمنوا و عملوا الصالحات» کسانی که ایمان آورده و کارهای صالح و نیکو انجام دهند، تصریح کرد: انسان باید اعتقاد خویش به خدا و دین اسلام را در اعمال و رفتارش به اثبات برساند. لشکر کوفه دم از اسلام و خدا و قرآن میزنند اما در عمل خدا را فراموش کرده، قرآن را ترک و در برابر حجت خدا به جنگ میپردازند.
2- بازگشت به سوی خدا
وی ادامه داد: در آیهای از قرآن کریم آمده است «یهدی الیه من انابَ» (15) و هرکس را که باز گردد به سوی خودش هدایت میکند. ما انسانها معصوم نیستیم و در دوران زندگی و عمر خود دچار گناه و خطا می شویم اما با تمام خطا و اشتباهی که داریم، هرکسی که در زندگیش اهل توجه باشد وقتی گناه و نافرمانی انجام داد، توجیه نکند، نگذارد روی هم انباشته شود بلکه دست به درگاه پروردگار باز کند و طلب عفو و بخشش و توبه کند، از راه شیطان به سوی خداوند بازگردد. قرآن میفرماید «هوَ الذی یقبلُ التوبهَ عن عباده و یعفو عن السیئات» اوست که توبه بندگانش را میپذیرد و از بدیها و گناهان در میگذرد.
این کارشناس مسائل مذهبی بیان کرد: توبه سبب نجات از گمراهی و عذاب و سربلند شدن در برابر خداوند است، لذا رسول اکرم (ص) میفرمایند «لیس شی احب إلی الله من مؤمنٍ تائب او مؤمنه تائبه» (17) نزد خدا چیزی محبوبتر از مرد مؤمن یا زن مؤمن توبه کار نیست. حر بن یزید ریاحی با تمام خطایی که انجام داده بود وقتی توبهاش مورد عنایت سیدالشهداء علیه السلام قرار گرفت، حضرت سر او را به دامن گرفت و دستمالی را به عنوان تاج افتخار بر سرش بست و نامش جزو یاران اباعبدالله قرار گرفت که تا پایان دنیا هر کس که امام حسین علیه السلام را سلام میدهد بلافاصله از آنان نیز به نیکی یاد میکند. (السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، سلام بر تو ای اباعبدالله و بر ارواح طیبهای که کنار تو قرار گرفتهاند).
3- سعی و کوشش در راه خدا
حجتالاسلام تاتلاری با اشاره به آیه «الذینَ جاهدوا فینا لنهدینهم سُبُلنا» (18) آنان که در راه ما تلاش و کوشش نمایند را به راه خویش هدایت می کنیم، گفت: راه سوم رسیدن به هدایت الهی تلاش است. کسی که بنشیند و بدون هیچ کار و کوششی مرتب بگوید «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما به راه راست هدایت فرما به نتیجهای نمیرسد.
نابرده رنج گنج میسر نمیشود ... مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
وی اقزود: انسان برای دستیابی به هدایت باید تلاش کند، ببیند چه چیزی میان او و خدایش مانع است. کدام کاری که در حال حاضر انجام میدهد او را به انحراف و گمراهی کشانده سعی در برطرف کردنش کند. برای هدایت شدن به سوی خدا قدمی بردارد. لطف و عنایت پروردگار فرصت برای تغییر و موقعیت برای نجات از گمراهی را برای من و شما فراهم میسازد اما این ما هستیم که باید از این فرصت بهره ببریم و خود را به خداوند نزدیک کنیم.
این کارشناس مسائل مذهبی یادآور شد: شما در کربلا دقت کنید، امام حسین علیه السلام به هدایتگری میپردازد، راه را نشان می دهد اما این حر و سعد و ابوالخوف و یزید بن زیاد و ... بودند که به سوی سیدالشهداء علیه السلام رفتند و آخرین قدم را آنان برداشتند. در طرف دیگر، کسانی بودند که با آنکه حق را شناختند اما بیهمتی کردند و از فرصت بهره نبرده و چیزی جز پشیمانی عایدشان نشد. عبیدالله بن حر به دعوت امام جواب رد داد اما چند روز بعد از عاشورا نادم و پشیمان بود و میگفت:
فیالک حسره ما دمت حیا ... تردد بین صدری و التراقی
حسین یطلب نصر مثلی ... علی اهل العداوه و الشقاق
حسین حیث یطلب بذل نصری ... علی اهل الضلاله و النفاق
لو أنّی اواسیه بنفسی ... لنلت کرامه یوم التلاقی
آنگاه که حسین علیه السلام برای جنگ با اهل نفاق و ستم پیشگان از من یاری می طلبید.
آنگاه که حسین می خواست برای برانداختن اهل ضلال و نفاق به یاری اش بشتابم.
آری اگر آن روز از راه جان یاری اش می کردم در روز قیامت به شرافتی بس بزرگ نایل می شدم.
4- پیروی از ائمه اطهار علیهم السلام
حجتالاسلام تاتلاری با اشاره به آیه «و جعلناهم ائمهً یهدونَ بامرنا» و آنان را پیشوای مردم ساختم تا خلق را به امر ما هدایت کنند، تاکید کرد: در زیارت جامعه کبیره میخوانیم «السلام علی ائمه الهدی» سلام بر شما امامان و راهنمایان راه هدایت. «الی الله تدعون و علیه تدلون» شما مردم را به سوی خدا میخوانید و بر راه او دلالت می کنید. «انتم هداه الابرار» شمایید هدایت کنندگان نیکوکاران.
