بیست و یکمین جلسهی نمایش هفتگی آثار مستند که در سالن «سینماحقیقت» مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار میشود، شب گذشته (یکشنبه دوازدهم شهریور) به نمایش و نقد و بررسی فیلم «لسانالحکما» اختصاص داشت.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در ابتدای این جلسه که فرید میرخانی، کارگردان فیلم یاد شده و محمد جعفری، منتقد مهمان جلسه در آن حضور داشتند، ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسههای نمایش فیلم، نمایش غیرمترقبه و بدون پیشزمینه این مستند از شبکه مستند تلویزیون را عامل استقبال محدود تماشاگران دانست و افزود: «این برنامه، عملاً نخستین جلسهی نمایش این فیلم محسوب میشود و قاعدتاً موضوع جذاب آن (تاریخ چشمپزشکی در ایران) پتانسیل بیشتری برای جذب تماشاگر داشت.»
وی گفت: «در حقیقت کسانی که میتوانستند تماشاگران بالقوه این فیلم باشند و در جلسهی رونمایی آن حضور داشته باشند، به دلیل نمایش غیرمنتظره و بازپخش این فیلم از تلویزیون، در جلسهی امروز حضور ندارند.»
در ادامهی جلسه، فرید میرخانی در پاسخ به پرسشی دربارهی سابقهی فیلمسازی خود گفت: «من پزشک عمومی هستم و کار طبابت هم انجام میدهم اما در کنار فعالیتهای روزمرهام تعدادی مستند با موضوع بهداشت سلامت نیز ساختهام که «لسانالحکما» سیزدهمین فیلم من محسوب میشود.»
وی که در فیلم خود به زندگی سه نسل از چشمپزشکان خانوادهی دکتر یحییمیرزا شمسملکآرا (ملقب به لسانالحکما) پرداخته است، گفت: «بخش عمدهای از فیلمهایی که تا به حال ساختهام مستندهایی آموزشی و کاملاً تخصصی برای پزشکان یا آشنایی با برخی بیماریها بوده است؛ اما در کنار این آثار، مستندهایی با موضوعهای دیگر هم ساختهام که بهعنوان مثال فیلمی دربارهی موسیقی مقامی خراسان، تنها یکی از آنهاست.»
میرخانی سپس در پاسخ به پرسش دیگری دربارهی انگیزهی خود از ساخت این مستند گفت: «سال 93 زمانی که در بیمارستان فارابی مشغول ساخت کلیپی برای معرفی سمینار یافتههای چشمپزشکی بودم، نیاز داشتم تا تصویرهای بهجا مانده از کُرسی چشمپزشکی را بازبینی کنم. وقتی داشتم این کار را انجام میدادم متوجه شدم این جلسه در سال 1313و بهمناسبت هشتادمین سال تاسیس بیمارستان فارابی برگزار شده و پدرِ پروفسور شمس که در میان پزشکان، نام بسیار شناختهشدهای به حساب میآید، لسانالحکمایِ معروف بوده است؛ چشمپزشکی که در سال 1294 یعنی بیش از صد سال پیش، نخستین کُرسی چشمپزشکی را در مدرسهی دارالفنون برگزار کرده است.»
وی گفت: «دکتر هرمز شمس را قبلاً میشناختم، اما ایدهی ساخت مستندی دربارهی پدربزرگ او پس از دریافت اطلاعات اولیه دربارهی لسانالحکما و زمانی شکل گرفت که دکتر شمس، آلبومهای خانوادگی و اسناد جالبی را دربارهی او در اختیار من گذاشت.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای منتقد مهمان جلسه اختصاص داشت. در این بخش، محمد جعفری پس از اشاره به تاثیر چشمگیرِ فعالیتهای انجام شده در سالهای اخیر که به گفتهی او باعث گسترش سینمای مستند، تجربی و جذب فیلمسازان بیشتری به این حیطه شده، دربارهی فیلم «لسانالحکما» گفت: «مهمترین امتیاز این فیلم پرداختن به زندگی سه شخصیت فرزانه، سرشناس و ارزشمند، آنهم از سه نسل و سه دورهی متفاوت تاریخی است.»
وی «لسانالحکما» را یک مستند زندگینامهای توصیف کرد و افزود: «این شاخهی جذاب از سینمای مستند در میان علاقهمندان از جایگاه والایی برخوردار است. به گونهای که سال گذشته و در دورهی قبلی جشنوارهی سینماحقیقت، حدود چهل درصد از فیلمها را مستندهای پرتره یا زندگینامهای تشکیل میداد.»
جعفری سپس گفت: «مستندهای زندگینامهای صرفاً روایت زندگی آدمها و ارائهی اطلاعات دربارهی آنها نیست و چهبسا جذابیت احتمالی این نوع فیلمها بیش از هر چیز مدیون ارزشهای تحقیق و پژوهش آن باشد. در حالی که وقتی چنین موضوعهایی به فیلم مستند تبدیل میشود، این توقع وجود دارد که فیلمهای تولید شده، شامل نقبی به دورهی اجتماعی، تاریخی و سیاسیِ زمانِ زندگی شخصیت و ایجاد کنندهی چالشی دربارهی او باشد.»
