• چهارشنبه / ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ / ۰۰:۰۴
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1403121510306
  • خبرنگار : 71573

داستان زنانی که مورد ستم واقع می‌شوند

داستان زنانی که مورد ستم واقع می‌شوند

ایتامارا ویئیرا ژونیور در رمان «خیشِ خَم» داستان زنانی را بازگو می‌کند که هنوز در جوامع مختلف مورد ستم واقع می‌شوند.

به گزارش ایسنا، سمیه مهرگان، داستان‌نویس و روزنامه‌نگار در یادداشت خود درباره رمان «خیش خم» نوشته است: «خیش خم» اثر برجسته ایتامارا ویئیرا ژونیور در سال ۲۰۱۹ در بزریل منتشر شد و چند جایزه معتبر دریافت کرد و سپس در سال ۲۰۲۴ به انگلیسی ترجمه شد که برای نویسنده‌اش نامزدی جایزه بین‌المللی دابلین و بوکر را به ارمغان آورد، و اکنون با ترجمه مهدی غبرایی از سوی نشر خوب منتشر شده است.

«خیش خم» از همان ابتدا نقدهای بسیار مثبتی دریافت کرد. منتقدان اظهار داشتند که این رمان «صحنه ادبیات برزیل را مجذوب خود کرده» و آن را «اثر شگرفی از بی‌عدالتی، تراژدی، محبت و کرامت انسانی» توصیف کردند که یادآور رمان‌های بزرگی چون «بینوایان» اثر ویکتور هوگو یا «خوشه‌های خشم» اثر جان اشتاین‌بک است. فایننشنال‌تایمز آن را به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های سال ۲۰۲۳ معرفی کرد و نوشت: «بی‌عدالتی‌های عمیق نژادی و اقتصادی برزیل در یکی از تحسین‌شده‌ترین رمان‌های برزیلی در سال‌های اخیر نمایان شده است.»

در قلمرو نمادین، زبان اهمیت خاصی دارد. این عضو عضلانی و متحرک تنها عضوی است که از داخل بدن بیرون می‌زند و بنابراین می‌تواند به‌طور فیزیولوژیکی با بیان آنچه درون ماست، مرتبط باشد. زبان وسیله‌ای است که ما از طریق آن افکار، احساسات، حقیقت‌ها و دروغ‌ها را بیان می‌کنیم؛ یک واسطه فوق‌العاده حساس با دنیای بیرونی. جمله‌ای از عهد جدید که می‌گوید «زبان آتش است»، ماهیت دوگانه این عضو سخن را به خوبی بیان می‌کند. زبان، همچون آتش، می‌تواند تسکین‌دهنده، گرم‌کننده، شعله‌ورکننده و مشتعل‌کننده شور و هیجان باشد. همچنین می‌تواند نفرین کند، بکُشد، ملت‌ها را نابود کرده و به خاکستر بدل کند. زبان آتش است، در عمیق‌ترین و نمادین‌ترین معنا، زیرا هم سازنده است و هم ویرانگر. این قدرت را دارد که دنیایی بسازد یا آن را نابود کند.

در صفحات ابتدایی رمان «خیش خم»، دو خواهر جوان به نام‌های بیبیانا و بلونیسیا درحال نگاه‌کردن به یک کاردِ مرموز با دسته عاج هستند که زیر تخت مادربزرگشان پنهان شده است. تحت‌تأثیر درخشندگی فلز نقره‌ای این کارد، میل به چشیدن تیغه آن بر آنها غلبه می‌کند. درگیری‌ای آغاز می‌شود که به فاجعه منتهی می‌شود: «همراه مزه ماندگار فلز، طعم خون گرم هم حس شد که از کنج لب‌های نیمه‌بازم سرازیر شد و از چانه چکید.» یکی از دختران در پایان این برخورد، زبان بریده‌شده‌اش را در دستش می‌گیرد.

