اشتری درباره این کتاب به ایسنا گفت: «مرد ولگرد» روایت صریح و اندکی بیرحمانه انسان مدرن است؛ انسانی که حتی نامش را مال خود نمیداند، نامی ندارد و در طول داستان تنها چندباری «ج» خطاب میشود. «ج» که غم نان ندارد، خیابان خیابان به دنبال کسی یا چیزی میگردد که او را با زندگی پیوند دهد.
وی ادامه داد: او نه خانوادهای دارد و نه دوستی چندان صمیمی و نه معشوقی. آنهایی را که وارد زندگیاش میشوند مدام با معیاری فکری خود میسنجد و صداهای درونیاش بر او غلبه دارند. صداهایی که از روزگار تلخ کودکی تأثیری انکارناپذیر گرفتهاند.
این مترجم اضافه کرد: او فقط گهگاهی شوق حرف زدن دارد و وقتی هم شروع به حرف زدن میکند تنها خودش میداند که چه میگوید و یا شاید بهتر است بگوییم دیگرانی که به او گوش میدهند، او را جدی نمیگیرند چراکه رفتار بیثباتش شخصیت او را متزلزل جلوه داده است.
به گفته اشتری: شخصیت اصلی رمان «مرد ولگرد» به راحتی «مورسو»ی رمان «بیگانه» نوشته آلبر کامو را برای خواننده تداعی میکند؛ مردی که هیچ چیز، حتی خودش، را دوست ندارد، سردرگم است، منزوی و بلاتکلیف است. او بیوقفه در جستجو است؛ جستجوی معنای زندگی، جستجویی که فرجامی ندارد.
مترجم «مرد ولگرد» خاطرنشان کرد: این رمان سال ۱۹۸۵ در ترکیه منتشر شد و همان سال جایزه ادبی یونس نادی را کسب کرد. گرچه آن سالها به خاطر موضوع متفاوتش مورد استقبال قرار نگرفت؛ بعدها به خاطر رویکرد روانشناسی و فلسفی بسیار خوانده شد و به چاپهای متعدد رسید:
«مساله دلبستگیه. همه ما انگار داریم روی یه پل معلق بدون حصار راه میریم. باید یه چیزی باشه که دستمون رو بهش بگیریم وگرنه غلت میخوریم.»
انتهای پیام
نظرات