به گزارش ایسنا، دوره چهارم جشنواره فیلم فجر در سال 1364 یکی از آن دورههاست که اتفاقی نادر در اختتامیهاش رخ داده و هیات داوری در بخش بهترین فیلم بلند، به 6 فیلم جایزه ویژه خود را داده است و از آنجا که هیچ اثری به تنهایی عنوان بهترین فیلم جشنواره را کسب نکرده، میتوان حدس زد که اتفاقی در هیات داوران رخ داده است.
در این دوره از بین هفت داور، تنها یک داور تخصصی سینمایی حضور داشت و مانند بسیاری دیگر از دورههای ابتدایی جشنواره، باقی افراد سابقه مدیریتی و حتی سیاسی پررنگتری داشتند. منوچهر محمدی - تهیهکننده باسابقه سینما - داوری است که فیلمهای آن دوره را در کنار مجید بهمنپور، کمال حاج سیدجوادی، فرید حاجکریمخان، محمد خزاعی (سفیر سابق ایران در سازمان ملل)، جلال رفیع و مهدی فریدزاده به تماشا نشست و قضاوت کرد.
او در گفتوگویی با ایسنا درباره آنچه سبب شد در چهارمین دوره جشنواره فجر 6 فیلم «اولیها» از عباس کیارستمی، «بهار» ابوالفضل جلیلی، «جادههای سرد» مسعود جعفری جوزانی، «پدربزرگ» مجید قاریزاده، «خط پایان» محمدعلی طالبی و «اتوبوس» یدالله صمدی جایزه ویژه هیات داوران را بگیرند، از ماجرایی گفت که مانع شد تنها یک اثر به عنوان بهترین فیلم برگزیده شود.
وی تاکید میکند که اگرچه میشد با رأیگیری به یک انتخاب رسید اما شرایط به گونهای پیش رفت که برای آسیب نرسیدن به جشنواره تصمیم دیگری گرفته شد.
محمدی تعریف میکند: در دورههای آغازین جشنواره فیلم فجر تصمیم مدیران سینمایی کشور در مورد چینش هیات داوران با این ملاحظه صورت می گرفت که از اشخاصی استفاده شود که علاوه بر داشتن سبقه فرهنگی، بیشتر موقعیت اداری و حقوقیِ رسمی و دولتی داشته باشند. در دوره چهارم جشنواره که من داور بودم استثنائا بزرگواری جزء هیات داوران بود که در جلسه نهایی رایگیری و تعیین کاندیداها به دلیل منش و رفتار خاصی که داشت عملاً اجازه نداد، روش معمول و طبق آییننامه پیش برود.
او که ترجیح میدهد نامی از این فرد ذکر نکند، ادامه میدهد: آن جلسه تقریباً در شرایطی متشنج برگزار شد و این خطر وجود داشت که اگر بقیه داوران که به طور مرسوم تصمیمگیری کرده بودند، میخواستند روی نظر تخصصی خود پافشاری کنند وضعیت دیگری به وجود میآمد چون ایشان تهدید کرده بود از هیات داوری استعفا خواهد کرد. همهی رایزنیها و صحبتها با ایشان انجام شد تا ما به یک جمعبندی متعارف و حرفهای برسیم ولی متاسفانه ایشان نپذیرفتند و در نهایت با پادرمیانی دبیر و معاون وقت سینمایی ناچار شدیم آن تصمیم عجیب و غریب را در مورد بهترین فیلم جشنواره بگیریم.
وی میگوید: این اتفاق ناشی از آن شرایط خاص رخ داد و اجتنابناپذیر هم بود و به همین دلیل تصمیم داوران را باید در شرایط و زمانه خود تحلیل و ارزیابی کرد، ولی اگر دنبال ریشه و علت این اتفاق باشید، چنین سابقه تاریخیای دارد.
محمدی در چند دوره دیگر جشنواره هم عضو هیات داوران بود ولی سال 1386 یعنی در دورهای که جشنواره به دبیری مجید شاهحسینی و در زمان معاونت محمدرضا جعفری جلوه در سینما برگزار شد، آخرین حضورش را در هیات داوران گذراند و از آن پس دیگر در این کسوت دیده نشده که البته به نظر میرسد این هم بیدلیل نباشد.
او درباره اینکه چرا در 12 دوره قبلی جشنواره دیگر هیچگاه داور نبوده؟ با بیان اینکه "پاسخ به این سوال زمان زیاد و توضیح مفصلی را میطلبد"، توضیح میدهد: به طور خلاصه میتوانم بگویم که متاسفانه سالهاست جشنواره فیلم فجر ویژگیهای لازم یک جشنواره را به معنای حرفهای بودن و انتخاب اصلح از دست داده و تاثیر عملیای را که باید بر سرنوشت و آتیه فعالان حوزه سینما بگذارد، دیگر ندارد. این در حالی است که در جشنوارههای جهانی، کشف استعدادها و تخصصهای جدید و نیز تاثیر جشنواره را روی زندگی حرفهای افراد از هر دو حیث مادی و معنوی میبینیم ولی در جشنواره فجر آنطور که باید، چنین چیزی دیده نمیشود.
وی تصریح میکند: من سالها پیش به مدیران و دبیران وقت جشنواره فیلم فجر گفتم که با توجه به مجموعه محذوراتی که شما دارید و با توجه به حجم مصلحتهای متفاوتی که در هر دوره وجود دارد و نیز با توجه به اما و اگر هایی که بخصوص در این چند سال اخیر شدت یافته، توصیه من این است که جشنواره فجر از حالت جشنواره به معنای مرسوم کلمه که حتی قادر نیست استانداردهای رسمی و واقعی را رعایت کند خارج شده و به یک جشن تبدیل شود؛ جشنی که ما به پاسداشت دهه فجر انقلاب اسلامی در حجمی گسترده با تعداد زیادی مخاطب مردمی برگزار میکنیم و این میتواند تبدیل به یک آیین شود و سینما هم سهم خود را در دهه فجر ادا کند. در این حالت است که آن وقت شاهد این میزان تنازع نخواهیم بود.
منوچهر محمدی یاداور میشود: آنچه در هر دوره از جشنواره فجر و با هر ترکیب هیات داوران که گاه تفاوتشان از لحاظ سلیقه و رویکرد سینمایی 180 درجه است، در نهایت رخ میدهد این است که تا ماهها شاهد یک شکاف و اختلاف بین اهالی سینما میشویم. مجموعهای از قهرها و دعواها پیش میآید که به نظرم خیلی به مصلحت سینمای کشور نیست و این جشنواره بیش از آنکه به همدلی منجر شود و سبب شود فیلمسازها آثار همدیگر را رصد کنند، بیشتر به اختلاف، عداوت و تلخکامیها دامن میزند. لذا نظر شخصی من این است که بهتر است جشنواره به یک جشن تبدیل شود و قواعد مرسوم جشنواره مثل جایزه دادن حذف شود یا به حداقل برسد یا اساساً شکل و ماهیت آن تغییر کند؛ هرچند به نظر میرسد فعلا ارادهای برای این کار وجود ندارد و جشنواره به همین شکل ادامه پیدا خواهد کرد.
انتهای پیام
نظرات