علیرضا آزاد در کانال خود در فضای مجازی با اشاره به تقریرهای مختلف در مورد حقیقت هدایت درباره «لوح محفوظ» و «امالکتاب»، اظهار کرد: بنا بر تقریری که ما از واژه «کتاب» داشتیم، «امالکتاب» به معنای مادر کتابها، منشأ، مخزن، اساس و محل جمع معنای کتابهای آسمانی است. علامه طباطبایی در خصوص آیات زخرف مطلبی را بیان میکنند که به آیه دوم سوره لقمان بسیار نزدیک است. در آیه دوم سوره لقمان بیان شده «تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ» و در آیه چهارم سوره زخرف نیز اینگونه بیان میشود که «وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ»؛ بنابراین در هر دو آیه کلمات «حکیم» و «کتاب» به کار رفته است.
وی ادامه داد: علامه طباطبایی در اینباره میگوید که نامگذاری «لوح محفوظ» به «امالکتاب» به این دلیل بوده است که سرمنشأ همه کتب آسمانی است و منظور از حکیم بودن قرآن این است که قرآن در جایگاه اولی و اصلی خود در امالکتاب، تفصیل و تقسیمی به سوره، آیه و کلمات نداشته و این تفصیل پس از آن که قرآن به صورت قرآن عربی درآمده است، انجام شده است.
استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: علامه طباطبایی در تفسیر آیه هفتم سوره آلعمران به صورت مفصل در مورد «تأویل» تعبیرات عجیبی را بیان میکنند. ایشان میگویند که تأویل قرآن، رسیدن به حقیقت قرآن در لوح محفوظ است که نه از سنخ لفظ است و نه از سنخ معنا. ما همواره بیان میکنیم که با گذر از لفظ به معنا میرسیم، اما علامه میگوید که حقیقت قرآن نه لفظ است و نه معنا. زمانی که مقولاتی همچون مادر، صداقت، محبت و... بیان میشود مفهومی در ذهن ایجاد میشود، اما سؤال اینجاست که آیا آنچه در ذهن شکل میگیرد، لفظ دارد؟ در واقع آن را با لفظ بیان میکنیم، اما آنچه در ذهن به وجود میآید از جنس لفظ نیست.
آزاد خاطرنشان کرد: علامه بیان میکند که حقیقت قرآن در امالکتاب چنان نوری است که این نور و حقیقت هدایت در لوح محفوظ و در امالکتاب وجود دارد؛ این حقیقت لفظ نیست، اعراب ندارد، سوره و آیه نبوده و قابل تجزیه به اجزا هم نیست، بلکه حقیقتی بسیطه است. این حقیقت هدایت به موسی تابید و تورات شد، به عیسی تابید و در انجیل تجلی یافت و به محمد مصطفی(ص) تابید و قرآن شد. این حقیقت همانند نوری است که به منشورهای مختلفی میتابد و به تناسب ابعاد و تراش منشور، زاویه تابش این نور به منشور و شفافیت منشور، نور متفاوتی ایجاد میکند.
وی عنوان کرد: به دلیل آنکه پیامبر خاتم(ص) انسان کامل است، به این ترتیب منشور ایشان نیز شفافترین منشور محسوب میشود. بنابراین این نور ازلی و ابدی در این منشور تجلی اعظم پیدا کرده است. تجلی اعظم نور امالکتاب که مادر همه کتابهای آسمانی و محل جمع قوانین الهی و کائنات است، در منشور وجود پیامبر خاتم(ص) قرآن را به وجود میآورد. اگر چنین برداشتی از ماهیت قرآن داشته باشیم، نوع نگاهمان به قرآن تغییر پیدا خواهد کرد.
استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد افزود: از جمله تبعات و لوازم پذیرش این دیدگاه و نگرش این است که ویژگیهای شخصی یک پیامبر در چگونگی دریافت حقیقت نقشآفرین است. همانطور که ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی مردم و قوم هر پیامبر در زمان نزول آیات و بعثت ایشان سنجیده میشده است، به همین نسبت نور ملکوتی لوح محفوظ و حقیقت هدایت الهی نیز با ویژگیهای پیامبری که آن را دریافت میکند، متناسب است.
آزاد تصریح کرد: عمده رویکردی که عارفان نسبت به قرآن دارند و آنچه علامه طباطبایی در ذیل آیه چهارم سوره زخرف و آیه هفتم سوره آلعمران در خصوص حقیقت قرآن و تأویل بیان میکند، چنین برداشت عارفانهای است. امام خمینی(ره) نیز در جمله معروفی در این خصوص بیان کردهاند که «جبرئیل را نیز پیامبر نازل میکرد». این حقیقت قرآن و این نوع نگرش به قرآن، راه را برای تفسیرهای عصری، کاربردی و امروزی از قرآن باز میکند که ماهیت قرآن جزء قدیمیترین مباحثی است که در زمینه عقاید اسلامی وجود دارد.
وی اضافه کرد: سهروردی مجموعه وصیتنامهای به فرزند خود نوشته است که در آن این جمله را بیان میکند که «قرآن را چنان بخوان که گویی بر خود تو نازل میشود». چنین رویکردهایی به قرآن در دیدگاه ابنعربی و بسیاری از عرفا موج میزند. بیان این دیدگاهها الزاماً به معنی قبول آنها نیست، اما تقریری متفاوت از تقریرهای مرسوم را بیان میکند که در سنت عرفانی ما سابقه دارد. این سنت عرفانی بسیار کاربستی است و زمینه را برای کاربردی کردن قرآن ایجاد میکند.
اخلاص زمینهساز کشف حکمت در انسانها است
استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: علامه طباطبایی «حکیم» را به معنای تجزیناپذیری بیان میکند به این معنا که این حقیقت جزء نداشته و بسیط است. با این حال برخی بیان میکنند «حکیم» به این معنی است که در آن باطل راه ندارد. نکتهای که در این خصوص میتوان بیان کرد این است که «لهو الحدیث» آیه ششم سوره لقمان در برابر «کتاب حکیم» آیه دوم بیان شده است. این موضوع نشانگر بیان موضوعات محتوایی در این سوره است و مباحث فقهی در این سوره وجود ندارد و به تعبیری این آیه عقاید انسان را بیان میکند.
آزاد با بیان اینکه «حکیم صفت خدا و صفت کلام خداست»، عنوان کرد: نتیجه سخن و کتاب حکیمانه، حکمت خواهد بود و چنانچه کتاب که میتوان از آن به عنوان ورودی نام برد، حکیمانه نباشد، در انسان نیز حکمت شکل نخواهد گرفت. روایت هر کس چهل شبانهروز خود را برای خدا خالص کند و تصمیم بگیرد در این چهل روز نیات او در هر کاری خالصانه برای خدا باشد، خداوند چشمههای حکمت را از قلب او بر زبانش جاری میکند نیز در این خصوص بیان میکند که حکمت در دل مؤمن و انسانها وجود دارد، اما برخی عوامل مانع جوشش این چشمهها به سوی زبان، عقل، چشم، گوش، دست و... میشود که اخلاص در راه خدا این موانع را بر میدارد.
وی اضافه کرد: به عبارتی حکمت در انسانها به وجود نمیآید، بلکه کشف میشود. در بسیاری از آیات نیز دو واژه «کتاب» و «حکمت» در کنار یکدیگر آمدهاند. در برخی از آیات قرآن کتاب بر حکمت مقدم شده و در برخی دیگر حکمت بر کتاب مقدم شمرده میشود.
انتهای پیام
نظرات