• یکشنبه / ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ / ۰۹:۲۳
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1400053121119
  • خبرنگار : 50405

انواع دولت‌ها و نظام‌های سیاسی/۲/

انواع دولت‌ها و نظام‌های سیاسی/۲/

ایسنا/خراسان رضوی نظام‌های سیاسی بر حسب معیارهای مختلفی قابل تقسیم‌بندی هستند. در این بخش به بررسی اشکال عینی دولت‌ و نمونه‌هایی از دولت‌های دموکراتیک اولیه، دموکراسی اجتماعی، فاشیست و کمونیست پرداخته‌ایم.

دولت دموکراتیک اولیه

در اروپا پس از انقلاب ۱۸۴۸ و بروز بحران‌های مشارکت سیاسی معلوم شد که رژیم‌های لیبرال سرمایه‌دارانه نمی‌توانند به صورت گذشته ادامه یابند. عوامل مختلفی چون گسترش تقاضای مشارکت، ضرورت دخالت فزاینده دولت به منظور تامین عدالت اجتماعی و جلوگیری از گسترش شکاف‌های طبقاتی و غیره، نهایتا موجب گذار از دولت لیبرال به دولت دموکراتیک مدرن شد.

در این دولت بر خلاف دولت لیبرال، بر اندیشه مسئولیت اجتماعی دولت در نظام سرمایه‌داری تاکید شده است. دولت دموکراتیک از گسترش حق رای به همگان و مشارکت سازمان‌یافته همه شهروندان در زندگی سیاسی حمایت کرد. طبقه حاکم در دولت لیبرال طبعا نمی‌توانست در مقابل گسترش جنبش‌های اجتماعی چندان مقاومت کند.

در دولت دموکراتیک بر خلاف دولت لیبرال، امکانات بیشتری برای فعالیت سیاسی طبقات دیگر و نمایندگی منافع آن‌ها در عرصه سیاست پیدا شد. دخالت دولت در امر تأمین رفاه حداقل برای طبقات پایین، لازمه تامین حقوق سیاسی و مدنی تلقی می‌شد. با این حال حدود دخالت دولت در دموکراسی اولیه در مقایسه با دولت‌های رفاهی و سوسیال دموکراسی‌های بعد محدود بود. دولت دموکراتیک بر خلاف دولت لیبرال مسئول تامین شرایط لازم برای تضمین برخورداری واقعی همگان از حقوق مدنی و سیاسی تلقی می‌شد.

دولت رفاهی و دموکراسی اجتماعی

دولت رفاهی رایج‌ترین شکل دولت مدرن است که در واکنش به بحران‌های سرمایه‌داری شکل گرفته است. موج بحران در سرمایه‌داری در دهه ۱۹۳۰ که به افزایش بیکاری، رکود و کاهش در سرمایه‌گذاری انجامید، ضرورت دخالت حکومت در اقتصاد به شکلی کاملا جدیدی را ایجاب می‌کرد.

نخستین دولت‌های رفاهی در فاصله دو جنگ جهانی در غرب پیدا شدند و اقدامات گسترده‌ای در اصلاح نظام مالی و بانکی، افزایش هزینه‌های عمومی و مالیات‌ها، وضع قوانین کار، ملی کردن صنایع، توزیع عادلانه درآمدها و تامین خدمات اجتماعی و رفاهی به عمل آوردند.

جان مینارد کینز، اقتصاددان معروف انگلیسی، اصول نظری دولت رفاهی را در کتاب نظریه عمومی پول، بهره و و اشتغال(۱۹۳۶) تدوین کرد و از آن پس اقتصاد دولت رفاهی به عنوان اقتصاد کینزی نامبردار شد. راه حل کینز برای بحران سرمایه‌داری آن بود که دولت باید قدرت خود را در زمینه وضع مالیات و افزایش هزینه‌های عمومی به منظور ایجاد تقاضای موثر و اشتغال کامل به کار برد.

به طور کلی دولت رفاهی پس از جنگ جهانی دوم به عنوان سازمان‌دهنده سرمایه‌داری تا حدی جانشین نظام بازار آزاد شد. دولت‌های رفاهی به درجات مختلف در زمینه توزیع درآمدها، سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال مسئولیت‌هایی پذیرفتند. دولت رفاهی در واقع کوششی برای اجتماعی کردن دموکراسی بوده است.

