دکتر علیرضا کمرهای که در نشست تاریخنگاری جنگ ایران و عراق در غرفه انتشارات فاتحان سخن میگفت،بیان کرد:در حوزه تاریخ ما یک تاریخنگار یا مورخ داریم یا یک وقعنگار یا رویدادنگار. مورخ در حقیقت درباره زمینهها و علل پدید آمدن رویدادها مطالعه میکند اما وقعنگار در متن واقعه قرار خواهد گرفت. ما چند شیوه و رویکرد برای فهم پژوهشی تاریخ داریم که در خصوص جنگ تحمیلی مجله «نگین» سپاه پیشرو در این زمینه بوده است.
ثبت وقایع و فهم تاریخی جنگ همزمان آغاز شد
وی افزود:برای فهم تاریخ جنگ جنگ تحمیلی ما باید به اعتبار تاریخِ تاریخ جنگ فعالیت کنیم و بر مفروضاتی تکیه داشته باشیم. جنگ عراق علیه ایران یک رویداد تاریخی بوده است و خوشبختانه موضوعی که در این زمینه وجود دارد این است که ثبت وقایع و فهم تاریخی جنگ همزمان آغاز شده است. اما همچنان به دلیل ماهیتی که جنگ داشته است ملاحظاتی در آن وجود دارد.
کمرهای یادآور شد: نگاهها و رویکردهایی به تاریخنگاری جنگ وجود دارد که به چند دسته تقسیم میشوند. نخست شیوه «گزارشنگارانه، واقعنویسانه و عملیاتمحور»، شیوه دوم نیز «گزارشمحور همراه با واقعنگاری و تحلیل از نظر شناخت سیاسی». شیوه دیگر،«بررسی عملیاتهای انجام گرفته با ملاحظات نظامی، نبردشناختی و تاکتیکی»، که این روش بیشتر از سوی ارتش و سپاه کاربرد دارد چرا که اسناد مختلفی در دسترسشان قرار دارد. همچنین نگاه دیپلماتیک و سیاسی نیز شیوه فرعی این رویکرد نسبت به تاریخ جنگ خواهد بود.
این پژوهشگر دفاع مقدس در رابطه با موضوع تاریخ فرهنگی دفاع مقدس خاطرنشان کرد: این رویکرد بین رشتهای و در تعامل با حوزههای انسانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی و مطالعات فرهنگی است. مسئله مهم در این زمینه آن است که تاریخ فرهنگ را نباید با تاریخنگاری فرهنگی یکسان در نظر بگیریم چرا که در تاریخ فرهنگ، تاریخ مبنای مطالعه ما است. اما در تاریخنگاری فرهنگی موضوع فرهنگی نسبت به رویدادهای تاریخی مورد بررسی قرار میگیرد. در حقیقت منشأ تاریخ فرهنگی نوعی نگاهی مردمی تودهای به مسائل اجتماعی نسبت به تاریخ است. اینکه مردم در مورد رویدادها چگونه و چرا مینویسند و به چه نحوی آن را بیان میکنند مورد بررسی قرار میگیرد.سابقه این روش به «مکتب آنال» باز میگردد و در حوزه تاریخ شفاهی قدری این مسئله اهمیت یافته است؛ چرا که پیش از آن تنها افراد بالادستی جامعه میتوانستند از تاریخ صحبت کنند.
«هسته فرهنگ» لایه سوم جنگ تحمیلی است
کمرهای تأکید کرد: جنگ ما به ماهوی جنگ یک رخداد نظامی است و در همه ابعاد اجتماعی تأثیر گذاشته و تأثیر میپذیرد. لایه رویین جنگ همان امور نظامی است. لایه دوم یا پنهان آن لایه سیاست نام دارد اما به نظر من لایه سومی نیز وجود دارد که آن را «هسته فرهنگ» نامگذاری میکنیم که عموما پس از جنگهایی که بعد از انقلاب شکل گرفتهاند بوجود میآیند. نمونه بارز این مطلب عنوانی است که هر دو سوی جنگ ایران و عراق برای نبردشان در نظر گرفتهاند. عراقیها جنگ را نبرد قادسیه نامیدند. ایران نیز از آن به نام دفاع مقدس یاد کرد. آنچه در این جنگ مشاهده شد این است که فرهنگ در آن تأثیر بسیاری داشت چرا که نوعی تفکر دینی، کربلایی و عاشورایی در آن به چشم میخورد. با نشانهشناسی میتوان اثبات کرد اصلا جنگ به این اعتبار یک نبرد فرهنگی بوده است.
ماهیت تازه یافته در جنگ تحمیلی محل اتکاء گفتمان سیاسی شد
وی افزود: مواردی همچون حمله عراق به ایران تنها به یک کشور نبود بلکه آنها انقلاب را هدف گرفته بودند. به سبب دفاعی که ریشه در آموزههای کربلا داشت نوعی بازسازی هویتی را برای ایران رقم زد و از سوی دیگر، جنگ موجب قوام قومیتها و زیرساختهای ایرانی-اسلامی شد و پس از آن ماهیت تازه یافته ما پس از جنگ نیز در گفتمان سیاسی محل اتکا قرار گرفت. از سوی دیگر در تاریخنگاری فرهنگی مواردی همچون دستنوشتهها، اشیاء، مکانها، مناسک و آیینها، باورها، شعارها، نوحهها و تعبیرها نیز خودش به عنوان مواد و مصالح تاریخنگای فرهنگی شناخته میشوند.
به گزارش ایسنا در بخش دیگر این نشست، محمد درودیان از پژوهشگران حوزه دفاع مقدس پیرامون مشخصههای تاریخنگاری و رویکردهای آن بیان کرد: من با حضور در خود واقعه جنگ به نکاتی رسیدهام و نگاه بیرونی نسبت به جنگ نداشتهام. در حقیقت تاریخنگاری دفاع مقدس از همان روزهای نخست جنگ به ثبت و ضبط رسید. جنگ ایران و عراق به اعتبار زمان تاریخی شده است و ما در دوره نخست این تاریخنگاری هستیم و برای آن ارتش و سپاه بیشترین کار را به واسطه اسنادی که در اختیارشان است انجام دادهاند.
تناقض آماری اسناد سپاه و ارتش اعتماد را جلب نمیکند
وی ادامه داد:این تاریخنگاری چند مشخصه دارد و ما باید برایش پیشفرضهایی را معیار قرار بدهیم. نخست نظریه واقعیت خود جنگ است و دیگری تجربهای که اگر پاسخ به نیازهای آینده ندهد به داستان تبدیل خواهد شد. مشخصههای تاریخنگاری جنگ تاکنون به این شرح بوده است. نخست اینکه تاریخ جنگ مشخصه سیاسی، اجتماعی و مردمی ندارد. این در حالی است که دفاع مردمی بوده است. دوم اینکه آنچه وجود دارد تمرکز فوقالعادهای به مسائل سیاسی و نظامی جنگ کرده است و در حقیقت تاریخنگاری جنگ با رویکرد سیاسی شکل گرفته است. سومین موضوع این است که تناقض آماری بسیاری در اسناد سپاه و ارتش در مجموعه اطلاعاتی که ارائه میدهند وجود دارد و همین موجب میشود که اعتماد را جلب نکند و موجب تحریف یا مخدوش شدن جنگ شود. چهارمین مشخص نیز آن است که وجه توجیهی و تبلیغاتی آن بسیار است.
تحریف همزاد تاریخ است
درودیان تأکید کرد: با توجه به این مشخصهها باید گفت که بررسیهای دقیقی در حوزههای تخصصی جنگ وجود ندارد و ما باید از آنچه که در بالا اشاره کردم فراروی کنیم. این دیدگاه رایج که تحریف همزاد تاریخ است محل مناقشهای ندارد. تاریخ همواره گرفتار این بحثها خواهد شد. چرا که تاریخ همواره انباشتی از دربرداشتن حقایق است و مشخصه تاریخ آن است که اگر ثبت نشود در آینده از آن چیزی بیرون نخواهد آمد. من احساس میکنم در خصوص تاریخنگاری فرهنگی این رویکرد و روش نیازهای ما را در آینده پاسخ نخواهد داد چرا که از نظر من تاریخ فرهنگی ارتباطی با تاریخنگاری ندارد و نباید ما جنگ را به فرهنگ و تاریخ تقلیل دهیم.
واقعیت جنگ تقلیل یافته است
این پژوهشگر حوزه جنگ درباره کارکرد جنگ توضیح داد: متأسفانه واقعیتهای جنگ و تاریخ جنگ به نقش سازمان ارتش و سپاه تقلیل یافته است. من احساس میکنم که رخدادهای سیاسی و نظامی جنگ را در متونی همچون روزشمار، گاهشمار و حتی سالنامههای جنگ دستهبندی کرد. ما در خصوص تاریخنگاری جنگ نباید نهادگرایی داشته باشیم به این معنی که مسئله تاریخ جنگ برای نهادی مصادره شود. در این بین مردم ضرر خواهند کرد چرا که اسنادی در اختیار آنها نیست. ما باید دیدمان را نسبت به عارضه جنگ وسیعتر کنیم. چرا که جنگ یک مسئله استراتژیک است که موجودیت جامعه را به مخاطره میاندازد و به همین دلیل است که مردم در این شرایط به دفاع میپردازند.
درودیان خاطر نشان کرد: بدون شک امری که مقدس شود تاریخنگاری ندارد و آنچه ما از دفاع مقدس نام میبریم عمل و واکنش ملت ایران به جنگ است.
انتهای پیام
نظرات