به گزارش ایسنا، در دهههای اخیر شاهد گسترش فضای مجازی هستیم و این روند همچنان ادامه دارد؛ رهبر معظم انقلاب در دهه ۷۰ به جنگ نرم اشاره کردند و این جنگ در دهه ۹۰ با ورود شبکههای اجتماعی ملموس شد.
شبکههای مجازی در بسیاری موارد سبک زندگی ایرانی و اسلامی را مورد هدف قرار داده است و در این میان مادران هم درگیر فضای مجازی شدند در حالی که مادران باید یک نسل را تربیت کنند، حال با تغییر نگاه و سبک زندگی مادران نسبت به تربیت فرزند چه آیندهای در انتظار فرزندان این مرز و بوم که آیندهسازان کشور هستند خواهد بود و چه باید کرد؟ برای پاسخ به این سؤالات میزگردی با محوریت تربیت نسل آینده کشور با حضور لیلا بهرامی، دانش آموخته دکترای مطالعات زنان، محدثه اخوان قدس، کارشناس ارشد مطالعات زنان، فاطمه حاجی طاهریها، کارشناس ارشد روانشناسی در ایسنا برگزار شد که بخش اول آن تقدیم میشود.
لیلا بهرامی، دانش آموخته دکترای مطالعات زنان در این میزگرد میگوید: در حوزه تربیت با پدیده وسیعی روبهرو هستیم و آن تغییر سبک زندگی در سطح جهانی است که بخشی از آن متأثر از مدرنیته است که در کشور ما این تجربه با تأخیر همراه بوده؛ اساساً مدرنیته ویژگیها و مؤلفههایی دارد که سبک زندگی افراد و نگرش و تفکرات آنان را تغییر میدهد که مواردی همچون اصالت فرد، لذتگرایی، کمرنگ شدن دین و حاکمیت بیشتر سکولار از مظاهر آن به شمار میآید؛ وقتی نگاه ما به پدیدهها اینگونه باشد مسلماً برای حل و واکاوی مسئله راحتتر میتوانیم تصمیم بگیریم. رویکرد همهجانبه و چندوجهی که بهجای تمرکز بر یک علت، به بررسی علل متعدد و اثر آن بر یکدیگر میپردازد. در بحث تربیت دختران هم باید با یک نگاه کلان همه بعدی، ابعاد مسئله را مورد واکاوی قرار داد.
وی اضافه میکند: به طور مثال در قانون جوانی جمعیت، عمدتاً تمرکز بر روی تسهیلات است؛ اما علل عدم تمایل به فرزندآوری صرفاً در مسائل اقتصادی و معیشتی منحصر نمیشود. واقعیت این است که از سالها قبل در برخی کشورهای توسعهیافته، حتی گاهی تسهیلات بلاعوض در اختیار خانوادهها قرار میگیرد اما مؤثر نبوده و این نشان میدهد که مؤلفههای مدرنیته و اصالت فرد به قدری پررنگ است که تسهیلات به تنهایی نمیتواند در تغییر نگرش اثر بخش باشد. در حوزه تربیت، اگر تغییر نگاه والدین را متأثر از عوامل مختلف بپذیریم، بینش و نگرش منطقیتری خواهیم داشت.
محدثه اخوان قدس، کارشناس ارشد مطالعات زنان نیز اشاره میکند: اصالت لذتطلبی و فردگرایی در کل دنیا تغییراتی را ایجاد کرده و قطار مدرنیته شدن به ایران هم رسیده است و بعد از انقلاب در دوران سازندگی سرعت بیشتری به خود گرفت چون در این دوران پازلهایی را از غرب آوردیم تا پیشرفت و توسعه ما بر اساس مدل غربی باشد اما این توسعه یک قطار است که شاید واگن اول و دوم آن توسعه اقتصادی باشد اما واگنهای بعدی این قطار ملزومات فرهنگی هستند که در دوره سازندگی روند غربی شدن ایران سرعت بیشتری به خود گرفت و لذتطلبی و اصالت فرد در این دوره در ایران بیشتر جلوه پیدا کرد.
وی خاطرنشان میکند: مدرنیته مانند یک رودخانهای است که با سرعت در حال حرکت است؛ نمیتوانیم خلاف جهت آب شنا کنیم اما میتوانیم روی موجی سوار شویم که ما را به سمت حقایق ببرد؛ بهجای سوار شدن روی موج لذتطلبی، باید روی موج فطرت سوار شویم.
چرا نرخ جمعیت در دهه ۷۰ به یکباره سقوط کرد؟
اخوان قدس تصریح میکند: تشویقهایی که در طرح جوانی جمعیت اعمال میشود بسیار زودگذر و زودبازده است و شاید مقاطع کوتاهی جواب دهد اما در بلندمدت جواب نمیدهد؛ در دهه ۷۰ چرا نرخ جمعیت ما به یکباره سقوط کرد؟ چون اقتضای مدرنیته لذتطلبی و فردگرایی بود و جمعیت ما به یکباره سقوط کرد. فراموش نکنیم که تشویقهای دولت به عدم فرزندآوری باعث نشد که نرخ جمعیت کشور کاهش پیدا کند که اکنون بخواهیم با تشویقهای حاکمیتی جمعیت را افزایش دهیم.
وی تصریح میکند: باید میل فطری به مادری و لذت مادری را تعریف کنیم اینکه فطرت انسانها میل به مادری دارد؛ نظریه فطرت در مقابل نظریه داروین است؛ داروین میگوید انسان تکامل یافته حیوان است؛ اما اساساً بعد روحی و فطرت را لحاظ نکرده است، باید از نظریه فطرت برای بسط موضوع مادری استفاده کرد و همه این موضوعات باید مردمی صورت بگیرد.
این کارشناس ارشد مطالعات زنان تأکید میکند: فرهنگ توسط مردم اتفاق میافتد و مردمیسازی فرهنگ باید صورت بگیرد، سعی نکنیم با دستگاههای اجرایی مباحث فرهنگی را در جامعه نهادینه کنیم.
فاطمه حاجی طاهریها، کارشناس ارشد روانشناسی نیز اظهار میکند: در سراسر دنیا بعد از جنگهایی که اتفاق میافتد و کشورها به آرامش میرسند معمولاً مردم به سمت نوعی لذتطلبی میروند و معمولاً در نسلهای بعد از جنگ عزم جدی و راسخ برای پیشرفت کمتر مشاهده میشود و والدین با جدیت کمتری در پرورش این بعد از شخصیت فرزندان میپردازند. بر همین اساس روانشناسان میگویند احتمالاً در ایران بچههای دهه ۷۰ به نسبت هوش و استعدادی که دارند از نوآوری و جدیت پایینتری برخوردارند زیرا کمتر به این موضوع پرداخته شده است.
وی ادامه میدهد: البته همه چیز را نباید در کانون خانواده ببینیم بخشی از موضوع به فضای آموزش و پرورش بازمیگردد، در اینجا میتوانیم نگاهی به علت پدیداری مدرسه و فلسفه وجودی مدرسه، آموزش و پرورش بیندازیم.
این کارشناس ارشد روانشناسی تأکید میکند: در خصوص جامعهپذیر کردن کودکان باید بگوییم که در ابتدا فرزندان پیش از ورود به جامعه میتوانستند پاسخ نیازهای خود را در خانه دریافت کنند و والدین میتوانستند به آنان کمک کنند تا وارد جامعه شوند؛ بعد از یک برهه تاریخی خانواده جوابگوی نیاز نبود و مکتب را به وجود آوردند تا نیازهایی که فرد برای حضور در جامعه دارد را از مکتب کسب کند. بعد از یک برهه مکتب جواب نداد و مدرسه را به وجود آوردند و پس از سرعت رشد در دنیا مدرسه پاسخگو نبود و دانشگاه در تکمیل مدرسه شکل گرفت.
حاجیطاهریها تشریح میکند: در حال حاضر در دوره پنجم به سر میبریم و حتی دانشگاه نیز نمیتواند به طور کامل برای جامعهپذیر کردن و ایفای نقش فرزندان کفایت کند که البته بخشی از این ضعف به آموزشوپرورش بازمیگردد، این نهاد بهعنوان بزرگترین مجموعهای که در حکومت ایفای نقش میکند وظیفه جامعهپذیر کردن افراد را دارد که به خوبی ایفای نقش نمیکند، بخشی هم به خانواده بازمیگردد که وظایفی را بر عهده داشته است، اگر خانواده و آموزشوپرورش بهعنوان ۲ بازو درست فعالیت میکردند به درستی میتوانستند این بار را از روی زمین بردارند. البته در دوران کنونی ضلع سومی به نام مجموعههای تربیتی نیز وجود دارد که خود بحثی جدا میطلبد و از اهمیت و تأثیرگذاری بسیار بالایی برخوردار است.
