به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «فردا صبح ساعت ۵ کله پاچه، ساعت ۶ مسابقه مشتزنی محمد علی کلی با فریزر در تلویزیون این قهوهخانه، در صورت برنده شدن محمد علی، چای و قلیان، مجانی است.»
در سالهایی که تلویزیون هنوز همهگیر نشده بود و محمد علی (کاسیوس کلی) قهرمان آمریکایی مشتزنی (بوکس) جهان به خاطر مسلمان بودن وتوانمندی و پارهای ویژگیهای اخلاقی محبوبترین ورزشکار خارجی نزد ایرانیان بود قهوهخانهای در تهران این ابتکار را به خرج داد و اعلام کرد مشتریان میتوانند مسابقۀ «محمد علی» - که در ایران به محمد علی کلی شهرت داشت و دارد - با «جو فریزر» رقیب مشهور خود را از تلویزیون این قهوهخانه تماشا کنند و جالب این که چنان که در تصویر میبینید اضافه کرده اگر «محمد علی» برنده شود چای و قلیان، میهمان قهوهخانه خواهید بود.
میتوان حدس زد که علاقهمندانی با هم قرار گذاشتند ۵ صبح در قهوهخانه باشند و کلهپاچهای بخورند (البته در اصطلاح کلهپاچه را میزدند!) و بعد با طیب خاطر و شکم پُر به تماشای مسابقۀ بوکس بنشینند و اگر «محمد علی»، فریزر را «ناک اوت» کرد چای و قلیان سفارش دهند و پولی هم نپردازند. در آن دوره البته احتمالا پلیس حساسیتی نشان نمیداده که در کافیشاپ تلویزیون تماشا کنند و اصطلاح «تداخل صنفی» به کار نمیرفت!
از آن دوره بیش از ۴۰ سال میگذرد اما خاطرات آن هنوز در کام نسلهایی که به یاد دارند، شیرین است. آن همه تحمیلات و محفوظات به درد نخور را فراموش کردهایم اما گفتوگوهامان به این بهانه را به یاد سپردهایم و نام «کلی» برای ما با آن صبح زود برخاستنها و تماشای مشت بر سر و روی یکدیگر کوفتنها قرین شده و طفلک معلم دینی که در عین این که بوکس را حرام میدانست محمد علی را به خاطر مسلمان شدن میستود و این تناقض را نمیتوانست حل کند!
دو - سه نوبت از خاطرات تماشای تلویزیونی هم در ذهن این نویسنده ثبت شده و البته به جای قهوهخانه در خانه پدربزرگ مسابقه را تماشا میکردیم و به همین خاطر دیرتر روانۀ مدرسه میشدیم و اصلی پذیرفته شده بود و به دلیل تأخیر مؤاخذه نمیشدیم؛ هر چند که زمان بوکس مثل فوتبال طولانی نبود و صبح زود هم پخش میشد نه در ساعات درس و مدرسه.
مگر چند بار در سال این اتفاق میافتاد؟
مگر این همان «محمد علی» نبود که خیال میکردیم نام کوچک او «محمد علی» است و نام خانوادگیاش «کلی» و آن قدر مشهور بود که «تمرینات کُلّی» در درس علوم را به طنز «تمرینات کِلِی» تلفظ میکردیم؟
در مدرسهمان که اسلامی هم بود «محمد علی» نمادی از تحول یک انسان بود و حالا ما اگر دقایقی به تماشای مسابقۀ او مینشستیم منافاتی با تعلیمات نداشت هر چند ما در آن اواخر به «کلی» خوردیم و وقت باختن چقدر هم افسرده میشدیم.
نقل این حکایت به این خاطر است که روز شنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۷ مسابقۀ رفتِ فینال لیگ قهرمانان آسیا بین دو تیم پرسپولیس از ایران و کاشیما از ژاپن برگزار میشود. به خاطر اختلاف ساعت و بُعد مسافت مسابقات فوتبال در خاور دور به وقت ما با صبح مقارن میشود اما مگر چند بار این اتفاق میافتد؟ (منظور طعنه استقلالیها نیست! این است که مگر چند بار یک فینال در ژاپن برگزار میشود که صبح باشد و هم زمان با مدرسه؟)
وزیر آموزش و پرورش البته گفته است «در صورت امکان، مدیران، شرایط پخش مسابقه را فراهم کنند اما امکان تعطیلی مدارس در روز شنبه نیست.»
آقای بطحایی البته میتوانست با صراحت بیشتر بگوید با توجه به این که هوش و حواس و ذهن بچهها خصوصا دبیرستانیها (دختر و پسر هم ندارد) متوجه این بازی است مدیران ابتکاری به خرج دهند تا بچهها تماشا کنند و لذت ببرند.»
یا این که اجازه دهند دانشآموزان گوشی هوشمند یا تبلت همراه بیاورند و بازی را تماشا کنند.
واضح است که بچههای پرسپولیسی و حتی استقلالیها که کُری میخوانند تماشای این بازی را بر هر درسی ترجیح میدهند.
مهمترین نقد سهراب سپهری بر نظام آموزشی این بود که «کلاس از زندگی بیرون است» و بچهها پا به مدرسه که میگذارند انگار از دنیا و جامعه منقطع شدهاند و به همین خاطر تا صدای زنگ پایان را میشنوند به سوی درهای خروج هجوم میبرند تا به جریان زندگی در جامعه بازگردند. پارهای اتفاقات میتواند زندگی را به مدرسه و کلاس بازگرداند و تماشای مسابقهای که در آن سوی دنیا برگزار میشود، یکی از آنهاست؛ مخصوصا این که پس از آن بین بچهها بحث و گفت و گو هم درگیرد.
لازم نیست وزیر صراحتا دستور تعطیل بدهد. خود مدیران باید ابتکاری به خرج دهند. مشکلی پدید نمیآید. مشکل در ذهنهای متصلب است که فکر میکنند یک قالب خاص را باید همیشه رعایت کنند و اسم آن را هم نظم و انضباط گذاشتهاند.»
انتهای پیام
نظرات