• سه‌شنبه / ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ / ۰۵:۳۳
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 97121307149
  • خبرنگار : 71625

گزارش ایسنا از نمایشگاه عکس و حجم نمایشگاه طوبای زرین

آنها دغدغه انسان را دارند

آنها دغدغه انسان را دارند

در نمایشگاه «طوبای زرین» که متعلق به یازدهمین جشنواره تجسمی فجر است، نگاه ویژه‌ای به انسان و عذاب‌هایش شده است؛ در واقع یکی از موضوعات اصلی این نمایشگاه انسان و دغدغه‌ها و مشکلاتش است.

در پی برگزاری یازدهمین دوره از جشنواره هنرهای تجسمی فجر نمایشگاهی به نام «طوبای زرین» در مؤسسه فرهنگی هنری صبا برگزار شده است. در این نمایشگاه آثار هنری حجم و مجسمه‌سازی، عکاسی، ویدئو آرت، صنایع‌دستی، نقاشی، گرافیک و … به نمایش گذاشته شده‌اند.

خبرنگار ایسنا با حضور در این نمایشگاه، گزارشی از بخش عکاسی و حجم آن تهیه کرده که در ادامه آن را می‌خوانید.

لازم به ذکر است بسیاری از توضیحات این گزارش بر اساس استیتمنت‌های آثار نوشته شده‌اند.

با ورود به نمایشگاه «طوبای زرین» که در سالن‌های مختلف فرهنگستان هنر برپاست با آثار بخش نقاشی و گرافیک روبه‌رو می‌شویم. در بین این آثار دو کار بزرگ چیدمان و حجم را می‌بینیم. در اثر اول با یک قفس روبه‌رو می‌شویم که درون آن یک صندلی قرار داده شده است. نقابی بزرگ به رنگ طلایی هم بر روی قفس قرار دارد و وقتی که از روبه‌رو به نقاب نگاه می‌کنیم، دیگر نمی‌توانیم صندلی را ببینیم. به نظر می‌رسد از این نقاب برای پنهان کردن چهره و شخصیت فردی که بر روی صندلی می‌نشیند استفاده شده است.

اثر حجم دیگر یک کار ساخته شده با نخ و الیاف است که می‌توان آن را شبیه به چادرهای عشایر و یا حتی چیزی شبیه به حجله دانست.

با خروج از بخش نقاشی، وارد سالنی می‌شویم که آثار عکس و مجسمه را به نمایش گذاشته است.

ابتدا دو کار عکاسی را می‌بینیم که به نوعی با نقاشی و تصویرسازی ترکیب شده است. در اثر اول سه پیرمرد غمگین دیده می‌شوند که یکی از آنها دست بر روی دهان خود گذاشته، یکی دستش را به روی سینه خود قرار داده و دیگری دستش را که در آن یک تسبیح دارد به صورت خود تکیه داده است؛ البته فضا و گرافیک پشت این سه پیرمرد یک فضای مصنوعی و نقاشی شده است و به طور کلی در این اثر همه چیز به رنگ سیاه و سفید است. انگار که با توجه به چهره پیرمردها و رنگ اثر، هنرمند قصد به تصویر کشیدن نتیجه یک اتفاق تلخ و چگونگی نمایان شدن آن بر روی چهره سه پیرمرد محلی را داشته است.

در بالای همین اثر یک کار دیگر قرار داده شده که سه کودک به روی یک دیوار رفته و به روبرو خیره شده‌اند. روی دیواری که پسربچه‌ها بالای آن قرار گرفته‌اند، تصویری از یک منظره طبیعی ولی به رنگ سیاه و سفید به تصویر کشیده شده است. چهره این کودکان خسته و شاید غمگین به نظر می‌رسد، انگار که هیچ میلی برای بازی کردن نداشته باشند.

در ادامه به سه عکس دیگر می‌رسیم. در این سه تصویر نقطه اشتراکی جز اینکه هر سه اثر سیاه و سفید هستند، دیده نمی‌شود. از پایین که نگاه می‌کنیم اثر «آنی از زمان و مکان» را می‌بینیم. در این اثر چهار بچه کنار یک مسجد و جلوی یک پرده سفید ایستاده و منتظر هستند تا عکاس از آن‌ها عکس بگیرد. رنگ و بوی فقر در این عکس به وضوح دیده می‌شود.

تصویر بالایی، اثری به نام «هستی فراموش‌شده» است. این عکس دختری با چهره‌ای بی‌حالت را نشان می‌دهد. همچنین به نوعی در بخشی‌هایی از تصویر، سوژه عکس چهره‌ای محو شده دارد. عکاس این اثر که فاطمه محمدعلی زنگنه است در توضیحات آن بیان کرده: «از نظر من سرعت زیاد تغییرات و نیز زندگی در دنیای مجازی، تشخیص مرز بین واقعیت و خیال را برای من و هم‌نسلانم غیرممکن کرده است. من به عنوان نمادی از نسل خود، دگرگونی‌های ذهنیم را عکاسی می‌کنم که شاید بتوانم مرز بین واقعیت و خیال زندگی‌ام را نمایان کنم.»