بهرامی نیز در ادامه میگوید: بحث مهمی به نام مادران داریم اینکه چرا شیوههای تربیتی آنان متفاوت شده و تغییر کرده است، من فکر میکنم وقتی راجع به تربیت صحبت میکنیم مادر و پدر هر دو توأمان محل تأمل هستند، اگرچه نقش مادران پررنگتر است. یکی از ویژگیهای مهم تغییرات و تحولات در عصر مدرنیته، نقش رسانههاست که ممکن است نادیده گرفته شوند اما در عین حال نمیتوان منکر تأثیر آن در دنیای امروز بر فرزندان و والدین شد.
وی ادامه میدهد: این روزها، با تغییر شیوه در آموزش بهواسطه بیماری کرونا، دسترسی فرزندان به رسانه و فضای مجازی بیشتر شده و در برخی موارد والدین به دلیل طولانی بودن زمان استفاده از رسانه به ویژه در گوشیهای همراه، امکان ارزیابی مستمر در حین کلاس و کنترل گوشی را ندارند و این امر میتواند یک آسیب جدی باشد.
این دانش آموخته دکترای مطالعات زنان تشریح میکند: اساساً رسانه برآمده از دل نظام سرمایهداری است تا بتواند خواستهها و امیال خود را کنترل کند و میتواند آسیبهای متعددی را بهویژه در صورت نداشتن سواد رسانهای ایجاد کند. از دیگر تبعات تغییر سبک زندگی و تحولاتی که اتفاق افتاده است، تغییر نگرش نسبت به معنویت است، اگر بخواهیم فرزندآوری و تغییر سبک زندگی را اصلاح کنیم بازگشت به فطرت امری اساسی است چراکه امروزه با مسئله مهمی روبهرو هستیم به نام فقدان معنویت که این موضوع هم چندوجهی است و علل مختلفی از تأثیر دیدگاههای خداناباوری بر افراد تا القا شبهات، و ضعف در آگاهی و عدم خوراکی فکری خوب برای خانوادهها را میتواند در بربگیرد.
اخوان قدس تصریح میکند: زمانی تربیت فرزندان فقط تحت تأثیر خانواده بود و مادر نقش کلیدی داشت و ما میتوانستیم با تغییر روی مادران، فرزندان نسل آینده را خوب تربیت کنیم، اما الان فرزندان تحت تأثیر عوامل بسیاری هستند که ازجمله آن میتوانیم به آموزشوپرورش و رسانه اشاره کنیم.
وی بیان میکند: در چند سال اخیر شبکههای اجتماعی روی نسل جدید تأثیر داشتند، مسئله اصلی ما به این موضوع بازمیگردد که مادران نیز سواد کافی برای استفاده از رسانه را ندارند و مدرنیته سبک زندگی خانوادهها را تغییر داده است همچنین نفوذ در نظام آموزشی ما بسیار جدی است.
کارشناس ارشد مطالعات زنان اظهار میکند: خانواده و نظام تعلیم و تربیت را از دست دادیم و از آن سو رسانه ورود پیدا کرده و فرزندان را تحت تأثیر خود قرار داده است. بیشتر از اینکه بخواهیم روی نقش مادران تأکید کنیم باید روی این موضوع کار کنیم که بر خلاف قطار مدرنیته چه تاکتیکی داشته باشیم تا همزمان خانواده و فرزند خود را نجات دهیم.
وی تشریح میکند: در دهه اخیر مسائل جنسی در مدارس پررنگ شده است. یک زمانی همجنسبازی در غرب جرم تلقی میشد سپس گفتند جرم نیست و پس از آن قوانینی برای حمایت از همجنسبازان به تصویب رساندند و در حال حاضر اگر دانشآموزی در مدارس غربی تمایلات همجنسبازی داشته باشد باید از او حمایت صورت گیرد. آنان به اختلالها بها میدهند در صورتی که فطرت افراد به جنس مخالف است نه همجنس و برساختهای اجتماعی است که میتواند نظام فطرت را بر هم بریزد. باید برای برساختهای اجتماعی کارهای فرهنگی عمیق و جریانساز کنیم.
حاجی طاهریها نیز اظهار میکند: فطرت یک ریشه است، اگر فطرت یک مادر را بیدار کنیم دغدغه در او ایجاد خواهد شد که باید فرزند خوبی تربیت کند اما سؤالی که مطرح میشود این است که فقط بیداری فطرت در والدین کفایت میکند؟ چطور در میدان عمل باید از فطرت بیدار شده کمک گرفت؟ در دنیایی که دائم در حال تغییر و تحول است و میتوان گفت دائمیترین تغییر، تغییر دائمی است. چطور میخواهیم فطرت مادری را بیدار کنیم که تربیت خوبی داشته باشد و این در حالی است که این مادر نتوانسته خودش را با تحولات موجود در جامعه همسان کند بنابراین به آموزش نیاز دارد.
