کشش سمپاتیک، مردمنگاری تصویری، غلو در نشان دادن زندگی قشر کارگر، تصنعی بودن برخی بخشهای سریال، به تصویر کشیدن واقعیتهای اقتصادی جامعه ایران، یادآوری سنتهای زندگی ایرانی و غلو در خلق برخی شخصیتهای سریال، از جمله ویژگیهایی است که در گفتوگوی خبرنگار ایسنا با بینندگان سایهبان به آنها اشاره شده است.
*** غلو در نشان دادن مشکلات زندگی قشر کارگر
یکی از مخاطبان که بخشهایی از سریال سایهبان را دیده است، میگوید: مشخص است که سریال سایهبان هدف مشخصی دارد و آن به تصویر کشیدن وضعیت قشر کارگر جامعه است؛ اینکه چه مشکلات و دغدغههایی دارند. اما در برخی موارد در نشان دادن این دغدغهها غلو صورت گرفته است. میزان بدبختی که سر آدمها میآید و یا نشان دادن این میزان فلاکت انقدر هم خوب نیست.
او میگوید: نباید نشان دهیم که عزت نفس قشر کارگر پایین است، هر چند در خیلی از موارد این مساله رعایت میشد اما همچنان جای سوال است. جدای از پررنگ نشان دادن وضعیت مالی، بالا بردن جایگاه و شأن انسانی نیاز به توجه ویژهای دارد که این سریال بیش از این باید به آن میپرداخت.
*** سایهبان برگرفته از دل مشکلات
مخاطب خانمی هم میگوید: سریال سایهبان را مخاطب و به طور کلی خانوادهها می پسندند چون برگرفته از دل مشکلات جامعه امروزی ماست. برادران محمودی به خوبی از اتفاقات جامعه امروز مطلع هستند و همان مشکلات را به شکل درستی در سریال پیاده کردهاند. اینکه مردم خودشان و جنسی از خودشان را در تلویزیون میبینند جای بسی خوشحالی است. به همین دلیل هم هر شب آنرا دنبال میکنم و هرچه جلوتر میرود برایم جذابتر است.
وی میگوید: در سایهبان مشکلات جوانها و مسنها منطبق با شرایط امروز به تصویر کشیده شده است و علاوه بر آن انتخاب بازیگرها به درستی انجام شده است.جا دارد از این دو برادر به خاطر ساخت چنین سریال خوبی تشکر کنیم.
*** سریالی تصنعی
یکی از مخاطبان این سریال پس از دیدن «سایهبان» میگوید: وقتی که دو، سه قسمت از مجموعه «سایهبان» را دیدم، شعاری بودن موضوع، تصنعی بودن بازیها آزارم داد و احساس کردم که دیگر مرا جذب نمیکند.
او میگوید: دیگر این سبک سریالها تکراری شده است و حرف جدیدی برای گفتن ندارند. برای مثال در مقایسه با مجموعه «لیسانسهها»، این مجموعه حرف جدیدی ندارد. اما مجموعه «لیسانسهها» پر از ایدههای جدید است.
*** تصویری از واقعیتهای اقتصادی
مخاطب دیگری با اعتقاد بر اینکه سریال «سایهبان» بر اساس واقعیتهای جامعه ساخته شده است، چنین مطرح میکند: بحث اقتصادی و به طور کلی دارایی و نداری در این مجموعه مطرح است. از طرفی سایهبان بحث ازدواج و تضاد طبقاتی را نیز مطرح کرده است. اما در برخی از قسمتهای این مجموعه نقطه ضعفهایی دیده میشود و آن اینکه یک جاهایی در خلق شخصیت افراد افراط میشود؛ برای مثال در شخصیت اصلی سریال، مساله نادیده گرفتن زندگی شخصی به ویژه همسرش، افراط صورت گرفته است.
او با اعتقاد بر اینکه موضوع سریال جذابتر از بازی بازیگران است، میگوید: ورشکستگی کارگاه نساجی، بیکار شدن قشر کارگر به دلیل عدم حمایت از تولید ملی و داخلی، وارد کردن اجناس چینی و هدر رفتن سرمایه، تعطیل شدن صنعت چاپ به دلیل گرانی کاغذ و همچنین کاهش سرآمد مطالعه، اختلافات طبقاتی و دخالت خانوادهها در زندگی مشترک از جمله معضلات جامعه است که در این سریال به خوبی مطرح شده است.
