به گزارش ایسنا، بهنظر میرسد که نگرانی دربارۀ خطرهایی که زبان فارسی را تهدید میکند، از سالها و حتی دههها پیش وجود داشته و محدود به سالهای اخیر نیست.
کمااینکه ناصر ایرانی، نویسنده، مترجم و نمایشنامهنویس فقید در نوشتهای با عنوان خطرهایی که زبان فارسی را تهدید میکند (نشر دانش، مهر و آبان ۱۳۷۴، شماره ۹۰) به دیرینگی این نگرانی، علتها و راهحلهای آن پرداخته و در بخشی از آن، نوشته است: «سالهاست که برخی از ادیبان و دانشمندان دردشناس درماناندیش هشدار میدهند که زبان فارسی در خطر است و از دستاندرکاران زبان فارسی میطلبند که تا دیر نشده، تا زبان فارسی لطمههای جبرانناپذیر نخورده و از زندگی معنوی و علمی معاصر خیلی عقب نیفتاده است، به رفع خطرهایی بپردازند که این زبان عزیز را تهدید میکند.
عمدهترین خطرهایی را که آن ادیبان و دانشمندان دردشناس درماناندیش تشخیص دادهاند میتوان به سه دسته تقسیم کرد: خطر ناشی از ورود جامعههای فارسیزبان به دوران جدید؛ خطر ناشی از کمسوادی و کمبود نیروی خلاق در زبانسازی و خطر ناشی از میدان عمل یافتن کمسوادی در رسانههای گروهی.
ورود جامعههای فارسیزبان به دوران جدید فارسیزبانان را ناگزیر کرده است که نهادهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بهکلی نُوی پدید آورند و با دانشها و فلسفهها و آرمانها و ارزشها و تکنولوژیها و هنرها و ادبیات نُوی سروکار عملی و نظری پیدا کنند که همه واژۀ نو میطلبند، و چون ساختن هزارها واژۀ نو کار آسانی نیست و ایجاد نهادهای جدید و سروکار یافتن با دانشها و فلسفهها و آرمانها و ارزشها و تکنولویها و هنر و ادبیات جدید را نمیتوان موکول به وقتی کرد که واژههای نو ساخته شد، سیل هر دم فزایندهای از واژههای بیگانه به دریای زبان فرو میریزد و، از آن رو که جنسیت دیگری دارد و به آسانی در پیکر زبان جذب نمیشود، خواهناخواه بحرانهایی در زبان بهوجود میآورد.
زندگی معاصر باعث شده است که فرهنگهای مختلف، و زبان آن فرهنگها، با هم تماس و دادوستد پیدا کنند. در معاملهای که بین زبان فارسی و زبانهای فرهنگهای غربی برقرار است، زبان فارسی بسیار میستاند و کم میدهد. از این رو نقش مترجمان و ستانندگان دیگر در توانا کردن زبان فارسی یا آلوده و بیمار کردن آن بسیار اهمیت یافته است.
انصاف حکم میکند که بگوییم مترجمان و سایر اشخاص زبانشناس و زبانسازی که در دورۀ معاصر با زبانهای غربی تماس داشتهاند و از آن زبانها فراوان ستاندهاند زبان فارسی را در بیان اندیشههای مختلف بهراستی توانا کردهاند. البته دستاوردها در تمام عرصههای زبان یکسان نبوده است. شاید، با توجه به نیازهای زندگی معاصر، زبان روابط اجتماعی و سیاسی بیشترین پیشرفت را داشته است و زبان علم و تکنولوژی کمترین پیشرفت را. بههرحال زبان فارسی کنونی بسیار غنیتر و تواناتر و رساتر و زیباتر از زبان فارسی عصر قاجاریه است، و این غنا و توانایی و رسایی و زیبایی تا حد زیادی مرهون تماس و دادوستدی بوده است که فارسیزبانان با زبانهای غربی داشتهاند.