وی ادامه داد: بشر بن غالب در بین راه کربلا خدمت امام حسین علیه السلام رسید و عرض کرد: آقا میشود این آیه را برایم تفسیر کنید «یوم ندعو کلُّ اُناسٍ بامامهم» به یاد آورید روزی را که هر گروهی را با پیشوایان میخوانیم. اباعبدالله علیه السلام فرمود «امامٌ دعا الی هدی فاجابوا الیه و امامٌ دعا الی ضلاله فاجابوا الیها هولاء فی الجنه و هولاء فی النار» امام و پیشوایی هست که مردم را به راه راست و به سوی سعادت و خوشبختی میخواند و گروهی به او پاسخ مثبت داده و از او پیروی میکنند و پیشوای دیگری نیز هست که به سوی انحراف و بدبختی دعوت میکند عده دیگری نیز به وی جواب مثبت میدهند که گروه اول در بهشت و دسته دوم در دوزخ هستند.
این کارشناس مسائل مذهبی ابراز کرد: کسی که در راه پیشوایان الهی قدم گذارد و از آنان پیروی کند به هدایت و سعادت ابدی دست یافته است. اگر افرادی از هدایت امام حسین علیه السلام بی بهره هستند و در گمراهی خویش فرو میروند اما در مقابل کسانی هستند که به ندای حق امام لبیک گفتند و هدایت شدند.
زهیر مظهر هدایت شدن در کربلا
حجتالاسلام تاتلاری اظهار کرد: زهیر بن قین از طرفداران عثمان بود و از نظر فکر و عقیده در برابر اهل بیت علیهم السلام قرار داشت. زمانی که سیدالشهداء علیه السلام در مکه بود، زهیر نیز به همراه افراد قبیلهاش عازم سفر حج شد. روز عرفه امام از مکه بیرون آمد اما زهیر تا پایان مراسم حج در مکه ماند. زهیر قصد یاری اباعبدالله علیه السلام را نداشت اما از آن جایی که کنجکاو بود، دوست داشت بداند عاقبت کار امام چه میشود لذا به سرعت خود را به کاروان حسینی رساند ولی فاصله خود را با آن حضرت حفظ کرد. هر جا که امام حسین علیه السلام به همراه یارانش خیمه میزدند و استراحت میکردند، زهیریان حرکت و هرجا که سیدالشهدا علیه السلام در حرکت بود، زهیر با افراد قبیلهاش خیمه میزدند.
وی ادامه داد: نهایتا لطف پروردگار و کرم واسعه امام حسین علیه السلام از او دستگیری کرد. در یکی از منازل که زهیر گمان میکرد سیدالشهداء علیه السلام حرکت میکند، خیمه زد و اتفاقاً اباعبدالله علیه السلام هم در آنجا ایستاد و خیمه زد. امام حسین علیه السلام به حجاج بن مسروق فرمود: حجاج برو و سلام مرا به زهیر برسان بگو سیدالشهداء علیه السلام دست یاری به سوی تو دراز کرده است، حسین علیه السلام را یاری میکنی؟، حجاج میگوید من به طرف خیام زهیریان آمدم و سلام کردم. آنها جواب دادند و دعوت کردند داخل شوم و زهیر مرا شناخت، احوالپرسی کرد و گفت: حجاج اینجا چه میکنی گفتم: زهیر من فرستاده حسینم. عزیز زهرا سلام الله علیها تو را دعوت به یاری کرده است.زهیر گمان نمیکرد امام حسین علیه السلام آنجا مانده باشد و او را به یاری خود دعوت کند. با شنیدن این خبر غیرمنتظره خشکش زد طوری که اراده هیچ کاری را نداشت. لقمه از داخل ظرف برداشته بود اما نه میتوانست تصمیم بگیرد آن را بخورد و نه قادر بود به داخل ظرف برگرداند. چند لحظهای سکوت مرگبار خیمه را فراگرفت که ناگهان یک ندای مقدس از حلقوم یک زن با ایمان این سکوت را شکست. همسر زهیر فریاد زد: زهیر چرا ساکتی؟ چرا آرامی؟ مگر نمیشنوی میگوید من فرستاده حسینم! مگر دست یاری سیدالشهداء علیه السلام را نمیبینی؟ زهیر حتی اگر قصد یاری نداری بلند شو و با عزیز فاطمه سلام الله علیها ملاقات کن. به هر ترتیبی که بود زهیر از جا بلند شد و به سوی خیمه امام رفت. اما بیمیل و با اکراه میرفت. وارد خیمه شد، السلام علیک یا اباعبدالله، جایی در تاریخ ثبت نشده است که در خیمه چه گفتوگویی بین امام حسین علیه السلام و زهیر پیش آمده است. گاهی اوقات نیز نیاز به سخن گفتن نیست و انسان با یک نگاه میتواند دنیایی حرف بزند.
عشق را طی لسانی است که صد سال سخن ... دوست با دوست به یک چشم زدن می گوید
خانواده و دوستان زهیر دیدند او برگشت اما برخلاف رفتنش، شاد و سرحال است. وقتی نزدیک همراهانش شد صدا زد «و قد عزمت علی صحبة الحسین علیه السلام»، ای دوستان و خانوادهام، من هم حسینی شدم. من عازم شهادت همراه آقایم حسین علیه السلام هستم.
انتهای پیام
نظرات