به گزارش ایسنا، اگر هدف از حضورِ امروزی این همسایگان دائمی که با ایدهی شهرداری منطقه در این نقطه مستقر شدهاند را حضور بیشتر مردم و حتی گردشگران در این منطقهی تاریخی آنهم با توجه به نامناسب بودن کارکرد مغازههای اطراف محدودهی میدان مشق بدانیم، باید آن را یک موفقیت چشمگیر تلقی کرد، موفقیتی که با نگاه کردن به چشم هر کدام از شهروندانی که با خنک شدن هوا به این منطقه پا میگذارند به وضوح دیده میشود.
اما اگر قرار باشد یکی از اهداف این طرح را جذب گردشگر به سمت بناهای تاریخی بدانیم، باید گفت درصد کمی از این موفقیت متعلق به این طرح است، چون بیشترِ طالبانِ این کافههای سیار و پرسهزنی در خیابان سیتیر در شب به این مکان میآیند.
در حالی که حضور مردم در فضاهای فرهنگی و آشتی آنها با موزهها یکی از آرزوها و بعضا رویاهای مسئولان فرهنگی کشور است، رویایی که چند ماهی است در محدودهی تاریخی خیابان سیتیر به دلیل استقبال زیاد مردم در حال تبدیل شدن به واقعیت است، ولی یک تفاوت بین این رویا و واقعیت وجود دارد.
تفاوتی که بیشتر به یک فرصتسوزی برای موزههای قرار گرفته در این محدوده تبدیل شده است، به خصوص موزههایی مانند «ملی» و «آبگینه» که نه هر شب، بلکه دستکم میتوانند در ماه یک یا دو شب را به واسطه حضور بیشمار مردم و علاقمندان به برگزاری برنامههای فرهنگی مانند «شبی با موزه» اختصاص دهند.
این در حالی است که مشخص نیست چند درصد از افرادی که تا امروز برای استفاده از این فضا، مسیرشان به واکینگ استریتِ ۳۰تیر این خیابان افتاده پیش از این نام موزه ملی ایران یا دیگر موزههای قرار گرفته در محدودهی میدان مشق تهران را شنیده باشند؟
سادهترین راه برای استفاده از این فرصت مناسب را موزههایی مانند «آبگینه و سفالینههای ایران»، «علوم و فناوری»، «ملی ایران» و حتی «فضای باز باغملی» و کتابخانه و موزه ملک»، موزه «بانک سپه»، «علوم ارتباطات» و موزهی دوباره بازگشایی شده «علیاکبر صنعتی» در اختیار متولیان فرهنگی کشور قرار دادهاند، اما هنوز از آن هیچ استفادهای نشده است، تا دستکم گاهی اوقات در شب نیز به فکر برگزاری طرحِ جوانِ «شبهایی با موزه» باشند و موزهها نیز بهرهای از این حضور مردمی در شب ببرند.
چون استفاده از استریت فودها بیشتر موکول به خنکشدن هوا یعنی عصر و نهایتا تا پاسی از شب و در نتیجه پس از پایان کار موزههای قرار گرفته در این محدوده منتهی میشود، این یعنی همین چند کافه و ماشین سیار غدا و فضای باز خیابان سیتیر توانست فضای کاسبکارانه محدودهی میدان امام خمینی (ره) تا حسنآباد و فضای داخلی سیتیر را به فضائی اجتماعی تبدیل کند، اما موزهها هنوز چنین توانایی را نداشتهاند.