اما سکۀ آن تماس و دادوستد روی دیگری هم دارد که مخرب زبان فارسی است و آلودهکنندۀ آن. مترجمان و سایر اشخاص زبانشناس و زبانساز تنها کسانی نبودهاند که با زبانهای غربی تماس داشتهاند. مترجمان و سایر اشخاص کمسواد و تنکمایه هم با زبانهای غربی تماس داشتهاند و اینان، که عدهشان بسی بیشتر از گروه اول بوده، از روی نادانی ساختارهای نحوی و عبارتها و واژههایی را وارد زبان فارسی کردهاند که با روح و قواعد زبان فارسی سازگار نیست و آن را آلوده و بیمار میکند.
ادیبان و دانشمندان دردشناس درماناندیش از این آلودگیها و بیماریها بسیار سخن گفتهاند و نیازی به تکرار گفتههای ایشان نیست. تنها، محض یادآوری، اشاره میکنم به غلطهایی نظیر:
- لازم است در رابطه با فلان موضوع یک صحبتی با هم داشته باشیم.
- یکی از محققان بزرگ روی رفتارهای ناهنجار کودکان مطالعه کرده است.
- وزارت امور خارجه به امریکاییان برای سفر به سرزمینهای اشغالی هشدار داد.
- عدهای از تظاهرکنندگان مصری توسط پلیس مجروح شدند.
- من دیروز حمام کردم یا دوش گرفتم.
- ناظران بینالمللی انتخابات پارلمانی فلان کشور را زیر سوال بردند.
- نابودی جنگلها میرود که محیط زیست را تخریب کند.
- نرخ رشد اقتصادی در سالهای اخیر پایین آمده است.
و غلطهای فراوان دیگری که همه درنتیجۀ ترجمۀ مکانیکی از زبانهای غربی به زبان فارسی راه یافته و آن را آلوده و زشت کرده است.
خطر سوم آن است که کمسوادی و تنکمایگی در رسانههای گروهی میدان عمل یافته است و تودههای مردم را دائماً زیر بمبارانی از غلطهای مخرب زبان قرار میدهد. وضع آموزش زبان فارسی در نظام آموزشی ما، از مرتبۀ ابتدایی گرفته تا مرتبۀ عالی، بهگونهای نیست که دانشآموختگان را توانا کند که زبان را نیک به کار گیرند و درست را از نادرست تشخیص دهند. این است که وقتی جملههای غلطی که بیشتر ذکر کردم یا جملههای غلطی نظیر اینها:
- نگاهی را که به خط حملۀ تیم استقلال داشته باشیم میبینیم که...
- طوطیان قصهگو به جای تماس مستقیم با کودک ارتباط را از طریق پردۀ تلویزیون با کودک برقرار کردند.
- بازی دنبال میشود برای این دو تیم.
- فرصت را میرفتند که داشته باشند.
که در رسانههای گروهی تکرار میشود و گوش و چشم عامی و کمسواد و دانشآموختۀ جوان را پر میکند خواهناخواه به زبان گفتاری راه مییابد و یکی از ریشههای اصلی درخت کهنسال زبان فارسی را میگنداند.»
ایسنا پیش از این در گفتوگوهایی به اینکه چه میزان از حساسیتها راجعبه زبان فارسی و همچنین زبانهای قومی و محلی جایز است و همچنین به تاثیر رخدادهای سیاسی در دهههای اخیر بر این زبان پرداخته است که پیوند آنها از طریق بخش اخبار مرتبط در دست قرار گرفته است.
***
ناصر ایرانی متولد ۱۳۱۶ در تهران بود. از آثار او میتوان به «ما را مس کنید»، سه نمایشنامه «کسالتبار»، «مردهها را اگر چال نکنید»، «هنر رمان»، «ورآباد، دهکده من»، «حفره» و «زشتترین نمایش روی زمین» اشاره کرد. او شامگاه چهارشنبه، دوم آبانماه، پس از مدتها بیماری در منزل خود درگذشت. ایرانی وصیت کرده بود بدنش پس از مرگ، برای امور تحقیقاتی به دانشگاه تهران اهداء شود.
انتهای پیام
نظرات