*** سوژه بهروز «سایهبان»
یکی دیگر از مخاطبان این مجموعه با بیان اینکه سریال «سایهبان» برای شروع موضوع خوبی داشته است، میگوید: موضوع اصلی این سریال به تولید داخلی تکیه دارد و اینکه کارگران با خرید کالاهای خارجی توسط ما چقدر لطمه میبینند و زندگیشان متأثر میشود. این سوژه، سوژه بهروزی است و بازیگران آن به خوبی توانستهاند از پس نقشها بربیایند و حسرتها و آرزوهای قشر کارگر را به خوبی نشان بدهند.
وی همچنین میگوید، روابط انسانی در این سریال به خوبی نشان داده شده است و اینکه کارگران اگرچه هر کدام درگیر مسائل و مصائب خود هستند ولی به شدت نسبت به رفع مشکلات یکدیگر تلاش میکنند اما آنچه برای من به عنوان یک بیننده علامت سوالی را ایجاد میکند واکنشهای نامناسب همسر کاراکتر سعید است که کمی غیرواقعی به نظر میآید. اگر بناست او به عنوان یک شخصیت متمول در برابر همسر خود فداکاری کند، قطعا نباید در دیالوگهای خود، او را بکوبد و به نوعی تحقیر کند.
*** شخصیتهایی از جنس مردم واقعی
مخاطب دیگری دربارهی خروخی سایهبان معتقد است: از نقاط مثبت سریال سایهبان انتخاب بازیگرهای آن است که هرکدام انصافا به درستی در جای خودشان قرار گرفتهاند و ما نمونههای واقعی از آدمهای جامعه را در این سریال می بینیم. متاسافانه در سالهای اخیر اکثر سریالها به دلیل تکراری بودن محتوا و نقش ها مخاطب زیادی نداشتند اما تفاوت را مخصوصا در نقش ها می توان در این سریال دید. طبیعی است که در برخی خانوادهها مخالفتهایی از سوی مادر پسران برای ازدواج با فرد مورد دلخواه آنها وجود دارد و نکات ریز درباره این مخالفتها را ما در سایه بان به شکل درستی می بینیم. اینکه زن خانواده پدر را به خاطر بدی از خانه بیرون کرده است، از جمله مواردی است که در جامعه امروز به وفور دیده میشود. به طور کلی اینکه شخصیتها و مشکلات آنها به جنس زندگی مردم نزدیک است از نقاط مثبت این سریال است.
*** شباهت «سایهبان» با «زیر تیغ»
سیدرضا صائمی ـ کارشناس رسانه ـ نیز به تحلیل و ارزیابی این سریال پرداخته است.
او میگوید: «سایهبان» فارغ از قیاس مضمونی و ساختاری مرا به یاد سریال «زیرتیغ» انداخت. از این حیث که این مجموعه به واسطه ظرفیت و ظرافتهایی که در طرح قصه و پرداخت آن دارد، تعلیقی درونی و بیرونی در ذهن مخاطب ایجاد میکند که موجب میشود مخاطب سریال را پیگیری کند. پیگیری سریال با تماشای از سر عادت یا اجبار فرق میکند. پیگیری زمانی رخ میدهد که سریال از کشش لازم برای جذب مخاطب برخوردار باشد نه صرفا کشمکش دراماتیک.