وی تشریح میکند: برای مثال یک مادر ۲۰ سال پیش فارغالتحصیل شده است، مگر آن زمان فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بوده است؟! مادرانی که امروزه فارغالتحصیل میشوند مگر در دانشگاه و حوزه، آموزش همگام با تغییرات بهروز جامعه میبینند که بخواهند با آن کنار بیایند؟! آیا از متاورس و... در فضاهای آموزش عالی ما برای عموم دانشجویان صحبتی میشود؟ شاید به یک نهاد نیاز داشته باشیم که بخواهد والدین را برای یادگیری مادامالعمر آموزش دهد زیرا والدین باید شیوه بر خود با فرزندان را در نسل جدید بیاموزند و هماهنگ با تغییرات جامعه در فضای تربیتی در همه ابعاد آن وارد عمل شوند.
این کارشناس ارشد روانشناسی تأکید میکند: آموزش و پرورش بزرگترین نهاد آموزشی در کشور است که وظیفه تعلیم و تربیت را بر عهده دارد. البته متأسفانه به بعد تربیت کمتر توجه شده است و تقریباً میتوان گفت تا بخش زیادی رها شده است و یا به انجام امورات روتین مناسبتی خلاصه شده است. در حال حاضر در خانوادههایی که فطرت آنان در زمینه تربیت بیدار شده است و دغدغه تربیت فرزند و نسلی دارند که درجه اول از خودکارآمدی بالایی برخوردار باشد و در درجه دوم اثرگذار در جامعه باشد میتوان مشاهده کرد که بخش زیادی برای تربیت درست به مجموعههای تربیتی پناه میبرند که این فضا و اهمیت آن مسئولیت مجموعههای تربیتی را سنگین خواهد کرد.
وی میگوید: در حال حاضر مجموعههای تربیتی متعددی هستند که با سبکها و روشهای مختلف مسئولیت تربیت فرزندان را در ابعاد شخصی و اجتماعی بر عهده گرفتهاند. اما مجموعه تربیتی باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا خروجی آن در آینده فردی مؤثر و خودکارآمد باشد؟ این مجموعهها باید خلاق باشند و بتوانند با تغییر و تحولات دائمی دنیا که اغلب نوجوانان در جریان آخرین تغییرات آن هستند باشند و خود را به روز کنند.
حاجی طاهریها اضافه میکند: آشنایی با مسائل و آسیبهای اجتماعی و شیوههای نوین ارتباطگیری با کودک و نوجوان ازجمله مسائل مهمی است که در هر فضایی که بنا بر پرداختن به تربیت و پرورش افراد است باید به طور جد بدان توجه شود و گرنه کار به خروجی درست و ریشهای نخواهد رسید.
اخوان قدس نیز تصریح میکند: یعنی شما میگویید که امیدی به ساختارهای دولتی نداشته باشیم؟ بیاییم حلقههای مردمی که سعی دارند آموزش خانوادهها را بر عهده دارند را تقویت کنیم یعنی ساختارهای حاکمیتی تنها کاری میکنند که باید این حلقهها را تقویت کنیم و خودشان تصدیگری نکنند.
حاجی طاهریها بیان میکند: میتوان گفت آموزشوپرورش برای هماهنگی با تغییرات از سرعت پایینی برخوردار است و این حالت در فضای اهمیت به امور پرورشی و تربیتی پررنگتر دیده میشود، برای مثال ۲ سال است که درگیر کرونا هستیم، اگر آموزشوپرورش از سرعت همراهی بالایی برای مدیریت بحران برخوردار بود خارج از توقع نبود که امروز در فضای آموزشی کتابی در حوزه کرونا وارد چرخه آموزش دانشآموزان میشد.
وی تشریح میکند: دانشآموزان به غیر از رشته انسانی کتابی در زمینه آشنایی و مدیریت فضای اقتصاد ندارند تا بدانند چطور باید اقتصاد خانواده را مدیریت کنند، یا دختری که در آینده قرار است نقش همسری و مادری را برعهده بگیرد و پسری که میخواهد تکیه گاه یک خانواده باشد عملاً در دوره ۱۲ سال آموزش و حضور در مدرسه تحت آموزشی که وی را پذیرش این نقشها در آینده تا حدودی آماده کند قرار نمیگیرد نه تنها در دوره ۱۲ سال مدرسه که در فضای آموزش عالی هم ما نمیبینیم به این مباحث پرداخته شود. همین امر از جمله عوامل مهمی میشود که افراد در جهت پایبندی و تحکیم خانواده به مشکلات جدی برمیخورند و به دلیل یکهتازی فضای مجازی و رسانهها عملاً جای ارزشها و ضد ارزشها در ذهن افراد تغییر میکند و پایبندی به سبک زندگی ایرانی اسلامی کمرنگ میشود.
