علاقه ما قدیمیهای تلویزیون بوی پول نمیدهد
بهزاد فراهانی ـ بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون ـ را این روزها در نقش دایی خسرو سریال «سایهبان» میبینیم. این هنرمند میگوید: قرار بود نقش دیگری را بازی کنم اما این نقش نصیب من شد. فرقی برایم نمیکرد چون کار متعهدانهای بود و قصهاش را دوست داشتم.
وی دلیل مقبولیت این نقش را محیط زندگی دایی و حضورش در جامعه کارگری میداند و تأکید میکند: سریال روی موضوع حساس کارآفرینی و مشکلات تولیدکننده داخلی دست گذاشته و آن را خیلی خوب نمایش داده است. اتفاقی که کمتر در تلویزیون دیده شده است. به همین دلیل در بازخوردهایی که میبینم و با مردم صحبت میکنم، این مجموعه را دوست دارند و هر شب دنبال میکنند و این برایم جذاب است.
فراهانی مهمترین دلیل حضورش در تلویزیون را علاقه به مردم و دغدغههای روزمرهشان میداند و میافزاید: علاقه ما قدیمیهای تلویزیون بوی پول نمیدهد، ما دنبال رضایت دل خودمان و مخاطب هستیم و تلویزیون هم تنها رسانهای است که متعلق به مردم است و زمینهای است که ارتباط ما با مخاطب امروز در هر سن را برقرار میکند.
منتظر فرصتی برای دیده شدن در تلویزیون بودم
محمد ولیزادگان، بازیگر نقش سعید در سریال «سایهبان» فوقلیسانس کارگردانی تئاتر دارد و بازیگری را با تئاتر در دهه ۸۰ شروع کرده است. او در اولین تجربه تلویزیونیاش با استقبال مخاطبان روبهرو شده است.
ولیزادگان که سالها منتظر حضور در تلویزیون بوده، از اینکه این فرصت با یک سریال موفق و بازی در کنار افراد حرفهای رخ داده، خرسند است. سعید، شخصیتی مغرور دارد و حاضر نیست به برادر زنش ناصر (کامران تفتی) وابسته شود. او نماینده جوانانی است که کمی سختگیرند و هر کاری را قبول ندارند؛ بامعرفت و لوطیاند و میخواهند نان حلال بخورند اما بهدلیل همین سرسختیها دچار تنش و مشکل میشوند. نویسنده سریال با اینکه نقش اول را به ولیزادگان نداده ولی پرداخت کنشهای او به قدری دقیق بوده که مخاطب نگران رفتارهایش است. ولیزادگان میگوید: اینکه در چه مرتبه از نقش باشم خیلی برایم مهم نبود بلکه خود آن نقش که چه بخشی از داستان بر دوش اوست اهمیت بیشتری برایم داشت. سعید هم چنین ویژگیای داشت و من از لوطیگری، معرفت و رفیق بازیاش خوشم آمد.
به گفته این بازیگر جوان، مجموعه سایهبان اتفاقات واقعی زندگی امروز ما را روایت میکند و مهمترین دلیل مقبولیت شخصیت سعید، برخاستن او از جامعه امروز است.
خوشحالم که مردم ما را میبینند
محمدرضا غفاری، پس از سریال «آشپزباشی» و یک دهه دوری از تلویزیون در نقش آرمان در سریال «سایهبان» بازی میکند.
غفاری میگوید: مدتها بود که دلش میخواست در یک کار خوب تلویزیونی بازی کند تا اینکه نقش آرمان به او پیشنهاد شد. آرمان، جوانی است که برخلاف میل خانوادهاش دلبسته دختری شده است و تلاش میکند با راضی کردن پدر و مادرش به خواستهاش برسد. غفاری معتقد است که داستان آرمان برای بسیاری از جوانهای امروزی جامعه آشناست؛ شخصیتی واقعی که خوبی و بدی را در کنار هم دارد و همین روحیه او را باورپذیر کرده است.
حضور دو کارگردان در این سریال قوت قلبی برای بازیگران بوده و راهنماییهای به موقع برای بازیگران جوانی که تعدادشان در این سریال کم نیست، قصه زندگی هر کدام را جذاب کرده است.
غفاری در این باره میگوید: تعامل میان بازیگران، کارگردان و نویسنده سریال، فضای راحتی را برای من فراهم کرد که با مشورت به جزئیات نقش میرسیدم. اینکه هر روز نویسنده سر صحنه باشد، به بازیگر کمک میکند که نقش را از آن خود کند.