*** سایهبان کشش سمپاتیک دارد
صائمی ادامه میدهد: سایهبان صرفا مبتنی بر یک کشمکش دراماتیک پیش نمی رود بلکه واجد نوعی کشش سمپاتیک است که مخاطب را با خود همراه کرده و با شخصیتهای قصه عجین میکند. این جذبه دراماتیک از یک سو به شخصیتپردازی دقیق، واقعگرایانه و هویتمند کاراکترها برمیگردد که امکان همذاتپنداری همدلانه را برای مخاطب فراهم میکند و از سوی دیگر به قصهای پردازش شده که هم سویه رئالیستی دارد و هم در ورطه سانتی مانتالیسمهای متداول ملودرامتیک قرار نمیگیرد. فاصلهگذاریهای حسی ـ عاطفی و حفظ و تعادل بار مفهومی سکانسها به قاعده و اندازه موجب شده تا ساختار درام در یک پردازش متعادل و منطقی، صورتبندی شود و از گفتمان معنایی خود اثر بیرون نزند. اصل این دقت و درایت در پردازش درام موجب شده تا قصه واجد کارکرد شناختی شود نه صرفا ارائه اطلاعات و تصویرسازیهای صوری. به عبارت دیگر سایهبان به قدری قصه خود را درست روایت میکند و پیش از این آنقدر چیدمان دقیقی در بازنمایی و پردازش قصه دارد که گاهی به یک مستند داستانی پهلو میزند. گویی این شخصیتها و دغدغههایشان و فراز و نشیب هایی که آدم های قصه در زندگی تجربه می کنند در حال روایت و گزارش زندگی واقعی خود هستند.
این کارشناس رسانه با بیان اینکه «سایهبان» روایتی از گفتمان زندگی در جامعه امروز ماست، مطرح میکند: هر مخاطبی با هر پایگاه و خاستگاه اجتماعی میتواند با آن همذات پنداری کرده و بخشی از زیست ـ جهان خود را در جهان دراماتیک سریال، دریافت و بازخوانی کند. خوانشی که فراتر از یک مجموعه نمایشی و سویه سرگرم کنندگی آن بوده و قصه عریان زندگیست. دردهایی که نمایش درد نیست خوانش درد است و صداقتی در آن وجود دارد که ضمن باورمند کردن ساختار درام، پردازش و پذیرش قصه را هم از سوی مخاطب با اعتماد همراه می کند.
*** مردمنگاری تصویری در سایهبان
وی سپس میگوید: «سایه بان» را از منظر دیگری هم می توان با «زیر تیغ» قیاس کرد و آنهم رویکرد هر دو سریال به زندگی طبقه کارگر، فراز و فرودهای آن و مناسبات عاطفی و خانوادگی حاکم بر آن است. طبقه ای شریف و زحمتکش که در کش و قوس زندگی همچنان بر صداقت و جوانمردی و رفاقت استوارند و در اوج نابسامانی های نظام اجتماعی از نظام اخلاقی خود عدول نمی کنند. این روایت واجد دو سویه است. یکی زیست اجتماعی و اقتصادی آنها که ساختار معیشتی این طبقه را به تصویر می کشد و ظلم هایی که بر آن می رود را بازنمایی می کند و دیگری زندگی خانوادگی و روابط عاطفی آنها را که بی تاثیر از شکل معیشت آنها نیست. اختلافاتی که سعید با همسرش دارد یا کشمکشی که با بردار زنش ناصر دارد. این سو دغدغه هایی که سهراب درباره خانواده اش به ویژه برادر کوچک ترش دارد، تب و تاب و التهاباتی است که تا حدود زیادی برآمده از چالش های معیشتی است. بی عدالتی و ظلم ساختارمندی که در مناسبات اقتصادی بین کارگر و کارفرما در جامعه وجود دارد به دقت و ریزبینی بازنمایی می شود تا در بستر این نابسامانی و ناامنی شغلی بتوان به آسیب های رفتاری و خانوادگی پرداخت. روایت موازی بین این دو فضا با فضاسازی های قدرتمند و باور پذیر از مناسبات آن کمک کرده تا لایه های زیرین زندگی طبقه کارگر در این روایت دراماتیک، بازنمایی شود بدون اینکه دچار خوانش های ایدئولوژیک شود.
این کارشناس رسانه میگوید: می توان دمدعی شد که «سایه بان» نوعی مردم نگاری تصویری است که توانسته به خوبی به خوانش آگاهانه یک طبقه اجتماعی و چالش های آن بپردازد. از این رو معتقدم «سایه بان» یکی از بهترین سریال های تلویزیونی است که توانسته با رویکردی جامعه شناختی به روایت انتقادی وضع موجود بپردازد و این پردازش را در موقعیتی دراماتیک صورت بندی کند. اگرچه در این بازنمایی نباید ارجاعات روانشناختی را در تحلیل شخصیت ها و موقعیت های رفتاریشان نادیده گرفت. وقتی فیلمنامه ای هم از حیث سینمایی و دراماتیک واجد نظم منطقی باشد و هم از پشتوانه پژوهشی خوبی به ویژه در روانشناسی شخصیت ها و جامعه شناختی موقعیت قصه برخوردار باشد به استانداردهای سریال سازی نزدیک می شود و می توان رضایت مخاطب را تضمین کند.