عدم تمرکز آموزشوپروش روی «پرورش»
این کارشناس ارشد روانشناسی بیان میکند: آموزشوپرورش بیشتر روی آموزش دانشآموزان کار میکند و روی پرورش دانشآموزان تمرکز چشمگیری ندارد. البته نباید انتظار داشته باشیم این نهاد به یکباره متحول شود باید بیاییم درمانهای دیگری را کنار آن اضافه کنیم که بخشی از آن مجموعههای تربیتی مردمی هستند که متأسفانه علیرغم اهمیت بسیار بالایی که دارند از حمایتی برخوردار نیستند.
وی تأکید میکند: مجموعههای مردمیای که مقام معظم رهبری بارها در بیانات خود فرمودهاند که دولت آغوش خود را برای اینها باز کند و از اینها حمایت و پشتیبانی کند اما در عین حال با همه ناملایماتی که در دستگاههای دولتی وجود دارد و تنها گذاشتن مجموعههای مردمی نمیتوان اهمیت کار را نادیده گرفت و رها کرد و خدا را شاکریم که مجموعههای خوب تربیتی هستند که سکان پرورش و تربیت کودکان و نوجوانان را در دست دارند و به خوبی در صدد هدایت آن هستند.
اخوان قدس نیز مطرح میکند: این بدان معناست که ساختارهای حاکمیتی بهجای تصدیگری به تقویت حلقههای مردمی بپردازند که هر چقدر این ساختار مردمی شود پایدارتر خواهد بود و اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.
بهرامی نیز میگوید: نکتهای که خانم حاجطاهری به آن اشاره کردند به نظر من خیلی مهم است وقتی در حوزههای مختلف آسیبهای خانواده و اجتماعی را بررسی میکنیم، متوجه میشویم سازوکار نهادهای متولی آموزش بهویژه آموزشوپرورش بر آموزش تمرکز داشته است نه مهارت! مهارتهای مهمی چون توانایی حل مسئله، مهارتهای ارتباطی و گفتگو، عزت نفس، احترام و ... آموزش و درونیسازی نمیشود و گاهاً فرزندان ما در مقاطع دانشگاهی هستند ولی هنوز مهارت گفتگو را نمیدانند و کوچکترین چالش برایشان میتواند به یک بحران تبدیل شود.
وی اضافه میکند: به واقع خلأ در کجاست؟ آیا خوراک فکری، منبع مطلوب و یا افراد زبده برای گسترش این حوزه نداریم؟ فکر میکنم به یک نهضت ملی آگاهیبخشی نیاز داریم. باید یک جریانسازی ایجاد شود تا بر تقویت هوشهای چندگانه در کنار مهارتها از جمله حل مسئله و گفتگو تمرکز داشته باشد.
این دانش آموخته دکترای مطالعات زنان توضیح میدهد: اینکه چه نهادی باید آن را انجام دهد، بدنه مردمی یا سازمانی، مسئله مهی است. به هرحال نهاد مردمی باید خوراک فکری مؤثر، کارآمد، و مبتنی بر مؤلفههای تربیتی داشته باشند و یک نهاد منسجم قوی دارای امکانات میتواند محتوا را در اختیار آنان قرار دهد. بررسی مجموعههای تربیت محور در حوزه دختران، در برخی موارد فقدان شناخت صحیح، جامعه هدف محدود و گاهاً مشترک و... را آشکار میکند که آسیبشناسی جدی میطلبد.
وی میگوید: متولی پرورش تعداد انبوه دختران نوجوان دیگر کیست و چگونه میتوان طیف وسیعی را مورد حمایت قرار داد؟ به نظرم باید به این موضوع کلانتر نگاه شود. ماحصل آنچه که گفتیم این است که با یک پدیدهای به نام تغییر در سبک زندگی و تفاوت تربیتی مادران روبهرو هستیم و علت آن را واکاوی کردیم که رسانهها، تغییرات جهانی، تغییر سبک زندگی در کشور و توسعه ایران نیز به موضوع دامن زده است، اما نگرش دولتمردان و اولویت دادن آنان به مسائل در حل این مسئله مهم است.
اخوان قدس اظهار میکند: راهکار خانم حاج طاهری تقویت آموزشوپرورش بود تا نهادهای مردمی را از طریق حاکمیت تقویت کنیم و خانم بهرامی هم این بود هر ۲ اینها با نگاه کلان و ویژه باشد.
انتهای پیام
نظرات