در تصویر سوم که عنوانی ندارد و اثری از مریم کمار است، چند نوزاد را می‌بینیم که روی آنها با نایلون پوشانده شده و درون کارتون‌هایی قرار گرفته‌اند. به نظر می‌رسد که این نوزادان به خواب رفته و یا شاید حتی مرده باشند. لباس‌های تمیز به تن دارند و هیچ لکی بر روی لباس‌هایشان دیده نمی‌شود. اگر گمان کنیم که این کودکان مرده‌اند پس این نایلون‌ها حکم کفن را برای آنها دارند و کارتوهان حکم قبر. در واقع از نظر عکاس دنیای مادران بدون کودکان همانند این تصویر است، تصویری از جنس مرگ. عکاس این اثر در توضیحاتی بیان کرده که این اثر کنایه‌ای به اتفاقات جهان معاصر است که زندگی مادران و کودکانشان را دستخوش تغییرات زیادی مثل سقط‌های مکرر، جنگ‌های بی‌امان، بلایای طبیعی، قحطی و… کرده و تا جایی که پیش می‌رود نشانه‌های حیاتشان را نابود می‌سازد.

کمی که جلوتر می‌رویم سه تصویر ثبت شده از طبیعت را می‌بینیم. در اثر اول طبیعتی تقریباً بی‌جان و پوشیده از برف به تصویر کشیده شده است. در این تصویر حضور هیچ موجود زنده‌ای به چشم نمی‌خورد. انگار که زندگان مدت‌هاست از این مکان رخت بسته و رفته‌اند. در واقع هدف مهدی قلعه‌یی‌خندانی (عکاس اثر) نشان دادن تأثیر مخرب بی‌سابقه انسان بر روی طبیعت بوده است. عکاس این کار گفته که انسان دیگر احساس یگانگی با طبیعت ندارد به همین دلیل ادراک و تجربه او دستخوش تغییرات شده است. همچنین هنرمند انسان را بخاطر بالا بودن محدوده اختیاراتش برای بهره‌برداری از طبیعت، اصلی‌ترین مقصر نابودی طبیعت می‌داند.

در دو تصویر بعدی به نام «مرز با مرکز» که مکمل یکدیگر هستند و در بالا و پایین یکدیگر قرار دارند افرادی را می‌بینیم که محموله‌هایی به پشت خود دارند و در ارتفاعات نشسته و یا در حال حرکت هستند. عکاس اثر که عابد جلیل‌پوران نام دارد، قصد داشته با این عکس داستان زندگی جوانان منطقه نوار مرزی غربی ایران را به تصویر بکشد. درواقع با توجه به گفته‌های عکاس، جوانان این منطقه معتقدند که برای امرار معاش یا باید به پایتخت سفر کرد و کارگری کرد یا به مرز زد و با تمام خاطرات ممکن به قاچاق کالا پرداخت و کولبر شد.

در ادامه باز هم تصویری سیاه و سفید را می‌بینیم که به نابودی طبیعت توسط انسان اشاره دارد اما این بار با مفهومی متفاوت و مشخص‌تر. در این اثر که «آستانه» نام دارد و توسط زهره صباغ‌نژاد گرفته شده، تصویر مردی را می‌بینیم که در حال گودبرداری برای ساخت ساختمانی جدید است. عکاس قصد داشته به نابودی مراتع و طبیعت با ساخت ساختمان‌های غیرضروری و اضافی اشاره کند.

با گذر از عکس‌ها، سری به مجسمه‌های نمایشگاه می‌زنیم. اولین اثری که توجه ما را جلب می‌کند مجسمه‌ای است که تلفیق انسان و پرنده است؛ انسانی که اکنون در حال تغییر به پرنده است. در واقع می‌توان گفت که این اثر قصد دارد بگوید در روح وجودی همه ما پرنده‌ای نهفته که خیال پرواز و آزادی دارد. سمیرا مهندسان که سازنده این مجسمه است در توضیحات کار بیان کرده که پرواز پرنده به صورت ضمنی مفهوم آزاد شدن روح از اسارت جسم و دنیای خاکی را برای وی تداعی می‌کند.

باز هم کمی جلوتر می‌رویم و به یک مجسمه که چهره‌ای شبیه به انسان دارد برمی‌خوریم. خستگی و بی‌ارادگی در چهره مجسمه موج می‌زند. درواقع به نظر می‌رسد که سازنده اثر قصد داشته تأثیر روزمرگی، تکنولوژی، آلودگی و شلوغی جوامع را بر روی زندگی انسان که او را به حالت یک ربات درمی‌آورد به نمایش بگذارد. همچنین چهره آرام این مجسمه و تخریب‌هایی که بر روی آن وجود دارد ناشی از ضربه‌هایی است که در پی زندگی در این دنیای پراسترس به او وارد شده است.

در سالنی دیگر مجسمه‌ای ساخته شده از آهن به نام «پرنده» اثر نگار نجیبی دیده می‌شود. هنرمند اثر در توضیحات این کار بیان کرده: «پرنده همیشه نماد صلح و آزادی بوده و هدف از ساختن پرنده‌های آهنی درهم تنیده شده این است که در کشورهای جنگ‌زده مردم بیگناه مورد خشونت قرار می‌گیرند و این امر آثار جبران ناپذیری بر روی جسم و روح آنها می‌گذارد که ممکن است هرگز از بین نرود. این پرنده‌ها تشبیهی به همان انسان‌هاست، انسان‌هایی که مورد خشونت قرار گرفته و لطافت و زیبایی قبلی را از دست داده‌اند. آنها مانند پرنده‌هایی هستند که بال و پرشان از فلز ساخته شده و درون قالبی در هم تنیده‌اند…»

درواقع به دلیل اینکه پرنده‌ها قدرت پرواز کردن دارند نمادی از صلح و آزادی هستند اما پرنده این اثر با بال‌های فلزی که دیگر توانایی پرواز ندارد نمادی از انسان‌های زجر کشیده در جنگ است که به خاطر عذاب‌های وارده از جنگ دیگر ظرافت سابق را ندارد و زمین‌گیر شده است.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha