به گزارش ایسنا، ستاد هماهنگی خدمات سفر یک روز به آغاز تعطیلات نیمه خردادماه، اطلاعیهای داد تا به مسؤولیت خود که همان هماهنگی بین دستگاهها است، عمل کرده باشد. در اطلاعیه آمده بود: «طبق برنامهریزیهای صورت گرفته به منظور کسب رضایت هموطنان در تعطیلات پیشرو، اموری از جمله "نظارت بر فعالیت تأسیسات و مؤسسات خدمترسان، بخصوص واحدهای ارائه دهنده خدمات در مسیرهای بینراهی و بینشهری"، "راهاندازی سامانه پاسخگویی به شکایات در تمامی استانها با خدمات بهموقع"، "تشکیل تیمهای نظارتی تلفیقی با حضور دستگاههای نظارتی، خدماتی، امدادی و غیره به منظور نظارت بر اماکن و مراکز خدماترسان به مسافران" و "آمادگی مراکز امدادی، بهداشتی و درمانی، رفاهی پذیرایی و اقامتی برای ارائه خدمات به مسافران ورودی به استانها" انجام شده است.»
حالا هم با پایان تعطیلات، با انتشار تصاویری از شلوغیها و ازدحام جمعیت در سایتهای تاریخی و طبیعی که بیشتر از ظرفیت تحمل آنها است، از دستاورد حاصل شده ابراز رضایت شده و آن را مرهون اقدامات انجام شده در تبلیغ مناطق غربی و شمال غربی کشور به عنوان مقصدی تازه برای سفر، توصیف میشود؛ تا جایی که شلوغی و صفهای طویلی که در سایتهای تاریخی و طبیعی تشکیل شده را «بهار گردشگری ایران» تعبیر کردهاند.
با این وجود، چالشها و حوادثی در چهار روز تعطیلات نیمه خردادماه رخ داد که برخی از آنها به شکلی تکرار حوادث تعطیلات نوروز بود و در نتیجهی آماده نبودن زیرساختها، کمبود نظارت، تبلیغ یکسویه جاذبهها در صدا و سیما بدون آموزش گردشگران و بدون اطلاعرسانی درباره حساسیتهای آثار تاریخی، طبیعت و بومیها، آموزش ندادن جامعه محلی و دخیل نکردن آنها در تصمیمسازی و برنامهریزیها و موازیکاری دستگاههای ذیمدخل، بود.
مستندات مرکز آمار ایران نشان میدهد در بهار سال ۹۷ حدود ۸۰ درصد خانوارها با وسیله نقلیه شخصی سفر کردهاند که گویای حجم سفرهای جادهای، ترافیک و حوادث احتمالی است. با وجود چنین آماری اما عملکرد و واکنش دستگاههای متولی نشان داد که برنامهریزی و پیشبینیها با نگاه آماری انجام نمیشود.
در نتایج طرح آمارگیری از گردشگران ملی که مرکز آمار ایران از بهار ۹۷ منتشر کرده، استانهای پر سفر که بیشترین اقامت شبانه داشتهاند مشخص شده که خراسان رضوی، مازندران، تهران، فارس، اصفهان از آن جمله بودهاند. به تجربهی آژانسهای مسافرتی نیز در تعطیلات نیمه خردادماهِ هر سال، بیشتر سفرها به مناطق خوش آب و هوا در نوار شمالی و استانهای غربی کشور انجام میشود و هر سال گزارش ترافیک و معطلی در جادههای منتهی به این مناطق را پلیس راهنمایی و رانندگی نیز اعلام میکند، بنابراین شناسایی جادهها و شهرهایی که قرار است با حجم زیاد مسافر روبرو شوند و به آمادگی و تجهیز بیشتری نیاز دارند، کاملاً مشخص است، اما اینکه چرا برخی استانها با شوک و کمبود امکانات مواجه شدند، به طوری که در برخی از شهرهای استان کردستان از مردم خواسته شد به دلیل نبود سکونتگاه، مسافران را به خانههای خود دعوت کنند یا فضای پارکینگ اتومبیلها را برای اسکان مسافران خالی از اتومبیل کنند، یا اقامتگاههایی که کل سال در شمول واحدهای غیرمجاز قرار گرفتهاند در این پیک سفر همچون نوروز و یا نیمه خرداد، به عنوان اقامتگاه مجاز معرفی شدند، جای سوال دارد.
