به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، ۳۳۸ اُمین برنامه شب خاطره، با روایتگری از رزم رزمندگان گردان حضرت علی اکبر از لشکر ۱۰ سیدالشهدا در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.
اخلاص و تواضع از ویژگیهای مهم شهدا است
دکتر جواد چپردار از نخستین راویان این شماره از شب خاطره حوزه هنری بود. وی که از رزمندههای گردان حضرت علی اکبر و همرزم «حمید قاسمی» راوی کتاب «بچه بازارچه» است در روایت خود از آن روزهای هشت سال دفاع مقدس گفت: یکی از عملیاتهایی که با آقای قاسمی همرزم بودیم به بیت المقدس ۶ مربوط میشود. عملیاتی که در محدوده گردان حضرت علی اکبر نیز بود.
چپردار افزود: اخلاص، فروتنی و تواضع از ویژگیهای شهدایی مثل شهید مهدی عیناللهی بود. هنگام شهادت این شهید کنارشان بودم اما آنچه وی را به درجه شهادت رساند ترکش خمپاره نبود بلکه اخلاص ایشان بود.
وی ادامه داد: شهید دهقان یکی دیگر از شهدایی بود که با اخلاص خود به شهادت دست یافت. ایشان نیز در لحظه شهادت که با تیر مستقیم به شهادت رسید کنار من بود. شهید دهقان لحظه شهادت از من خواست تا سمت و سوی کربلا را نشانش دهم. من در آن لحظه تلاش میکردم تا جهت یابی کنم و کربلا را به او نشان دهم در حالی که پیش از من شهید دهقان با دستش به سوی کربلا اشاره کرد و در واقع ایشان بود که سمت و سوی کربلا را به من نشان داد.
چپردار در پایان گفت: شهید مسلمی نیز از دیگر شهدای گران حضرت علی اکبر بود که پس از شهادت ایشان فهمیدیم وی یکی از فرماندهان یکی از یگان های دیگر بود که در نهایت گمنامی میان ما به عملیات آمد و شهید شد. شهدای بسیاری مثل ایشان داریم که برای دیده نشدن تلاش میکردند و با خلاص تمام شهادت نصیبشان میشد.
روایت خاطرهای از شهید محمدعلی ریاحی
دکتر رضائیان یکی دیگر از رزمندههای گردان حضرت علی اکبر از لشکر ۱۰ سیدالشهدا نیز در این شماره از شب خاطره به روایت خاطراتی از این گردان پرداخت و گفت: شهید محمدعلی ریاحی از شهدای گردان علی اکبر بود که پیش از ورود به گردان ما در اطلاعات عملیات لشکر فعالیت داشتند.
رضائیان افزود: ریاحی در عملیات کربلای ۸ همزمان با فروردین ۱۳۶۶ما را یاری میکرد. عملیاتی که بسیاری از نیروهای آن هنوز از جراحات عملیات کربلای ۵ رنج میبردند.
وی ادامه داد: در این عملیات شهید ریاحی در پیشانی ستون عملیاتی ما حرکت میکرد. در مسیر مسلم را هم دیدیم. هنوز فاصله زیادی از خاکریزهای خودی فاصله نگرفته بودیم که حملات عظیمی از توپخانه دشمن آغاز شد و آنچنان شدت داشت که حتی خزیدن هم برایمان امکان نداشت. با این حال همچنان حرکت ستون ما ادامه داشت و متوقف نشد.
رضائیان در ادامه گفت: ناگهان متوجه توقف حرکت ستون شدیم. شهید ریاحی سراغ ما آمد از وجود یک میدان مین که بتازگی از سوی دشمن نصب شده بود خبر داد. این میدان مین شب قبل از عملیات راه اندازی شده بود چرا که تا میدان مین اصلی هنوز فاصله زیادی داشتیم. با هر مشکلی از عرض میدان مین عبور کردیم و به ۱۰ متری خاکریز دشمن و میدان مین اصلی رسیدیم. شهید ریاحی در این میدان مین مجروح شد و پایش تا زانو خورد شده بود که بلافاصله ما کار پانسمان آن را آغاز کردیم و مجبور به عقب نشینی اش کردیم. ایشان با اکراه قبول کردند به تنهایی و آرامی از ما فاصله گرفت. کمی بعد من هم در اثر ترکش خمپاره ای من هم مجروح شدم و مجبور به عقب نشینی شدم. در مسیر بازگشت و عقب نشینی به شهید ریاحی رسیدم که سینه خیز حرکت میکرد. من از او پیشی گرفتم و خواستم تا به دنبال من حرکت کند چرا که یک چشم ایشان مجروح شده و دید نداشتند.