صائمی همچنین به روابط انسانی این سریال اشاره میکند و میگوید: اگرچه «سایه بان» را در یک تحلیل جامعه شناختی به زندگی یک طبقه مشخص اجتماعی ارجاع و رتبط می دهیم اما مسائل انسانی که در دل این روایت وجود دارد فراتر از مرزبندی های اجتماعی واجد واقعیتی انسانی است به این معنا که رخدادها و کنش و واکنش های انسانی که در آن می بینیم، تجربه های انسانی است که فراتر از طبقه بندی های اجتماعی در یک خوانش انسان شناسانه به همه آدمیان قابل تعمیم است.
*** مواجهه با موقعیتهای اخلاقی در سایهبان
او مطرح میکند: در واقع در این مجموعه با کثیری از موقعیت های اخلاقی مواجه می شویم که اگرچه برساخته خاستگاه اجتماعی شخصیت هاست اما یک کنش و تجربه انسانی است که می توان آن را فارغ از بستر اجتماعی و دراماتیک قصه مورد تامل قرار داد. از این حیث می توان «سایه بان» را روایتی نمایشی از زیست اخلاقی دانست که امروزه در مناقشات آکادمیک در حوزه فلسفه اخلاق مطرح است و دامنه آن به قلمرو تجربه های روزمره و زیسته زندگی گسترش می یابد. به عبارت دیگر «سایه بان» به روایت زندگی اخلاقی و دشواری های آن در بستر نظام اجتماعی- اقتصادی معیوب و نابسمانی می پردازد که در آن اخلاقی زیستن، دشواری وظیفه است.
وی با بیان اینکه بخشی از جذابیت و کشش درونی سریال نیز از مواجهه شخصیت ها با این پارادوکس اخلاقی ناشی می شود، میگوید: پایداری و محکم بودن شخصیت های مثل سهراب و سعید در اخلاقی زیستن علی رغم همه فشارها و محرومیت های که تحمل می کنند تاکیدی بر این معناست. آنها زخم ها و رنج های زیادی در زندگی دارند اما شیدایی و شادی های خود را در پس تحمل آنها و با مرهم اخلاق بر زخم زندگی گذاشتن، تجربه می کنند. مفاهیم یا ارزش های اخلاقی مثل وفاداری، جوانمردی و رفاقت، پاکدستی و خداباوری از این رو جذاب می شود که در دل واقعیت های تلخ اجتماعی، بروز و ظهور پیدا می کند. با این حال برادران محمودی حواسشان جمع بوده که در این بازنمایی، دچار شعارزدگی و بیان اگزجره مفاهیم و موقعیت های اخلاقی نشوند. روایت نسبی و نسبیت اخلاقی درام کمک می کند تا رئالیسم اخلاقی قصه حفظ شود و باورمندی شخصیت ها و بالطبع پذیرش آنها از سوی مخاطب، تضمین شود. از جمله اینکه سهراب علی رغم مزین بودن به صفات اخلاقی، گاهی دچار لغزش های هم می شد مثلا از کوره در می رود و کسی را مجروح و زخمی می کند یا برادر او علی رغم طغیانگری و تندخو بودن، احترام به بزرگتر و نجابت درونی هم دارد.
