به گزارش ایسنا، ناامنی غذایی همواره یکی از مهمترین چالشهای قرن حاضر و به خصوص در کشورهای در حال توسعه به شمار میرود. امنیت غذایی وقتی وجود دارد که همگان در هر زمان به غذای کافی، سالم و مغذی، دسترسی فیزیکی و اقتصادی داشته باشند و غذای در دسترس، نیازهای یک رژیم تغذیهای سازگار با ترجیحات آنان را برای یک زندگی فعال و سالم فراهم سازد. مطالعات نشان میدهند بخش اعظمی از پناهندگان در کشورهای مختلف جهان با شیوع سوءتغذیه و ناامنی غذایی گسترده مواجه هستند.
در این مطالعه که توسط محمدرضا پاکروان چرده، استادیار و عضو هیئت علمی گروه اقتصادی کشاورزی و توسعه روستایی دانشگاه لرستان، انجام شده است، وضعیت امنیت غذایی خانوارهای پناهندهی افغانی در مناطق جنوب استان تهران ارزیابی میشود. در این مطالعه به دو پرسش پاسخ داده میشود:
۱- وضعیت امنیت غذایی پناهندگان افغان در ایران چگونه است و چند درصد از پناهندگان در شرایط هشدار ناامنی غذایی قرار دارند؟
۲- چه عواملی اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیرساختی بر امنیت غذایی خانوارهای پناهنده افغان اثرگذار است؟
در این مطالعه آمده است: بررسیها نشان میدهد که حدود ۵۰۰ هزار نفر از مهاجران افغان (معادل ۲۵ درصد کل پناهندگان افغان در ایران) در استان تهران سکونت دارند. اقامت مهاجران افغان در ۱۵ استان ایران ممنوع است و به جز سه استان قم، تهران(به جز منطقه خجیر در منطقه ۱۳) و البرز، در سایر استانها محدودیت اقامت دارند. به دلیل سکونت تعداد زیادی از پناهندگان در استان تهران و سهولت دسترسی به آنان، و همچنین کاهش هزینه و زمان نمونهگیری، مناطق جنوب استان تهران به عنوان جامعه هدف انتخاب شدند. این مناطق شامل شهرستانهای شهرری، شهریار، رباطکریم، اسلامشهر و ورامین است.
بر اساس آن چه در این مقاله بیان شده است، به منظور جمعآوری نمونهی مورد استفاده در مطالعه پیش رو، از نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شده است. بر اساس روش نمونهگیری، تعداد ۳۱۷ خانوار پناهنده به عنوان نمونه نهایی مطالعه، تعیین و نمونههای مورد نظر از طریق روش انتساب متناسب جمعآوری شد. پس از انتخاب نمونه، پرسشنامه طراحی شده از طریق مصاحبه چهره به چهره با سرپرست خانوار و یا عضوی از خانوار که از وضعیت معیشت اعضای خانوار اطلاعات کافی دارد، تکمیل و دادهها جمعآوری شد.
در این پژوهش آمده است: شاخص دسترسی ناامنی غذایی (HFIAS) خانوار به منظور برآورد ناامنی غذایی در سطح خانوار و ملی، از روش کنونی مورد استفاده در آمریکا اقتباس شده است که با استفاده از آن میتوان سطح نگرانی خانوار در دسترسی به غذا را محاسبه کرد. مقیاس HFIAS بر پایه مجموعهای از واکنشهای قابلپیشبینی برای شناسایی ناامنی غذایی و با استفاده از دادههای هزینه و درآمد خانوار معرفی شده است. اطلاعات جمعآوری شده در پرسشنامه HFIAS به منظور ارزیابی شیوع ناامنی غذایی خانوار (تاکید بر بعد دسترسی) و همچنین رصد تغییر در وضعیت ناامنی غذایی خانوارهای هدف طی یک دوره زمانی مشخص کاربرد دارد.
نویسندهی این مقاله میگوید: با توجه به پاسخهای ارائه شده توسط خانوارهای شرکتکننده در این پژوهش، وضعیت امنیت غذایی به این صورت است: تعداد ۳۶ خانوار پناهنده افغان از ۳۱۷ نمونهی جمعآوری شده (معادل ۱۱.۳) دارای امنیت غذایی بوده و ۱۱.۷، ۴۰.۷ و ۳۶.۳ درصد از کل خانوارهای نمونه به ترتیب با ناامنی غذایی خفیف، متوسط و شدید مواجه هستند.
به گفتهی عضو هیئت علمی گروه اقتصادی کشاورزی و توسعه روستایی دانشگاه لرستان، در صورت تجمیع خانوارهای دچار ناامنی غذایی در قالب یک گروه با عنوان ناامن غذایی، ۱۱.۳ درصد از خانوارها دارای امنیت غذایی و ۸۸.۷ درصد از خانوارها دچار ناامنی غذایی هستند. بر این اساس، خانوارهای پناهنده افغان در منطقهی مورد مطالعه در شرایط مناسبی از امنیت غذایی قرار ندارند.
در این پژوهش بیان شده است: نتایج حاصل از برآورد مدل رگرسیون لاجستیک به منظور شناسایی عوامل موثر بر سطح ناامنی غذایی خانوارهای پناهنده مناطق جنوب استان تهران مشخص شدند. متغیرهای سن سرپرست خانوار، اشتغال سرپرست خانوار(دائمی یا فصلی)، گروه درآمدی (گروههای درآمد متوسط و زیاد)، دارا بودن فرزند زیر پنج سال، تعداد شاغلین و دارا بودن پسانداز شخصی ارتباط معکوس و معناداری با شیوع ناامنی غذایی در بین خانوارهای پناهنده افغانی دارند. در طرف مقابل، متغیرهای فرزند بزرگتر از ۱۸ سال، تعداد فرزند پسر و مصرف دخانیات ارتباط مستقیم و معناداری با شیوع ناامنی غذایی دارند.
در پایان این مقاله آمده است: بر اساس نتایج مطالعه پیش رو، درصد زیادی از خانوارهای پناهندهی افغان در مناطق جنوب استان تهران، در وضعیت ناامنی غذایی متوسط و شدید قرار دارند. از این رو، ارائه بستههای حمایتی از سوی دولت، سازمانهای مردم نهاد داخلی و همچنین سازمانهای بشردوستانهی بینالمللی ضرورتی اجتنابناپذیر است.
این پژوهش در سومین شمارهی پنجاهویکمین دورهی مجلهی تحقیقات اقتصاد و توسعهی کشاورزی ایران منتشر شده است.
انتهای پیام
نظرات