این نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: دلایل این روند نزولی هر چه باشد، گسست سینما از ادبیات میتواند به حاکمیت مضامین سست و سطحی در سینما منجر شود و یا آن را به وادی تکرار بیندازد.
او در ادامه تاکید کرد: حضور ادبیات در سینما میتواند به دو صورت اتفاق بیفتد. صورت نخست آن اقتباس آشکار یک فیلم از یک اثر ادبی است، مانند اتفاقی که در فیلمهای «تنگسیر» و «گاو» و «مهمان مامان» و ... میافتد. و صورت دوم آن، اثرگذاری مفاهیم ادبی در خلق یک مضمون سینمایی است، مانند فیلم «خشت و آینه» ابراهیم گلستان یا «سازدهنی» امیر نادری که تحت تاثیر یک درونمایه ادبی خلق میشود.
هجری با اشاره به ویژگی خاص روایت سینمایی اضافه کرد: برخی بر این باورند که تنها آثاری مناسب اقتباس سینمایی هستند که تصویرسازیهای قدرتمندی در روایت آنها موجود باشد. به باور این گروه، نبود اقبال جدی سینمای ایران به اقتباس از روایتهای ادبی به دلیل ضعف آنها در تصویرسازی است، درحالی که به نظر میرسد این تلقی نوعی سادهگزینی است و قرار نیست کارگردان تمامی جزئیات، پلانها و سکانسهای خود را از یک اثر ادبی استخراج کند. گاهی حتی یک مفهوم ادبی میتواند زیربنای اقتباس سینمایی باشد.
نویسنده رمان «چشم عقاب» و «اقلیم هشتم» با اشاره به پیامدهای منفی احساس خودبسندگی تصریح کرد: گاهی یک کارگردان چنین تصور میکند که میتواند چند نقش را به تنهایی بازی کند؛ هم خلق مضمون کند، هم فیلمنامه بنویسد و هم فیلم بسازد. با آنکه نمیتوان وجود چنین استعدادهایی را منکر شد، اما در نگاهی فراگیرتر باید بپذیریم که در دنیای کنونی، عقلانیت جمعی به مراتب نتایج بهتری را به دنبال دارد. در شرایطی که نزدیک به ۸۵ درصد فیلمهایی که برنده اسکار شدهاند، اقتباسی هستند، چرا سینمای ما تصور میکند بدون نیاز به نویسنده و آثار ادبی میتواند کار خود را پیش ببرد؟
محسن هجری در پایان با اشاره به ارتباط ضعیف محافل ادبی و سینمایی گفت: هر موقع ادبیات و سینما به هم نزدیک شدهاند، شاهد خلق آثار درخوری بودهایم. سینما و هنرهای دیگر که در ظاهر به کلام متکی نیستند، در بنیادهای خود به ساختار زبانی و ادبیات اتکا دارند و خلق اکثر مفاهیم جز در این چارچوب امکانپذیر نیست و به نظر میرسد تا زمانی که این باور حاکم نشود، سینمای اقتباسی در ایران همچنان از استانداردهای جهانی فاصله خواهد داشت.
انتهای پیام
نظرات