به گزارش ایسنا، در شرایطی که کاوش در ملک پلاک ۲۴ بازار حضرتی روزهای پایانی خود را سپری میکند، یافتهی جدید باستانشناسی در این محوطه، راه تازهای را برای باستانشناسان و تهران پژوهان باز کرده است، شاید اینجا دروازه شاه عبدالعظیم حسنی (ع) در حدود ۵۰۰ سال پیش باشد...
هر چند پیش از این نیز با کشف اسکلت بانوی هفت هزار ساله در خیابان مولوی که به «مسافر چشمه علی» نیز منتسب شده بود و کشف یافتهای از جنس سفال از دورهی نوسنگی قدمت تهران را حتی ده هزار سال هم پیشبینی کرده بودند.
اینجا آدرس تنها مغازه اسباب بازیفروشی در دنیاست که از یکی دو ماه قبل، باستانشناسان در آن مشغول بررسی آثاری هستند که قدمت هر بخش و لایهی باستانیاش یک دورهی تاریخی را در برمیگیرد. حتی هر روز که میگذرد، این لایهها عمیقتر میشوند؛ به اندازهای که تا همین امروز، به دورهی پیش از تاریخ رسیدهاند و حتی احتمال این را میدهند که همین مغازهی چند متری در میانهی بازار تاریخی در مولوی، عمری درازتر به تهران ببخشد.
تهران دوره پیش از تاریخ را رد کرد
قدیر افروند - سرپرست کاوش در این سایت تاریخی در بازار حضرتی - با کشف این سفال که احتمال میدهد آن متعلق به دورهی پیش از تاریخی باشد، به خبرنگار ایسنا میگوید: بعد از لایههای دوره اسلامی با آثاری از دورههای صفوی، تیموری و حتی سلجوقی برخورد میکنیم و پس از آن امروز - شنبه ۱۵ دی- با یک فاصله و بعد از یک لایه خاک و ماسه نرم، به دوره پیش از تاریخ رسیدهایم این اولین ماده فرهنگی یا قطعه سفالی است که از دوره پیش از تاریخ در این نقطه به دست آوردهایم.
او با تاکید بر اهمیت این کشف تاریخی، اظهار میکند: چون رابطه بین محدوده اصلی جامعه پیش از تاریخی تهران که در محدوده میدان امین السلطان و در خیابان شهید اردستانی توسط همکاران باستان شناسمان به دست آمده و کاوشی که در بازار صندوق سازان در سال ۹۰ داشتهایم، میتوانیم این فاصله را پر کنیم و در واقع اکنون قطعات پازل در حال تکمیل شدن است، پس طبیعی است که ببینیم چه کیفیتی از آثار و مواد فرهنگی میتوانیم تا سطح خاک بکر به دست آوریم.
وی این یافته را قدیمیترین یافتهای میداند که تا امروز در ترانشههای ایجاد شده در این مغازه به دست آمده و ادامه میدهد: با توجه به این احتمال که ان متعلق به دورهی پیش از تاریخی است، این کشف وارد فاز جدیدی میشود، به نظر میرسد برای رسیدن به خاک بکر هنوز تا حدود دو متر دیگر میتوانیم پایین برویم.
او با تشریح لایههای باستانی که تا کنون کشف شدهاند، از به دست آمدن هشت لایه باستانشناسی تا این نقطه خبر میدهد و میگوید: در سطحیترین لایه یعنی لایه یک، به لحاظ ویژگیهای زمینشناختی، آن خاصترین و محکمترین لایه است که بافت شن و ماسهای خاص و تیرهای دارد، در لایه دوم نیز با فاصلهای با خاک روشن و شنِ درشتتر، این لایه ادامه پیدا میکند. در واقع تغییر رنگ ها برای ما معنادار میشود، چون میتوانیم تغییر رنگ و جنس خاک را با دادههای باستان شناسی خودمان ترکیب، تلفیق و تحلیل میکنیم.
این باستانشناس با اشاره به اینکه این کشف به نوعی تغییرات فرهنگی و باستان شناسی را نیز القا میکند، میافزاید: اینکه یک لایه تمام میشود و با جنس خاک دیگری، لایهی بعدی شروع میشود، طبیعی است. در هر دوره، لایهها کدگذاری شدهاند، میتواند شرایط اقلیمی و آبوهوایی و احیاناً باستان شناسی مشابهی وجود داشته باشد. وقتی جنس و رنگ عوض می شود اتفاق دیگری در حال رخ دادن است. یعنی میتواند هر لایه با دورههای فرهنگی منطبق نباشد، ممکن است با فازهای یک دورهی فرهنگی - تاریخی و باستانی منطبق باشد که این برای ما بسیار مهم و معنادار است.
