به گزارش ایسنا، علی نجاتی در سال ۱۳۴۰ در روستای دهنو از توابع شهرستان گناباد متولد شد. او در دوران کودکی بسیار آرام و باهوش بود. علی در دوران قبل از انقلاب اسلامی همراه سایر مردم در راهپیماییها حضور داشت و در فعالیتهای فرهنگی و انقلابی برای پیروزی انقلاب از جمله نوشتن شعارهای انقلابی بر دیوار و توزیع نوارهای سخنرانی و اعلامیههای امام خمینی(ره) ایفای نقش میکرد.
علی پس از اعزام به خدمت سربازی و گذراندن دوران آموزشی در گروه پدافند هوایی مشهد به گروه پدافند هوایی بهبهان منتقل شد و در آنجا مسئولیت رسیدگی به امور برق این یگان را بهعهده گرفت. وی برای حضور در عملیاتهای مختلف بهصورت مخفیانه اقدام میکرد که خانوادهشان نگران نشوند. مانند شرکت در عملیات فتح بستان که پس از انجام آن خانوادهاش از طریق دوستانش با خبر شدند او نیز در این عملیات حضور داشته است.
با هجوم دشمن بعثی به کشور ما و اشغال شهر خرمشهر علی نجاتی برای حضور در این عملیات بزرگ اعلام آمادگی کرد. چند روزی به آزادسازی خرمشهر باقی نمانده بود که بیستم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات بیتالمقدس به شهادت رسید و طبق وصیتنامه خود در کنار کاروان راهیان کربلا قرار گرفت و خبر شهادت او را از طریق حاج آقا نصیری امام جماعت مسجد المهدی شهرستان گناباد به خانوادهاش بیان شد.
خبر شهادتش بازتاب گستردهای داشت. اقوام و دوستان از این نظر ناراحت بودند که یکی از امینترین افراد کارآمد را از دست دادهاند و از طرف دیگر خوشحال بودند که در راه اسلام و کشور عزیزمان جان خود را فدا کرده و از نظر خانواده همین بس بود که که امانت خداوند را به بهترین وجه ممکن به او تحویل دادهاند.
در ادامه فرازی از وصیتنامه این شهید بزرگوار را بیان میکنیم.
وصیتنامه شهید
«واجب شد بر شما جنگ و جهاد در حالیکه این فرمان بر شما گران و سنگین و مورد کراهت شماست ولی بدانید که چه بسا چیزی را که مورد ناگواری شماست در حقیقت به نفع شماست و بلعکس.
با نام خدا چند کلمهای را که با شما میخواهم سخن بگویم آغاز میکنم سلام پدرم، سلام مادرم و سلام برادران و خاهرانم و سلام بر کلیه بازماندگان، سلام به امام امت این قلب تپنده اسلام و امید مستضعفان و سلام بر ملت قهرمان ایران و درود و سلام بر کلیه رزمندگان اسلام.
امروز موفقیت کشور ما و به خصوص اسلام خیلی حساس است و امروز است که اسلام جدا احتیاج به کمک کلیه مسلمانان دارد. کفر جهانی امروز در صدد نابودی انقلابمان یعنی در صدد نابودی اسلام است . جهاد در راه خدا آرزوی نهایی هر انسان مسلمان است و چه بسا گذشتگانی که آرزوی جهاد در رکاب حسین (ع) میکردند و بارها با خود میگفتند که ای کاش ما در آن زمان بودیم.
پدرم بعد از من از خود صبر و شکیبایی از خود بخرج دهید چرا که صبر شما همانند پتک آهنینی است که بر سر دشمنان اسلام خواهد خورد و مادرم تو نیز چنان صبور باش و برخود ببال که چنین فرزندی تربیت کردهای.»
انتهای پیام
نظرات