دولت فاشیست

فاشیسم به عنوان دولت، شکل رادیکال‌شده محافظه کاری است و در شرایط تاریخی خاصی پدید می‌آید و پایگاه‌های اجتماعی و اقتصادی خاص خود را دارد. به طور کلی فاشیسم به عنوان ایدئولوژی و جنبش اجتماعی، واکنش طبقات و شیوه زندگی سنتی آسیب‌دیده از فرآیند نوسازی و مدرنیسم بوده و بر ضد جامعه مدرن و مظاهر فکری آن از جمله لیبرالیسم، دموکراسی و سوسیالیسم قیام کرده است. اما دولت فاشیستی با جنبش فاشیستی یکی و یکسان نبوده است. رژیم‌های فاشیستی همواره با مشکل اداری جامعه دوگانه نیمه سنتی و نیمه مدرن مواجه بوده‌اند. نوسان رژیم‌های فاشیستی میان این دو بخشی از عوامل مهم پیچیدگی پدیده فاشیست و دشواری فهم آن بوده است.

از نظر ساختار اقتصادی، دولت‌های فاشیستی هیچ گاه در عمل سلطه کامل و سراسری پیدا نکردند و دستگاه‌های سیاسی آنها هم دائماً دچار رقابت‌ها و کشمکش‌های شخصی و گروهی بود. تداوم مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و تکیه دولت‌های فاشیستی بر سرمایه‌های تجاری و مالی موجب شده تا برخی مفسرین فاشیسم را اصولاً نوعی از دولت سرمایه‌داری توصیف کنند. برخی مارکسیست‌ها، فاشیسم را به عنوان " دیکتاتوری بورژوازی" تعریف کرده‌اند. اما در واقع فاشیست در کشورهای نیمه صنعتی و نیمه سرمایه‌داری پیدا شد.

فاشیسم در واقع ایدئولوژی یک طبقه اجتماعی نبود، بلکه جنبشی بود پر از تعارضات و تضادهای درونی. عناصر اصلی دولت فاشیستی را باید در اصل پیشوایی، جنبش توده‌ای، سلطه سراسری حزب واحد، سرکوب نهادهای قانونی و جامعه مدنی، جنگ‌طلبی، کنترل ایدئولوژیک  جامعه، سیاست ارعاب و وحشت، تبلیغات گسترده توده‌ای، بهره‌برداری از گروه‌های شبه‌نظامی، کنترل رسانه‌های گروهی، استفاده گسترده از نیروهای امنیتی و پلیس و نژادگرایی یافت.

جرج اورول نویسنده انگلیسی‌زبان در توصیف دولت فاشیستی گفته بود: "معمولا فاشیسم را به عنوان "دولت کندوی زنبوران" وصف کرده‌اند، ولی این تشبیه بی‌انصافی در حق زنبوران است. به تعبیری درست‌تر فاشیسم جامعه‌ای از خرگوش ها را به نظر می‌آورد که تحت حکومت سمورها باشند."

دولت کمونیستی

کمونیسم دولتی به عنوان ساختار سیاسی نخستین بار پس از انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه پدیدار شد و خود را به عنوان دیکتاتوری پرولتاریا یا دولت طبقه کارگر توصیف نمود. حزب کمونیست خود را نماینده طبقه کارگر می‌دانست و به همین دلیل می‌کوشید تا از طریق لغو مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، تحولی در نظام اقتصادی و اجتماعی به وجود آورد.

در عمل در اوایل دوران انقلاب، شوراهای کارگری از قدرت نسبی برخوردار بودند، لیکن از ۱۹۱۹ به بعد با جدا شدن حزب از شوراها، حزب کمونیست سلطه سراسری یافت. به طور کلی حزب کمونیست بر شئون مختلف زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مسلط بود و در مقایسه با ساختار صوری دولت، قدرت واقعی را در دست داشت.

گرایش به محافظه‌کاری یا اصلاحات در اتحاد شوروی از روی حمایت از کنترل کامل حزب یا کاهش قدرت دستگاه حزبی مشخص می‌شد. از نظر ساختاری حزب کمونیست تابع اصلی "مرکزگرایی دموکراتیک" به این معنی بود که اقلیت‌های فکری باید تابع اکثریت باشند و از تفرقه بپرهیزند.

منبع: کتاب دانشنامه سیاسی، دکتر حسین بشیریه

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha