به گزارش ایسنا محمد سلیمانی از خاطرات خود در دوران اسارت ماه مبارک رمضان در اردوگاه اسرای مفقودالاثر تکریت ۱۱ میوید.
اکثریت قریب بهاتفاق اسرا بدلیل کمبود مواد غذایی و عدم ارائه تغذیه مناسب از سوی عراقیها اقدام به گرفتن روزه واجب و مستحبی در ایام ماه مبارک رمضان و غیر ماه مبارک میکردند.
۳ وعده غذای روزانه چند قاشق شوربا بود
با توجه به اینکه در سه وعده غذای روزانه چند قاشق شوربا که اکثراً محتوی مقدار کمی برنج و دال عدس بود و گاهی هم همراه چند دانه عدس بود؛ سالهای اول اسارت در ایام ماه مبارک رمضان به علت عدم تأمین غذای گرم برای سحری و افطار؛ ما صبحانه (شوربا) را داخل لیوان فلزی از جنس روی که به هر نفر یک عدد داده بودند ریخته و دور از چشم نگهبانان لابلای پتو یا حوله دستی که مقداری گرم بماند و دیده نشود مخفی میکردیم.
ناهار که شامل چند قاشق برنج بیشتر نمیشد و اسرا برای بیشتر شدن غذا خمیر سمون (نان) را تخلیه کرده و همانند غذای پرندگان آن را ریزریز کرده و دور از چشم نگهبانان در هوای آزاد قرار میدادیم تا خشک شود سپس با برنج ناهار خود مخلوط میکردند که کلاً حداکثر ۱۲ قاشق غذاخوری میشد.
مخفی کردن غذا ظهر برای افطار
معمولاً دو نفر باهم مشترک ناهارشان را داخل بشقابی لعابی که به هر نفر یک عدد داده بودند ریخته و بشقاب دوم را بهعنوان درب استفاده کرده و در بین پتوها قرار میدادند که برای زمان افطار گرمای کمتری از دست داده باشد.
عصرها قبل از سوت آمار با اعلام نگهبانان از هر آسایشگاه چند نفر داوطلبانه جهت آوردن شام و دو نفر جهت چای به همراه یک یا چند نگهبان بهطرف مطبخ «آشپزخانه اردوگاه» حرکت میکردند؛ معمولاً شام هر نفر چند تکه کوچک گوشت گاو آب پز شده بدون هرگونه مخلفاتی؛ البته همراه خورش بود، خورش آب پیاز و کمی هم رب بهعنوان چاشنی طعمدهنده و گاهی اوقات هم خورش بادمجان آب پز شده آنهم بادمجان باپوست که قطعه قطعه شده که به همراه برنج توزیع میکردند.
شام جمعهشبها بلا استثناء خوراک لوبیاچیتی بود، البته گاهی اوقات هم گوشت گوسفندی میدادند که پس از جدا نمودن استخوانها اگر اشتباه نکنم ۱.۳ یا ۱.۴ گوشت گاو میشد، اما چای به قدری شکر داخلش میریختند و شیرینش میکردند که اگر احیاناً هنگام توزیع چای قطرهای از آن روی دستمان ریخته میشد بدلیل شیرینی بیش از حد و ایجاد چسبندگی مجبور بودی بلافاصله دستت را بشوری؛ مسئله روزهداری و نگهداری غذا و سرد میل نمودن و عدم تأمین غذای گرم باعث شیوع اسهال خونی در بین اسرا شده بود.
اسراء از اذان صبح تا اذان مغرب تشنگی و گرسنگی مفرط را تحمل میکردند
در ایام ماه مبارک رمضان و غیر ماه مبارک بدلیل خوردن ۳ وعده غذا در یک وعده آنهم به صورت سرد در چله تابستان گرم و سوزان عراق؛ اسراء باید از اذان صبح تا اذان مغرب تشنگی و گرسنگی مفرط را تحمل میکردند که همین امر سبب بروز بیماری اسهال شده و سپس به دلیل عدم رسیدگی و درمان مناسب منجر به اسهال خونی میشد.
روزه گرفتن اسراء تا پای شهادت ادامه داشت
افرادی که مبتلا به اسهال خونی میشدند ابتدا با دادن چند حبه قرص و تعدادی کپسول آنتیبیوتیک که برای هرنوع بیماری استفاده میکردند درمان اولیه را شروع میکردند؛ اگر درمان اولیه در داخل اردوگاه جواب نمیداد او را به بیمارستان شهر تکریت منتقل میکردند که گاهی اوقات این بیماری بدلیل عدم رسیدگی مناسب از سوی کادر پزشکی و پرستاری بیمارستان منجر به شهادت «مرگ» برخی از دوستان ما میشد.
در کل اسرایی که روزه میگرفتند علیرغم کمبودهای موجود مقداری از غذای خود را بین آن دسته از دوستان بیمار خود تقسیم میکردند که آنها سریعتر بهبود یابند، به همین علت در سال آخر عراقیها تصمیم به توزیع غذای گرم در وعده سحر و افطار جهت روزه داران و ۳ وعده جهت بیماران نمودند.
نبود آب هنگام افطار
هرازگاهی ما، برای بازکردن روزه آب آشامیدنی نداشتیم گاهی اوقات یک قالب یخ را برای حدود ۱۰۰ نفر میدادند یا یک تانکر آب که جوابگوی جمعیت اردوگاه نبود، اسرای ایرانی علیرغم شرایط سخت هوای گرم و طاقت فرسای عراق با سختیهای موجود باز هم روزه میگرفتند و تشنگی و گرسنگی را تحمل میکردند، توزیع غذای گرم در وعده سحر و افطار موجب کاهش نسبی آمار بیماران مبتلا به اسهال خونی شد.
شبهای قدر یکی از خاطرهانگیزترین دوران اسارت هر آزاده بشمار میرود
شبهای قدر یکی از خاطرهانگیزترین دوران اسارت هر آزاده بشمار میرود که بچهها اکثراً با صفا و خلوص خاصی تا سحرگاه به شبزنده داری و احیا میپرداختند، متأسفانه در اردوگاه ما در سال اول قرآن وجود نداشت و ما نمیتوانستیم در شبهای احیا قرآن بخوانیم و آن را بالای سر قرار دهیم؛ اسراء با این شرایط با خدای خود مناجات میکردند و نماز شب میخواندند.
شبهای قدر خالصانه اسرا در انفرادی و سیاهچالها
اسرای ایرانی حتی در انفرادی و سیاه چالهایی که بودند، مخلصانه اعمال شبهای قدر را بهجا میآوردند و نماز شب میخواندند و اشک میریختند و از خدای خویش طلب مغفرت و رحمت میکردند، نماز و روزه اسرا خصوصاً بسیجیها سر وقت بود و نمازشان را در هر شرایطی بهجا میآوردند، بهویژه نماز شب که با عشق و صفای خاصی، حتی گاهی مخفیانه و در زیر پتو به حالت خوابیده و دور از چشم دشمن به دعا و مناجات میپرداختند.
جوانان بیشتر پای صحبت بچههای جبهه و جنگ بنشینید
به نسل امروز میگوییم که امروزه کمی بیشتر به معنویات توجه کنید و ببینید پدران و برادران شما در شرایط سخت در شکنجهگاههای دشمن چگونه مقاومت کردند چه گرسنگیها و تشنگیها را تحمل کردند برای دفاع از اسلام عزیز و این سرزمین اسرای ایرانی در اسارت چه شکنجههایی که از سوی دشمن متحمل نشدند، ای جوانان، بیشتر پای صحبت بچههای جبهه و جنگ بنشینید و از زبان راویان جنگ از حال و هوای سالهای دفاع مقدس آگاه شوید ببینید که رزمندگان و شهدای ما برای حفظ خاک وطن چه مشقتها کشیدند، پس بیاییم با اخلاص راه شهدا و رزمندگان را ادامه دهیم.
انتهای پیام
نظرات