این مدرس دانشگاه در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت علاقهمندی دانشجویان به درس ادبیات گفت: بخشی از بیعلاقگیای که نسبت به این درس هست، به ساختار کل آموزش عالی مربوط است و بخش دیگر آن هم به محتوای درس ادبیات برمیگردد. آن بخشی که به ساختار کل آموزش عالی مربوط است، برای رفع شدن نیازمند این است که ساختار کل آموزش عالی اصلاح شود و به مواردی مثل بازار کار، امید به آینده و... مربوط میشود.
او افزود: اینکه بازار کار برای بچهها مهیا باشد، باعث میشود ادبیات را بهتر و باانگیزهتر بخوانند. اما بخش دیگر به این مربوط است که کتابهای درسی مختلفی در این زمینه وجود دارد، اما سلیقهای و بهصورت پراکنده تالیف شده است. در این کتابها هر کس برای خودش بدون اینکه تفکیکی بین زبان و ادبیات قائل شود، یکسری مطالب را که برخی از آنها برای بچهها جذابیت دارد و به دردشان میخورد و برخی دیگر را که جذابیتی ندارد، در کتابهای فارسی عمومی گذاشته است. این کتابها اصلا سبک و شکل منظم و روشمندی ندارند و تفکیکشده نیستند. همچنین مطالبی که در این کتابها آورده شده، دشوار و تخصصی است، حجم مطالب انتخابشده از ادبیات معاصر هم کم و از ادبیات کلاسیک زیاد است، و بعضی وقتها بیشتر مورد پسند متخصصان و استادان ادبیات است نه دانشجویان.
آتشسودا در ادامه با اشاره به بیتوجهی به انتخاب مطالب کتابهای فارسی عمومی با توجه به رشتههای مختلف دانشجویان، اظهار کرد: در رشتههای مختلف، تفکیکی برای درس فارسی عمومی نشدهاند؛ این در حالی است که جا دارد متنی که برای هر رشته انتخاب میشود با رشته دیگر متفاوت باشد، تا هم بیشتر به دردشان بخورد و هم بیشتر لذت ببرند.
این مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد سپس با بیان اینکه ادبیات ذاتا مقداری جاذبه دارد در عین حال گفت، بیعلاقگی به درس ادبیات عموما در دانشجویان دیده میشود.
او در عین حال به حضور دانشجویان علاقهمند به ادبیات در کلاسهای خارج از درس دانشگاه اشاره کرد و افزود: کلاسهایی که خارج از حوزه دانشگاه برگزار میشوند و افراد به انتخاب خودشان میآیند تا در زمینه ادبیات چیزی یاد بگیرند، نشاندهنده افرادی هستند که واقعا علاقه زیادی به ادبیات دارند و میبینم که این دانشجویان انگیزه بیشتری برای این درس دارند. اما یک حالت فرمالیته در آموزش عالی برای کلاسها بهوجود آمده که فقط نمره گرفتن است و دارد همه چیز، از جمله ادبیات را میپوساند. مگر اینکه یک حالت کاربردی ایجاد شود تا واقعا ببینند توانایی عملی هر فرد در رشته تحصیلیاش چقدر است.
آتشسودا در پایان درباره کتابهای درسی ادبیات دانشگاه نیز گفت: خوب است که یک کتاب واحد وجود ندارد و تنوع هست، چون اگر یک فرم یکسان باشد، حالت رسمی پیدا میکند؛ بنابراین ذات تنوع خوب است، اما معیارهای کلی که مولفان باید در این کتابها رعایت کنند، رعایت نمیشود، که از جمله آنها همین تفکیک قائل نشدن بین زبان و ادبیات و همچنین انتخاب متون دشوار بیکاربرد و مورد پسند متخصصان است.
انتهای پیام
نظرات