افروند با اشاره به مطالعات قبلی و تحلیل برشهایی که در بازار صندوق سازان و در کاوش خیابان مولوی وجود داشت، اضافه میکند: در ادامه با یک فاصله بعد از آن به دوره پیش از تاریخ میرسیم دورهای مهم که در یکی از هشت ترانشهی خیابان مولوی به دست آمد و بعد از ان زن هفت هزار ساله کشف شد، در واقع این برای ما باستانشناسان در تهران بسیار با اهمیت و پرمعناست و به نظر میرسد تا امروز قدیمیترین زیست پیش از تاریخی انسان در تهران و در دوره پیش از تاریخ به دست آمده است.
اینجا دروازه حضرت عبدالعظیم در ۵۰۰ سال پیش بوده
وی همچنین به سازهی کشف شده در بخش دیگری در این سایت اشاره میکند و آن را که یک سازه خشتی قطوری است احتمالا" بخشی از برج و باروی عصر صفویه تهران میداند؛ یعنی همان نخستین حصاری که بنا به نثر متون تاریخی به دستور شاه طهماسب صفوی، تهران را صاحب قلعهای با ۱۱۴ برج کرد.
او با اشاره به تطابق موقعیت کنونی نقطهای که در حال کاوش است نسبت به نقشههای قدیمی موجود ادامه میدهد: به نظر میرسد اینجا در چهار دروازه اولیه حصار صفوی که یکی دروازه حضرت عبدالعظیم است، برج نصف میشود. یعنی دروازه از وسط دو نیم برج عبور میکند و بقیه برجها در بیرون از بارو قرار گرفتهاند و در هر نقطه استثنائا، طرح این طور است که یک برج به دو نیمه تقسیم شده است، به نظر میرسد اینجا مختصات و طرح و پلن خیلی شبیه به نقشههاست.
وی با اشاره به قرارگیری این منطقه در متن بافت تاریخی تهران، اظهار میکند: امروز در این منطقه مسجد، دروازه، حمام حضرتی و عناصر تاریخی دیگر را داریم، که اهمیت آنها به خاطر وجود این دروازه «حضرتی» که به «شاه عبدالعظیم حسنی» نیز معروف بوده است، در واقع اینجا را ورودیِ آستانه معرفی کردهاند، این میتواند آثار و تبعات خوبی در این محدوده داشته باشد و حتی کمک کند تا شهرداری تهران با تمرکز بر این فضا، باعث افزایش بازدید گردشگران شود و حتی احیای دروازه حضرت عبدالعظیم را باعث شود.
وی وضعیت امروزی این منطقه را در خور یک بازار تاریخی هزاران ساله - با توجه به کشف سفال دوره پیش از تاریخ - نمیداند و میگوید: گردشگران قطعا بسیار علاقهمند به حضور در چنین فضاهایی هستند، اما این حضور منوط به مساعد شدن شرایط است. بنابراین شهرداری باید تمرکز بیشتری در این نقطه بگذارد، احیانا احیای دروازه حضرت عبدالعظیم نیز میتواند چنین نقشی را ایفا کند.
افروند ادامه میدهد: اکنون ما تصویرِ نسبتا روشنی ازباروی صفوی تهران داریم و جهتها را میدانیم. وقتی اینجا دروازه حضرت عبدالعظیم باشد، به طبع از این بخش - بازار حضرتی- به سمت جنوب اول باید به خندق بربخوریم و بعد آنچه که در متون تاریخی مانند روضةالصفا به متون رمزدار میرسیم، تمرکز آثار تاریخی از این دوره یعنی از دورهای که حصار صفوی شکل گرفته رو به شمال است. درواقع حدس و گمان ما تا امروز در مورد پلن و محل قرارگیری باروی ری به این دقت قطعا نبوده است. اکنون دیگر باستان شناسان و شهرسازان میتوانند تمرکز بیشتری در این زمینه داشته باشند.