پرسش دیگر اینکه چرا با علم به اینکه بیشترین حجم سفر خانوار ایرانی زمینی انجام میشود، اقدام لازم برای بهسازی و ایمنسازی محورهایی که پلیس بارها اعلام کرده نقاط حادثهخیز آنها را شناسایی کرده، انجام نمیشود؟
بسیاری از جادههایی که فرعیاند اما به اندازه یک آزادراه یا بزرگراه تردد دارند، هنوز ایمنسازی نشدهاند و معمولاً در پیکهای سفر حوادث تلخی در آنها اتفاق میافتد، محور یاسوج-چرام (باغچه سادات) که شاهد مرگ یک خانواده ۸ نفره بود، مصداق خوبی برای این ادعا است. جادهای فرعی با پیچهای بسیار خطرناک، شیب تند و با علائم ایمنی کم که به اندازه یک راه اصلی، در آن تردد و استفاده میشود اما بیش از پنج سال است که کار تغییر پیچها و حذف نقاط حادثهخیر آن، به حال خود رها شده است.
حتی بیشتر جادههای منتهی به دریای خزر که نه تنها در تعطیلات بلکه در هر آخر هفته زیر بار ترافیک سنگین خودروها میروند نیز ایمنسازی نشدهاند. برخی از این جادهها بهویژه آنهایی که فرعی تلقی میشوند اما به اندازه یک راه اصلی مورد مصرف دارند، شانه و استراحتگاه ندارند و رمپهای آنها تحمل حوادث احتمالی را ندارد و گاهی خود آنها خطری برای خودرو محسوب میشود. برخی از این جادهها فاقد علائم هشداردهنده و روشنایی هستند. تعداد تابلوهای راهنمایی و رانندگی در برخی جادهها به ویژه آنهایی که از شهرهای بزرگ فاصله دارند، کم و مشخصات و جهت آنها گاه گمراه کننده است. سامانه جامع ۱۴۱ که شماره تماسی برای دریافت اطلاعات راهها و متعلق به سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای است نیز در مواقعی مثل تعطیلات نیمه خرداد و عید فطر، سرعت بالایی برای پاسخگویی به تماسها را ندارد و نوبت انتظار برای دریافت اطلاعات از طریق آن، طولانی است.
دامنه ضعف اطلاعرسانی از جادهها به داخل شهرها نیز گسترده شده است. در ورودی شهرها برخلاف آنچه ستادهای سفر استانی مدعیاند، پایگاهی شبیه Tourist information برای اطلاعرسانی درباره جاذبهها، رستورانها، پارکینگها، محل برپایی کمپ، هتل و سایر اقامتگاهها وجود ندارد و نقشهای از شهرها و جاذبههای گردشگری در دسترس نیست، حتی در شهرهای توریستی.
با آنکه هتلداران و بومگردیها نسبت به فعالیت بدون قید و کنترل ویلاها و خانههای اجارهای شخصی معترضاند، اما شاید این گروه غیرمجاز را بتوان حاضرترین بخش گردشگری در صحنه دانست. هیچ بروشور یا منبع اطلاعاتی از اقامتگاههای رسمی در اختیار مسافران نیست. در باور فعالان گردشگری، مسافر ایرانی کمتر با مطالعه و تحقیق سفر و اقامتگاهی را از قبل رزرو میکند، با وجود چنین آگاهی اما کم پیش آمده که همان فعالان گردشگری، منبع یا خوراک اطلاعاتی را در مقصد در اختیار مسافر قرار دهند و آنها را در جریان تفاوت قیمتها بگذارند تا شاید مسافر به جای خوابیدن در چادر، به انتخاب بهتری برسد.
دریافت اطلاعات مسافران معمولاً به شکلی سنتی با گرفتن آدرس از محلیها است و بهانضمام عادت رایج ای، سالها نتیجه این میشود که در برخی شهرها، هتلها خالی میمانند اما پارکینگها، پارکها و پیادهراهها که فاقد ابتداییترین امکانات بهداشتی و رفاهی هستند، مملو از چادرهای مسافرتی میشوند. یا در نهایت به سراغ خانههایی میروند که استاندارد مهمانپذیری ندارند اما تحت تأثیر افزایش تقاضا به قیمت بالا هم اجاره داده میشوند. خانههای نامرتبی که صاحبان آنها هیچ واهمهای از نظارت و برخوردهای سختگیرانه ندارند.
پراکندگی قیمتها از خانههای اجارهای به موزهها، رستورانها، کمپینگها، سرویسهای بهداشتی و حتی روستاهای توریستی سرایت پیدا کرده و توجیه آن پیروی از «قانون عرضه و تقاضا» است. در رستورانهای بین راهی این موضوع کاملاً مشهود است. بیشتر این رستورانها کیفیت قابل بحثی دارند و مسؤولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز در بازدیدهای مکرری که از آنها داشتند وضعیت نابهسامان برخی از این بینراهیها را متذکر شدهاند، با این حال آن دسته که غذا و خدمات با کیفیتتری عرضه میکنند، خود را محق میدانند که قیمت بیشتری بدهند، زیر بلیت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با این توجیه که استاندارد و کیفیتشان مورد تأیید متولی گردشگری است.
در داخل شهرها نیز که این چند روز با انفجار جمعیت روبهرو شدند وضعیت قیمتها و خدماترسانی بهتر از بین راهیها نیست و به نظر میرسد نگرانی از بابت برخوردهای قانونی در این مراکز نیز وجود ندارد. وضعیت نابههنجار نرخها در مراکز خدماتی این پرسش را مطرح میکند آیا سازمان تعزیرات حکومتی که یکی از اعضای ستاد هماهنگی خدمات سفر است و در جلسات آن از برخورد با تخلفات شرکتهای هواپیمایی و رستورانها گزارش میدهد، برای مقابله با گرانفروشی و جابهجایی قیمتها در بخش تخصصی گردشگری مثل هتلها، سفرهخانهها و رستورانهای زیر نظر و نیز آژانسهای مسافرتی محدودیت دارد؟
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دههها دغدغه توزیع سفر داشته است تا نهضت شمال را خنثی کند، اما تا کنون موفقیت چندانی بهدست نیاورده، شاهد این ادعا هم آمار رئیس پلیس راهور در ۱۵ خردادماه است که به استناد آمار ترددشمارها از افزایش ۳۰ درصدی تردد در محورهای شمالی کشور و حرکت بیش از ۹۰۰ هزار خودرو در مسیر شمال خبر داده بود. برخی تغییرها در جریان و ذائقه سفر در قشری از جامعه نیز بیشتر از مستندهای صدا و سیما و محتوای تولید شده در شبکههای اجتماعی بدون سیاستگذاری از پیش تعیین شده، متأثر شده است که معمولاً با کمترین بار آموزشی همراه بوده و هدف بیشتر آنها تبلیغ یک سویه با نمایش تصاویری زیبا به انگیزه معرفی مناطق کمتر شناخته شده است که نتیجه آن بیتوجهی و بیاحترامی به حریم و باورهای جامعه محلی، هنجارشکنی، زیرپا گذاشتن قانون و بدرفتاری با آثار تاریخی و طبیعت، بوده است.
میل به دست یافتن به افزایش آمار سفر و مسافر انبوه که طبق نظریههای جدید گردشگری به مراتب آسیب بیشتری دارد و منفعت آن کمتر است، باعث شده در تصویرهایی که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز از سفرهای انجام شده در تعطیلات عید فطر و نیمه خردادماه منتشر میکند، تنها «جمعیت» دیده و کمتر به ظرفیت تحمل و بُرد در سایتها تاریخی، سازهها و طبیعت توجه شود. همچنین به وضوح دیده میشود که مردم مراقب آثار تاریخی و طبیعت نیستند.
انتهای پیام
نظرات