از کنار این فرصتسوزی که بگذریم، علاوه بر نوع ساماندهی فضا برای حضور ماشینها یا گاریها سیار در ابتدای خیابان سیتیر، فروش انواع مواد غذایی نیز حائز اهمیت است. فروش غذاهای سنتی و خانگی و بعضا محلی، فستفود، بستنی، شربت، چائی و قهوه یک طرف، اما بساط منقل و سیخ کردن قارچ و جگر و دیگر مختلفات آن در مقابل موزهی ملی ایران و باد زدنشان روی منقل بیشتر صحنهی مغازههای دندهکبابیهای طاقبستان را یادآوری میکند و حریم دودی که برخی از مسئولان میراث فرهنگی کرمانشاه مطرح کردهاند و یک علامت سوال میماند؛ شانیت این محوطهی تاریخی که قصد تبدیل به پایلوت فرهنگی گردشگری و نقطهی آغاز موزههای کشور را نیز دارد چه میشود؟
اما اینجا موزهیملی ایران است، موزهی مادر که از ابتدای سده ۱۳۰۰ برای نگهداری آثار به دست آمده از کاوشهای باستانشناسی ایجاد شد و حالا مهمترین مخزن آثار تاریخی کشور است و به راحتی اجازه میدهیم ماشین حمل کپسولهای گاز برای جابجایی کپسولهای پر و خالی همین کافههای سیار چند ساعتی را درست در چند قدمی موزهی ملی ایران توقف کنند و این یک هشدار جدی است.
در بسیاری از موارد و در زمان مطرح شدن چنین پروژههایی مدیران و متولیان فرهنگی کشور معمولا با استفاده از جملاتی مانند «اروپاییها یا کشورهای دیگر نیز چنین طرحهایی را دارند» تلاش میکنیم اقدامات خود را موجه و عالی جلوه دهیم، اقداماتی که ایدههای اولیهی آنها قطعا میتوانند به جا و مناسب برای جذب گردشگران داخلی و خارجی در نقاط مختلف کشور باشند، اما آیا در کنار تقلید اولیه از اروپاییها به میزان استفاده از استانداردها و توجهی که آنها برای حفظ شان، حفاظت از مکانها و آثار خود دارند، نیز توجه میکنیم؟
از بُعد دیگری که میتوان به حضور این استریت فودها در ابتدای خیابان سیتیر نگاه کرد، سنگفرش کردن خیابان، حرکت کند ماشینها از ابتدای سیتیر و در نهایت شلوغی این نقطه از خیابان تا زمان کار کافههای سیار است، هر حرکت ناشیانه وسایل حملونقل در کنار شلوغی بیش از حد این منطقه در شب میتواند منجر به بروز تصادف شود.
هرچند خشایارفر، مدیر امور گردشگری و ابنیه تاریخی شهرداری منطقه ۱۲ مدتی پیش اعلام کرده: «این خیابان با ۱۵ موزه در اطراف خود، یکی از گزینههای مناسب برای اجرای طرح خیابانهای تفریحی و گردشگری بود. این خیابان تا به امروز در همه ساعات شبانهروز ماشینرو بوده، اما از آنجایی که ما همچون برخی از بازدیدکنندگان استریت فود (غذای خیابانی) با تبدیل آن به مسیر پیادهرو موافق هستیم، هماهنگیهای لازم را با راهور ناجا انجام دادهایم و در آینده شاهد بسته شدن شبانه خیابان سی تیر خواهیم بود.»
با این وجود قطعا با توجه به تعبیه نکردن چنین فضاها و امکاناتی در گذشته در تهران، این اقدام یکی از بهترین موقعیتهایی است که مردم را میتواند در یک نقطه دور یکدیگر جمع کند، هر چند نمونه ی این فضا چند ماهی است در باغ فردوس مقابل موزه سینما با خدمات کمتر راهاندازی شده، اما استقبالی که از این منطقه شده، قطعا آن را با مناطق دیگر متفاوت کرده است.
بنابراین شاید بتوان گفت اگر مصوبهی چند سال پیش هیات دولت برای انتقال دستگاههای دولتی از میدان مشق به یک نقطهی دیگر و تبدیل این منطقه به پایلوت موزههای تهران و گردشگری به واقعیت پیوسته بود، حالا میشد به راحتی و با رویی گشادهتر از این طرح استقبال کرد و هیچ دل نگرانی برای از فرصتسوزیها در این منطقه نبود.
این میزان از حضور مردم در زندگی شبانه خیابان سیتیر یک نشانه است، نشانهای که باید به آن احترام گذاشت و به نظر میرسد در قدم نخست باید یک ساماندهی از نظر منطقه، ترافیک شبانه، شانیت محوطهی تاریخی میدان مشق و احیانا گردشگران به خصوص خارجی که صورت گیرد، چون این پروژه یک تجربه جدید برای مردم تهران است.
انتهای پیام
نظرات