تهرانِ مقدس در دل بافت تاریخی پایتخت
او در پاسخ به این اظهار نظر که براساس متون قدیمی مانند روضهالصفا، ساخت ۱۱۴ برج و ۱۲ دروازه برای تهران در دوره صفوی، نشان از شیعی بودن مردم و مقدس بودن تهران شمرده شده است، میگوید: به صراحت در متون تاریخی از این نیت بانی آن اسم برده شده است، در روضهالصفا به تأسی از ۱۱۴ سوره قرآن در ارتباط با ۱۱۴ برج و باروی تهران، یا در «مراةالبلدان» اعتمادالسلطنه در دوره قاجاری علاوه بر این اشاره، این تاکید است که در دل هر برج هم یک سوره قرآن قرار داده میشود، آیا میتوان این را یک دیدگاه در شهرسازی شیعی مطرح کرد؟
وی ادامه میدهد: معتقدم واقعیت همین است. این همه اصرار بر اسلامی کردن ظواهر شهر به نظر میرسد مرتبط با سیاستهای حاکمیتی و اجتماعی آن زمان است و میتواند یک نماد و نشانه خوب در ارتباط با تهران باشد، چون تهران امروز بیش از هر زمان نسبت به کارکرد و مفاهیم و رفتار و جلوههای فرهنگی نیاز دارد، فرهنگی که بر پایه دین و فرهنگ اسلامی باشد میتواند در این شهر پر رنگتر مدنظر مردم قرار گیرد و این میتواند حتی تهران تاریخی دوره صفویه را متمایز کند.
غصهی مغازهداری که می خواهد تاریخِ پیش از اسلام تهران را کشف کند
سید مهدی صفایی، مالک مغازه پلاک ۲۴ در بازار حضرتی را میتوان یکی از معدود مالکان بناهای تاریخی دانست که با وجود سختیهای اقتصادی این روزها، همه فضای کسب و کار خود را در اختیار میراث فرهنگی قرار داده تا شاید بتواند بخشی از هویت تهران را حفظ کند، هویتی که در مغازهی چند متریاش در حال تبدیل شدن به یک تاریخ بزرگ است، اما او از میراث فرهنگی دلچرکین است.
در حین کار صفایی که پا بهپای باستانشناسان در همه صحنهها حضور دارد، حتی در مواقعی کارگران را برای روند بهتر کار راهنمایی میکند. او حتی مراقب است ما کجا پا میگذاریم و دائم تاکید میکند پایتان را در کدام بخش از سکوها بگذارید یا اگر کدام نقطه پایتان قرار گیرد ممکن است به محوطه آسیب وارد شود.
او به خبرنگار ایسنا میگوید: از ۲۰ شهریور کار تعمیر مغازه را با مجوز شهرداری آغاز کردم. در زمان آواربرداری شهرداری متوجه وجود یکسری استخوان و کوزه در بین نخالهها شد، بعد از بررسیهای طولانی به این نتیجه رسیدند که باید میراث فرهنگی وارد کار شود، میراث فرهنگی نیز ۲۰ روز است که در حال کاوش در مغازه است.
وی با بیان اینکه تا زمان پایان کاوش در مغازهاش هیچ تقاضایی از هیچ نهاد یا شخصی ندارد، ادامه میدهد: جلسهای داشتیم با مسؤولان، اما متاسفانه آنها برخورد خوبی با ما نداشتند. ظاهراً مسئولان میراث فرهنگی دل خوشی از میراث ندارند، یا ادبیات میراث را نمیدانند.
به من گفتند «کار تمام شد، روی محوطه شن بریز و آن را پر کن»
او با این وجود تاکید میکند: هر چند انها این طور رفتار میکنند و حتی به من گفتند که «کار تمام شد، روی محوطه شن بریز و پر کن»، اما من تا جایی که میتوانم این آثار را نگه میدارم. اما وقتی ببینم هیچ مسئولی از من حمایت نمیکند و دنبال این است که تخریب کند، شاید مجبور شوم. اینجا مغازهی من و محل کسب و کار من است.
او حتی با اشاره به حضور تیم تهرانگردی احمد مسجدجامعی در سر سایت، با حضور شهردار منطقه ۱۲ تهران میگوید: به من قول برگزاری جلسهای را دادند ، آنها قول مساعدت دادند، معتقدم مساعدت چارهی کار من نیست. این میراث یک کشور است، میراث یک شخص نیست که داخل این مغازه پیدا شده است.
صفایی ادامه میدهد: از مسئولان خواهش میکنم فکری به حال میراث فرهنگی خود کنند؛ اگر برای میراث خود ارزش قائلاند، فکری به حال آن کنند.
او با بیان اینکه تمایل دارد این سایت را برای مردم و کشور حفظ کرده و حتی به یک سایت موزه تبدیل کند، تاکید میکند: میراث فرهنگی از من زمان ۲۰ روزه مهلت خواسته بود، آن مهلت سه روز دیگر تمام میشود، اگر تکلیف مغازه من روشن نشود تا آن زمان، همان طور که برخی مسئولان میراث فرهنگی تهران گفتند، من مجبورم که خاور شن روی این محوطه بریزم.
صفایی ادامه میدهد: دوست دارم تا آخرین نفسم از این محوطه محافظت کنم، اما اگر مجبور به این کار شوم، فقط میتوانم از مردم عذرخواهی کنم.
سمیه ایمانیان - ایسنا
انتهای پیام
نظرات