در بخش بعدی جلسه فرید میرخانی در پاسخ به پرسشی دربارهی تاثیر احتمالیِ حذف چهرههای سینمایی از «لسانالحکما» گفت: «شاید اگر تصویر این افراد از فیلم حذف شود اتفاق چندانی رخ ندهد، اما نکته اینجاست که با انجام این کار نقبی هم به دنیای هنر زده میشود تا تعدادی از هنرمندان دربارهی هنری بهنام «دیدن» صحبت کنند. هنری که بیش از هرچیز نحوهی بینش افراد نسبت به پدیدههای اطراف خود را به نمایش میگذارد.»
وی سپس در پاسخ به انتقاد یکی از تماشاگران دربارهی عدم اشاره به سال تولد و زمان مرگ شخصیتهای فیلم گفت: «نکته اینجاست که من این اطلاعات و تصویرهای مربوط به آن را در اختیار داشتم، اما به نظرم رسید جایی در این فیلم ندارد و طبعاً از آنها در نسخهی نهایی فیلم استفاده نکردم.»
در ادامهی جلسه، اسماعیل میهندوست، تهیهکنندهی فیلم که در سالن حضور داشت «لسانالحکما» را مستندی در حد فاصل یک فیلم پرتره و زندگینامهای دانست و افزود: «رویکرد ما در ساخت چنین فیلمی این بود که بتوانیم به هر دو وجه آن بپردازیم و اگر اصرار اعضای شورای مرکز گسترش به محدود کردن فیلم به زمان چهل دقیقهای نبود، میشد این موضوع را در مدت زمانی نسبتاً بیشتر (حدود نود دقیقه) ادامه داد.»
وی سپس پرداخت نسبی به سرفصلهای چشمپزشکی و مرور بر زندگی سه نسل از چشمپزشکان را از ویژگیهای «لسانالحکما» برشمرد و دربارهی گفتوگو با برخی چهرههای سینمایی و استفاده از آنها در این فیلم گفت: «قصد ما این بود که با انجام این کار تا حدودی از مستندهای زندگینامهای و تاریخنگارانه آشناییزدایی کنیم.»
میهندوست «پرهیز این فیلم در استفادهی ابزاری از بازیگران» را وجه دیگری از این مستند برشمرد و در پاسخ به پرسشی دربارهی بروز برخی واکنشهای متضاد در اینباره گفت: «نکته اینجاست که اگر چنین واکنشهایی هم ایجاد شده باشد چندان طولانی نیست و کمی بعدتر، صحبتهای افراد دیگر واکنشهای متفاوتی ایجاد خواهد کرد.»
در ادامه محمد جعفری، منتقد مهمان جلسه گفت: «از آنجا که موضوع اصلی فیلم، نابینایی و تجربهی مشکلات دنیایی سراسر تاریکی است، این الزام وجود داشت تا یک مقدمهی چالشبرانگیز برای نزدیک کردن بیننده به چنین فضایی ارائه شود و فیلمساز با نمایش خط بِرِیل (ویژهی نابینایان)، قطرهچکان مخصوص داروی چشم و عناصری نظیر این به خوبی این کار را انجام داده است.»
وی پرداختن به زندگی لسانالحکما بهعنوان یک چهرهی مهم و برجسته در دنیای پزشکی را مهمترین ویژگی این مستند برشمرد و افزود: «این نیاز وجود داشت که فراتر از نمایش چند عکس، تصویرهای آرشیوی بارها تکرار شده و اشاره به فضای بیمارستانِ محل خدمت چنین شخصیتی به او پرداخته شود.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای فرید میرخانی، کارگردان این فیلم مستند اختصاص داشت. وی در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی یکی از تماشاگران حاضر در سالن مبنی بر عدم تمرکز بر شخصیت لسانالحکما گفت: «تلاش کردم تا با اشاره به موضوعهای مختلفی نظیر حضور او در مجلس، تشکیل انجمن چشمپزشکی، پیوند قرنیه و تاسیس بیمارستان فارابی به شرایط اجتماعی و سیاسی دورانهای مختلف نقبی بزنم، اما به دلیل محدودیت زمان، امکان پرداختن به سایر جزییات زندگی او وجود نداشت.»
میرخانی افزود: «شاید اگر این فیلم فقط دربارهی شخصیت لسانالحکما بود، میشد حضور او را پررنگتر کرد اما من باید به پسر و نوهی او هم میپرداختم و این، کار را کمی مشکل کرده بود. در ضمن از آنجا که در اینترنت و سایتهای مختلف، اطلاعات گستردهای دربارهی این شخصیت وجود دارد، از تکرار این اطلاعات در فیلم صرفنظر کردم.»
بخش پایانی جلسهی نقد و بررسی «لسانالحکما» به صحبتهای محمد جعفری اختصاص داشت. این منتقد، ضمن ارج نهادن به زحمتهای تهیهکننده و کارگردان فیلم یاد شده گفت: «در پایان میخواهم شما را به دیدن دو مستند پرترهی جذاب بهنام «حاج مصورالملکی» (خسرو سینایی) و «شاهجهان» (حسن نقاشی) دعوت کنم. فیلمهایی که توسط دو نسل مختلف از مستندسازها کارگردانی شده و تماشای آنها هنوز و همیشه میتواند شوق سرشاری در بین مخاطبان ایجاد کند.»
انتهای پیام
نظرات