وی تجربه بازی در این سریال را چنین توصیف میکند: من کارم را با تلویزیون شروع کردم و همان زمان تصمیم گرفتم مسیر بازیگری را با وسواس ادامه دهم. مدتی در سینما بودم و با فیلمهای موفق روی پرده، اعتماد به نفس خوبی کسب کردم. با این حال برای برگشت به تلویزیون باید انگیزه قویتری میداشتم.
بازیگر نقش آرمان ادامه میدهد: دلم میخواست در کاری بازی کنم که با نام کارگردانی باتجربه گره خورده باشد. فضای پشت صحنه برایم مهم بود و تعاملی که با بازیگران داشتم هم به من انگیزه بیشتری میداد. این سریال همه آن چیزی که در تلویزیون میخواستم برایم فراهم کرد.
غفاری میافزاید: بازی در تلویزیون همیشه برایم خوشایند بوده، هرچند حرف اول در انتخاب را فیلمنامه یک اثر میزند و ترجیح میدهم در اثری بازی کنم که فیلمنامهاش ارزش حضور در تلویزیون را داشته باشد.
ابعاد تلویزیون بسیار فراگیرتر از سینماست
نوید محمودی یکی از دو کارگردان این مجموعه تلویزیونی میگوید که بهعنوان یک هنرمند وظیفه خود میدانسته که سراغ روایتهای صادقانه از زندگی روزمره و واقعی جوانان برود و با نمایش مسائل اخلاقی مانند رفاقتهای صادقانه، لوطیگری و انسانیت که اکنون در جامعه کمرنگ شدهاند با مخاطب همراه شود. او دنبال دلایل از بین رفتن اخلاقیات نبوده بلکه در لابهلای قصههای تودرتوی سریالش به جامعه مطلوب فکر کرده است.
محمودی درباره طرح اولیه و شکلگیری داستان سریال میگوید: طرح این داستان را حدود سال ۹۴ به تلویزیون ارایه دادم. مثل همیشه طرح تا تصویب پروسه طولانی را طی کرد و من نیز مشغول کارهای سینماییام بودم تا اینکه در نهایت با پذیرش و موافقت شبکه دو، نگارش و تولید آن را از سال ٩٥ شروع کردم. از ابتدا هم طرح این سریال برای ۵۰ قسمت بود. این وقفه میان طرح و نگارش خیلی به تار و پود قصه کمک کرد و برخی از شخصیتهای جذاب امروز ماحصل پررنگ شدن این جزئیات هستند. پرداخت باورپذیر شخصیتها و هدایت درست بازیها را میتوان از ویژگیهای مهم این سریال دانست.
وی توضیح میدهد: پرداختن به معضلات و مشکلات جوانان و خانوادهها و پیش کشیدن بحث رفاقت و جوانمردی و مهمتر از همه، همت این شخصیتها برای رفع مشکلاتشان، موضوع اصلی ما بود. رسیدن به این هدف نیاز به آدمها و شخصیتهای ملموسی داشت که باید تمام اغراقها و برچسبهای رایج را از تن خود پاک میکردند. این شخصیتها باید قصه آدم هایی که در اطراف همه ما زندگی میکنند و وجود دارند را به تصویر میکشیدند. نتیجه این شده که این آدم هایی که از دل جامعه متولد شدهاند، امروز هزار مابهازا دارند و میتوانند برای بسیاری از همتایانشان الگو و آشنا باشند.
این کارگردان میافزاید: آنچه این قصه را برای مخاطب جذاب کرده است، روایت زندگی قشر کارگر و کارمند، دغدغهها، آرزوها، امیدها و علاقهمندیهایشان است و اینکه بخش عمدهای از آدمهای اطرافمان در چنین موقعیتی هستند و با سریال ارتباط برقرار میکنند.
محمودی درباره انتخاب بازیگران جوان این سریال میگوید: از ابتدا نمیخواستم نقش این قهرمانان را بازیگرهای معمول در تلویزیون بازی کنند. مجتبی پیرزاده از سینما و محمدولیزادگان از تئاتر به مجموعه اضافه شدند. این انتخاب یک کمک دوسویه است چراکه هم آنها مشتاق بازی در تلویزیون بودند و هم تلویزیون با بازیگران جوان و مستعد آشنا خواهد شد. با این حال، آنها از نظر تجربه در تلویزیون بسیار متنوع هستند. انتخاب پیشکسوتان رادیو در کنار جوانان، ترکیب منسجمی را برایمان رقم زد.
این کارگردان تلویزیون با اشاره به استقبال مخاطبان از این اثر بیان میکند: تأثیر تلویزیون و میزان فراگیری آن به مراتب بیشتر از سینماست. هرچند سینما زبان جهانی دارد اما من کارم را با تلویزیون آغاز کردم و امیدوارم اگر فضا فراهم شود باز هم سریال بسازم.
انتهای پیام
نظرات