*** همخوانی شمایلنگاری با روانشناسی قشر کارگر
صائمی در عین حال با اشاره به شمایل نگاری دراماتیک با روانشناسی اجتماعی این قشر که با یکدیگر همخوانی داشته و قضاوتهای اخلاقی مخاطب را دچار نوسان افراط و تفریط نمی کند، میگوید: همین موقعیت را می توان به بازنمایی روابط زناشویی یا روابط خواهر و برادری یا مادر و پسری هم تعمیم داد که هم به خوبی ترسیم شده و هم دچار اغراقهای فانتزی و غیرواقعگرایانه نمی شود؛ مثلا در روابط سعید و همسرش شاهد قهر و آشتی یا عشق و عصبانیتهای هستیم که تصویر دقیقی از مناسبات زناشویی ترسیم میکند و در دام احساسیگراییهای بیمنطق و اگزجره نمی شود. همچنان که این واقعگرایی را در روابط سهراب با مادرش هم شاهد هستیم.
*** بازی بازیگران از یک نگاه
وی در پایان اشاره میکند: اگرچه ساختارمند بودن و استحکام فیلمنامه در سایه بان را مورد تاکید قرار دادیم اما نمی تواند منکر ارزش های فرمی و اجرایی اثر شد. حفظ تعادل در پردازش موازی موقعیت های قصه، ریتم مناسب و منطقی روایت و بازی های خوب بازیگران را نباید در موفقیت این سریال فراموش کرد. با تماشای این سریال می توان پی برد که اصغر فرهادی بی دلیل از مجتبی پیرزاده حتی برای نقش کوتاه مجید در فیلم فروشنده استفاده نکرده است. «سایه بان» فرصتی شد تا توانایی های این بازیگر جوان بیشتر دیده شود. نگاه ناقد، بیان خوب در دیالوگ گویی، توانایی در بهره گیری از میمیک صورت، شناخت و درک درست نقش،فاصله گذاری های حساب شده در فراز و فرودهای درام و جذبه دلنشین او به کاراکتر سهراب، وزن دراماتیک بخشیده و حضور او کمک زیادی در پیشبرد قصه نه فقط در ساختار درام که در ذهن مخاطب می کند. سایر بازیگران این سریال نیز بازی خوبی ارائه می دهند و نشان می دهد که کارگردان ها به خوبی از پس هدایت آنها و بازنمایی شخصیت ها برآمده اند.
صائمی به دیالوگ پردازی سریال هم اشاره میکند و میگوید: این سریال در دیالوگ پردازی نه دچار اغراق و درشتگویی است و نه بیهوده و بی جا خود را خرج میکند. دیالوگهایی که برساخته از متن قصه بوده و فراتر از منطق صحنه، خودنمایی نمیکند و به کلمات قصار بدل نمیشود. همچنین فضاسازیها و بازنمایی بافت جغرافیایی اثر چه در محیط های بیرونی مثل کارخانه و خیابان چه در محیط های درونی مثل خانه با دقت دراماتیک طراحی شده و صرفا ذوقی زیبایی شناسی نیست. ضمن اینکه تعلیقهای قصه واجد تقسیمبندی زمانی بوده و در یک ساختار منطقی و باورپذیر، صورتبندی میشود. اینطور نیست که در یک قسمت از سریال انبوهی از حوادث و اتفاقات بر سر شخصیتها به طبع آن بر ذهن مخاطب آوار شود که هضم آن را دشوار کند. این متعادلسازی و اندازه نگه داشتن تقریبا در همه عناصر داستانی سریال حفظ میشود و در نهایت به جاذبه درونی درام کمک می کند.
*** سایهبان یادآور سنتهای زندگی ایرانی است
وی در پایان میگوید: «سایهبان» به غیر از وجوه دراماتیک و جاذبههایش، یک یادآوری است. یادآوری زیست ـ جهان و سبک زندگی ایرانی که حالا سالهاست در چنبره بی رحمانه مدرنیسم در جامعه ما فراموش یا کمرنگ شده. همدلیها، رفاقتها، جوانمردیها و در نهایت لذت زندگی، لذت اخلاقی زیستن. یادآوری دورانی که حالا حسرتش در دل ما مانده! میتوان زیر «سایهبان» نشست و به جای حسرت خوردن معصومیت و حرمت زندگی از دست رفته به تامل درباره آنها اندیشید و به این فکر کرد که چه شد صفای زندگی دیروز به جفای زیاده خواهی ما از دست رفت و کمرنگ شد. «سایه بان» روایت زندگی سنتی نیست، یادآوری سنتهای زندگی است.
انتهای پیام
نظرات