این مدرس دانشگاه در گفتوگو با ایسنا، درباره میزان علاقهمندی دانشجویان به درس ادبیات و کلاسهای آن گفت: شوربختانه باید گفت در سالهای اخیر، به مرور میتوان دید که به طور چشمگیری از میزان علاقه و البته آگاهی عمومی دانشجویان نسبت به دانش ادبیات کاسته میشود. بیتردید نمیتوان واژه «تنفر» را در رابطه با احساس دانشجویان به این درس به کار برد؛ اما آنچه غیرقابل انکار است بیتفاوتی و بیانگیزه بودن دانشجویان نسبت به «ادبیات» به عنوان «درس عمومی» است.
او با بیان اینکه ریشه این بیعلاقگی را باید از دوران دبیرستان و شاید پیش از آن و البته در دوران کنکور و چگونگی تدریس و خواندن این درس به عنوان یک درس تستی کنکوری جویا شد، افزود: این نکته نیز قابل توجه است که بسیاری از دانشجویان حتی تعریف درستی از رشته تخصصی خود ندارند، چه برسد به اینکه در درسهای عمومی گرایش و آگاهی داشته باشند.
کهنسال در پاسخ به اینکه بهعنوان یک مدرس ادبیات چه کار کرده است تا این درس جذابیت بیشتری برای دانشجویان داشته باشد، بیان کرد: در رابطه با دانشجویانی که این درس را به عنوان «ادبیات عمومی» میخوانند، معمولا تلاش میکنم در برخی جلسات، کلاس را به صورت یک کارگاه آموزشی پیش ببرم و دانشجویان را در مباحث ساده و دلنشینی که آنها را بیزار نمیکند و پس نمیزند با کلاس همراه کنم، تا لذت خوانش متن و لذت ادبیات را بدون ترسِ دانستن آرایههای ادبی و ... تجربه کنند.
این مدرس دانشگاه آزاد اسلامی شیراز همچنین در ادامه گفت: یکی از مهمترین عوامل پرهیز دانشجویان از خوانش متن و دنیای ادبیات، افزون بر تکراری و یکسویه بودن مطالب درسی کتابهای فارسی عمومی، مواجه شدن آنان با تعداد بسیاری از آرایههای ادبی و سالشمارهای زندگی شاعران و نویسندگان است که دانشجویان هرگز نه ضرورت آن را درک کردهاند و نه به درستی آنها را آموزش دیدهاند؛ بنابراین در کلاسهای فارسی عمومی، متون ادبی را تنها با هدف درک ساده متن و آشنایی با زیباییهای کلامی آن بدون تکیه بر اصطلاحهای ادبی دشوار و البته تمرین خوانش متن ادامه میدهیم. به مرور که دانشجویان با این روش بیشتر با کلاس و با درس ادبیات انس میگیرند به فراخور توانمندی و علاقههای هر گروه، مقالاتی در رابطه با موضوعهای موردعلاقه آنان به عنوان کار گروهی و کار جانبی کلاس، با هم میخوانیم و یاد میگیریم.
مریم کهنسال در ادامه درباره تاثیر ادبیات بر رشتههای مختلف و زندگی فردی و اجتماعی افراد گفت: ادبیات مسیر آشنایی با زبان و تفکر یک جامعه در طول تاریخ است و زیربنای هویت ملی هر فرد را میسازد. انسانها با هر گرایش و تخصصی، بینیاز از گفتن و شنیدن و درک متقابل نیستند. هرچه میزان آگاهی افراد در زمینه واژگان و گستره کاربرد و تاثیر عاطفی آن بیشتر باشد، بهتر میتوانند با مخاطبان خود در هر گرایش و تخصصی ارتباط برقرار کنند.
کهنسال سپس با اشاره به اینکه ادبیات افزون بر گستره واژگانی، افراد را با زبان سخته و سنجیده آشنا میکند، گفت: جامعهای که مردم در آن با کلام درست، بجا و همراه با ادب، سخن میگویند به مرور به سمت آرامش و امنیت حرکت میکند. ادبیات راه آشنایی با اندیشههای گوناگون و توانایی کاربرد واژهها برای انتقال افکار و دانشها است. چگونه ممکن است کسی حقوقدان خوبی باشد در حالی که زبان و قابلیتهای آن را نمیشناسد و چنین است در تمامی رشتهها و کارها.
او افزود: در آثاری که از ادبیات کلاسیک برای ما باقی مانده است، موارد بسیاری میبینیم که بخشهایی از کتابها، به آداب سخن گفتن و رفتار و گفتار نیک در هر شغلی اختصاص دارد؛ این نشان از توجه بزرگان علم و ادب این سرزمین به این مقوله مهم دارد. درک متقابل وابسته به ارتباط کلامی است، چه از طریق خوانش متن، چه از طریق گفتوگوی رویارو، بنابراین هیچکس بینیاز از دانش زبان و ادبیات نیست.
این مدرس دانشگاه در ادامه از تجربیات خود گفت و درباره میزان امیدواریای که به دانشجویانش برای آیندهای بعد از کلاسهای درسش دارد، اظهار کرد: تجربه دلنشین تدریس ادبیات نشان داده است که همواره وقتی ادبیات را آنگونه که باید، و به شیوهای که برای دانشجویان قابل درک باشد، میخوانیم، آنها به شوق می آیند و به دنیای ادبیات قدم میگذارند و برای بودن در کلاس و خواندن و لذت بردن و آموختن از دریای بیکران شعر و داستان و ... انگیزه پیدا میکنند؛ بنابراین همیشه این امید در من بوده و هست که کسانی که به کلاس میآیند با شوق و انگیزه و آگاهی آن را ادامه دهند.
او در پایان خاطرنشان کرد: در این گفتوگو، متمرکز بر درس ادبیات به عنوان یک درس عمومی گفتوگو کردیم. سخن گفتن درباره دانشجویانی که ادبیات را به عنوان رشته تخصصی میخوانند مجال دیگری میطلبد؛ اما این را بگویم که همیشه و همیشه به دانشجویان به عنوان پژوهشگرانِ آینده ادبیات ایران امیدوارم.
انتهای پیام
نظرات