رضائیان در پایان گفت: به خاکریزهای خودی که رسیدم با کمک بچهها یکجا آرام گرفتم و سراغ شهید ریاحی را گرفتم که متوجه شدم مشکلی در مسیر برایشان پیش آمده که منجر به توقف و شهادت ایشان شده بود. گویا از سمت آن چشمی که مجروح شده بود روی یک مین گوجه ای رفته و شهید شده بود.
خاطره کوتاه مادر بزرگوار شهید ابوالقاسم کشمیری
مادر شهید ابوالقاسم کشمیری در این برنامه با روایت خوابی که از فرزند شهیدش دیده بود و حاکی از زمان شهادت فرزندش همزمان با نیمه شعبان و میلاد امام زمان عج داشت به معرفی این شهید والا مقام پرداخت.
شهید ابوالقاسم کشمیری در مقاطعی در گردان علی اکبر از لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود. سپس به گردان حضرت زینب و بعد از آن به گردان امام سجاد(علیهالسلام) رفت و جزء نیروهای آن گردان بود که به شهادت رسید. ابوالقاسم کشمیری در ۱۸ فروردین ۱۳۶۶ ضمن عملیات کربلای ۸ به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.
شهدا به سنتهای الهی یقین داشتند
سردار حاج حمید رضا تقیزاده فرمانده سابق تیپ عاشورا و گردان حضرت علی اکبر(ع) هم با حضور در این برنامه به روایت خاطراتی از رشادتهای گردان خود در هشت سال دفاع مقدس پرداخت و گفت: شهدا به سنتهای الهی یقین داشتند و ماه ها بدون توقف شبانه روز در حال فعالیت در عملیاتهای مخلتف بودند. همچنین پدر و مادر هایشان که تمام دارایی هایشان را دادند به سنتهای الهی اعتقاد داشتند.
تقیزاده افزود: سنت خدا میگوید به سمت من بیایید تا من هم به سمت شما بیایم. نمونه آن تصرف فاو به دست نیروهای ما بود که همزمان عراق مهران را تصرف کرد اما در نهایت ایستادگی و مقاومت نیروهای ما سربلند میشوند چرا که پیروزی ما و فرار نیروهای ارتش بعث عراق غنائم جنگی از خود به جای گذاشت که تا پایان جنگ ما را تجهیز کرد.
وی ادامه داد: عملیات تکمیلی کربلای ۵ منتظر بودیم تا خدا نشانه های خود را بار دیگر نشان دهد و ما را در گردان حضرت علی اکبر یاری کند. ما با دو گروهان به خاکریزهای دشمن رسیده بودیم که دشمن با نفربرهای خود با نیروهایی بالغ بر ۲۰۰۰ نفر از میان خاکریزهای خودی به سوی کانال ماهی راه افتاد که جنگی ۳ساعته میان ما و دشمن شکل گرفت. درگیری بسیار سنگینی شکل گرفت و ایثارگری های نیروهای با روحیه ما دشمن تا بن دندان مسلح را شکست داد.
تقیزاده در پایان گفت: با پیروزی در این عملیات پیکر بسیاری از شهدایی که در عملیاتهای پیشین در مناطق تصرف شده دشمن مفقود شده بودند بار دیگر یافت شدند و به خانوادههایشان تحویل داده شد.
اجرای نمایشی با معرفی «حمید قاسمی» یکی از رزمندههای گردان حضرت علی اکبر و راوی کتاب «بچه بازارچه» از دیگر بخشهای این برنامه بود. همچنین رونمایی و معرفی کتاب «بچه بازارچه» خاطرات حمید قاسمی با حضور نویسنده و خانواده ایشان به همراه خانواده شهید همتآبادی بخش بعدی این شماره از شب خاطره بود.
انتهای پیام
نظرات