به گزارش ایسنا، نمایشنامه «خروج ممنوع» نوشته ژان پل سارتر با ترجمه بهرنگ اسماعیلیون در ۱۳۴ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۳۳ هزار تومان در انتشارات روزبهان منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: ژان پل سارتر (۱۹۰۵-۱۹۸۰)، فیلسوف، نمایشنامهنویس، رماننویس، فیلمنامهنویس، فعال سیاسی و منتقد ادبی فرانسوی بود. او در کنار سیمون دوبوار، متفکر فمینیست، از مهمترین اندیشمندان اثرگذار بر فلسفه اگزیستانسیالیسم به شمار میآیند. آثار او بر بسیاری از متنهای جامعهشناسی، تئوری نقد و مطالعات ادبی تأثیر داشته است. در سال ۱۹۶۴، سارتر برنده جایزه نوبل ادبیات شد، گرچه از دریافت آن امتناع کرد.
دارم بهش نگاه میکنم و میفهمم که تُو جهنمم. من بهتون میگم. همه چیز از قبل برنامهریزی شده. اونا میدونستن که من جلو این طاقچه میایستم، وقتی دستام روی مجسمهس و همه این چشمها دارن من رو نگاه میکنن. این چشمها دارن من رو نگاه می کنن. این چشم ها دارن من رو می بلعن... هاه! فقط شما دو تا اینجایین؟ من فکر میکردم آدمهای بیشتری اینجا باشن؛ بیشتر از شما دو تا. پس جهنم اینه! من هیچوقت فکر نمیکردم... کباب شدن روی سیخ رو یادتون میاد؛ سرب داغ و گوگرد؟ عجب جوکی! مثل اینکه اونام همین رو میخوان! جهنم، راستی راستی یعنی بقیه آدما.
همچنین کتاب «اتاقِ محقرِ خیالِ من» اثر تادئوش کانتور (به روایت خودش) با ترجمه محمدرضا خاکی از مجموعه «نظریه تئاتر» در ۱۱۲ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۹ هزارتومان در نشر یادشده راهی بازار شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب درباره نویسنده کتاب آمده است: تادئوش کانتور (۱۹۱۵-۱۹۹۰) کارگردان پرآوازه لهستانی، شاعر، مجسمهساز، نظریهپرداز و بنیانگذار تئاتر کریکوت ۲ است. او از کارگردانان برجسته اروپا بعد از جنگ جهانی دوم است. در سال ۱۹۴۲، زمانیکه لهستان در اشغال نازیها بود، همراه با گروهی از نقاشان جوان، گروهی زیرزمینی به نام «تئاتر مستقل» را در کراکوف پایهگذاری کرد و در همین تئاتر بود که نمایشنامههای «بالدینا» اثر یولیوژ اسلواکی و «بازگشت اودیسه» اثر استانیسلاو ویسپیانسکی را به صحنه برد. کانتور، بین سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۶۹، مشغول اجرای چند «هپنینگ تئاتر» شد که از آنها با عنوان «تئاتر غیرممکن» یاد میکرد. با انتشار اولین بیانیه «تئاتر مرگ» در سال ۱۹۷۵، مسیر تجربیات خود را تغییر داد و با اجرای «کلاس مرده» شهرتی جهانی پیدا کرد. با اجرای ویلوپُل، ویلوپُل در ۱۹۸۲، تصویرهایی از خانوادهاش را در اتاق، به مثابه «انبار خاطرات» به نمایش درآورد. کانتور سبک نمایشی کلاس مرده و ویلوپل، ویلوپل را در نمایشهای بگذار هنرمندان بمیرند (۱۹۸۵) و دیگر بازنخواهم گشت (۱۹۸۹)، همچنان ادامه داد. امروز، روز تولد من است (۱۹۹۰) آخرین اثر نمایشی کانتور بود که با مرگ او قرین شد. در بسیاری از آثار کانتور «مرگ»، «خاطرات کودکی»، «اشیاء» و «طنز سیاه» نقشی مهم ایفا میکنند و آثارش مملو از وحشت و تنهاییست.
در نوشته پشت جلد کتاب همچنین عنوان شده است: میخواهم بر جریانی تمرکز کنم که پس از عبور از «تئاتر صفر»، از مسیر «هپینینگ» و «تئاتر غیرممکن»، مرا به «تئاتر مرگ» رساند. هر یک از این مراحل اهمیت زیادی دارد؛ و اگر من مدعی یافتن ارزشهایی هستم که خودم کشفشان کردهام، مراقبت میکنم که این واقعیت را مانند یک خودبزرگبینی تلقی نکنم؛ هرچند میدانم که من تنها کسی هستم که این راه را نشان دادهام و این چیزی است که در هنر خیلی بهندرت رُخ میدهد: کشف کردن!
کشف کردن در هنر به همان شکلی اتفاق میافتد که در علم.
این کتاب ارائهدهنده مقدمهای بر زندگی و آثار کانتور، بر اساس سخنان و نوشتههای خود اوست؛ هنرمندی که به نحو پایداری بر هنر زمانه و قرن خود تأثیر گذاشته است.
دیگر کتاب منتشرشده در نشر روزبهان، «او» نوشته زاهد بارخدا است که در ۹۶ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان راهی بازار شده است.
در پشت جلد کتاب نوشته شده است: من فقط صدا را شنیده بودم؛ ندیده بودم خودش را. درد داشت ندیدنش؛ فقدان «او». من مرد آن غیبت نبودم. از پسش برنمیآمدم. تلاش میکردم برای فراموشی؛ فراموش کردن کسی که ندیده بودم. خاطره داشتم از او. نمیشد فراموش کرد. فراموشناشدنیست آنکه نیست و نبوده است گویا. نمیشد یادش را ترک کرد. پیوسته درد بود غیبتش. حضورش درد بود، با درد معاشقه میکردم. معشوق من آن درد بود. حضور خارجی نداشت. هرچه بود، زخمی بود که دیدنی نبود. نمیشد فهمید دارو و مرهم را کجا باید مالید. بیمعشوق، عاشق شده بوم؛ عاشق جای خالی او.
انتهای پیام
نظرات