این عمل خشونت‌آمیز که شباهتی به داستان‌های افسانه‌ای دارد، رمانی را آغاز می‌کند که در شدت و تأثیر تاریخی خود بسیار بلندپروازانه است. این رمان در دشت‌های سیلابی منطقه تخیلی آگوئا نگرا، یک قطعه زمین کشت‌وکار در شمال شرقی ایالت باهیا (زادگاه نویسنده) می‌گذرد که توسط کشاورزان اجاره‌ای اشغال شده و تحت مالکیت خانواده‌ای مرموز و بی‌چهره به نام پیکسو است. این خانواده هرگز زمین را خودشان نمی‌کاشتند، بلکه از سود کارگران اجاره‌ای که برای آنها کار می‌کردند، بهره‌برداری می‌کردند. دو خواهر عضو این جامعه کشاورزی هستند که از بردگان آفرو-برزیلی نیاکان خود به‌جا مانده‌اند. برزیل آخرین کشوری بود که تجارت برده‌داری میان‌اقیانوسی را در سال ۱۸۸۸ لغو کرد. پس از لغو این تجارت، استثمار بردگان سابق که بیش از چهارمیلیون نفر می‌شدند، تحت نامی دیگر ادامه یافت: آنها به «مستأجر» تبدیل شدند و در این مزارع وسیع به کار مشغول شدند. همان‌طور که رمان نشان می‌دهد، کشور در ارزیابی این بخش از گذشته استعماری خود عمدتاً شکست خورده است، و این شبح همچنان هر گوشه‌ای از جامعه برزیل را تعقیب می‌کند. در آگوئا نگرای ویئیرا ژونیور، مقامات معمولاً چشم خود را به روی استثمار این جوامع توسط مالکان زمین می‌بندند و جنایات مرتکب‌شده علیه کسانی که علیه این ظلم صحبت می‌کنند، هم به‌طور فیزیکی، در دل زمین، و هم به‌طور مجازی، زیر دیوان‌سالاری پیچیده دفن می‌شود.

با بزرگ‌شدن بلونیسیا که اکنون لال است و بیبیانا که به عنوان صدای هردو خواهر عمل می‌کند، آنها همچنان به طرز فاجعه‌آمیزی به کاردی عاجی که به قتلگاه زندگی‌شان بدل شده، وابسته می‌مانند. در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند، جایی که آنها یاد می‌گیرند که زمین را شخم زده و به آن رسیدگی کنند، میوه‌های بوری‌تی با گوشت نارنجی ضخیم خود را جمع‌آوری کرده و در بازار بفروشند و درعین‌حال باید نیروهای متقابل وظیفه و میل را درک کنند. شخصیت‌هایی در اطراف آنها پدید می‌آیند. مادربزرگ دونانا با چمدان پر از اسرارش. پسرعموی فصیح آنها سورو که ایده فرار از مزرعه را در ذهن آنها می‌کارد. دوقلوهای همسانی که در نزدیکی آنها زندگی می‌کنند، کریسپینا و کریسپینیانا، که حسادت آنها نسبت به یک مرد، هر دو را به دیوانگی می‌کشاند. پدرشان، درمانگر زکا چپه‌ئو گرانده که بر آیین‌های جارِه، دین آفرو-برزیلی محلی، نظارت می‌کند و ساختار جامعه را حفظ می‌کند.

«رنج، خونِ مخفی‌ای بود که از رگ‌های آگوئا نگرا می‌گذشت.» ساکنان اینجا به نوعی به زمین زنجیر شده‌اند، بدون حقوق، ممنوع از ساخت خانه با هر ماده‌ای به جز گل، در معرض خشکسالی‌ها، سیلاب‌ها و برداشت‌های ضعیف. «راه‌وروشی که سیستم کار می‌کرد این بود که کارگران بدهکار مالکین زمین بودند، به این دلیل که فرصت کارکردن برایشان فراهم شده بود؛ به‌جز این بدهی، آنها هیچ چیزی برای به ارث‌گذاشتن به فرزندان و نوه‌هایشان نداشتند.» این «بدهی» از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود - یکی از بسیاری از آسیب‌های فراموش‌نشده نسل‌ها- همراه با یک ارتباط عمیق با خاکی که آنها بر روی آن کار می‌کنند. «هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد.» این بی‌عدالتی جهانی آشنا است که کشاورزان مستاجر مزرعه آگوئا نگرا رابطه‌ای بسیار عمیق‌تر و پیچیده‌تر با زمین دارند نسبت به کسانی که مالک آن هستند و از آن سود می‌برند.

در تصور عمومی بین‌المللی، برزیل با شهرهای بزرگ و معروف خود شناخته می‌شود. اما این قطعات وسیع زمین‌های روستایی و منازعاتی که بر سر مالکیت زمین در جریان است، بخش زیادی از تاریخ کشور را شکل داده‌اند. بی‌صداییِ سیاسیِ این جوامع که از بردگان فراری هستند و در اجتماعاتی به نام کویلومبوس زندگی می‌کنند، در بی‌زبانیِ بلونیسیا بازتاب آشکاری دارد. او می‌نویسد: «صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند.» این ارتباط میان داشتن زمین و داشتن صدا، در اینجا هم رنگ‌وبوی جنسیتی به خود می‌گیرد. این بلونیسیا است که ازدواج کوتاه‌مدتش با توبیاس مست و بدزبانی که به زن‌ها در این مناطق روستایی برزیل آسیب می‌زند، نمایانگر زندگی بسیاری از زنان در این مناطق است؛ جایی‌که آنها در معرض سوءاستفاده و تعرض از سوی مردان خشمگین و درمانده قرار دارند.

انتهای پیام 

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha