قله 3300 متری تالون در منطقه سنگونِ «کن» در شمالغرب تهران قد برافراشته است... قلهای که به دلیل اینکه زیاد شناخته شده نیست، از طبیعت زیبا و بکری برخوردار است که در تمامی فصول سال میشود به آن صعود کرد. البته آن طور که به نظر میرسد پس از تکمیل پروژه آزادراه تهران - شمال، محیطزیست این قله قربانی خواهد شد.
به گزارش خبرنگار گردشگری ایسنا، اگرچه در آخرین ماه زمستان به سر میبریم، اما بر خلاف آنچه از سوز و سرمای این فصل در ذهن نقش بسته، برای روزی که قرار بود با گروه «سلام همنورد» به قله 3300 متری «تالون» صعود داشته باشیم، هوا بسیار عالی و به قول کوهنوردان پیشکسوت «هوا، هوای کوه و صعود» بود.
شهر تهران از شمال شرق تا شمال غرب دارای دامنه و قلههای متعدد و متنوع کوهنوردی است. همین تنوع و کثرت زیباییها موجب شده است که مسیرهای صعود این قلهها نه تنها در ایران، بلکه در دنیا جزو پرترددترین مسیرهای کوهنوردی معرفی شود. اما آنچه درباره این قلهها و مناطق کوهستانی در تهران باید به آن توجه داشت، این که استقبال خوب کوهنوردان از این مناطق موجب شده تا بکر بودن و زیبایی خودشان را مقداری از دست بدهند.
برای همین تجربههای صعود به مناطق دست نخورده و بکر - که هنوز مسیر رفت و آمدشان پاکوب نشده و اگر هم پاکوب شده، به باریکی عرض بدن یک کوهنورد است - بسیار دلنشین و به یاد ماندنی خواهد بود.
معمولا قله و کوههایی که در شمال غربی رشته کوه البرز مرکزی قرار دارند، بیشتر دارای چنین ویژگیای هستند و از غلظت آلایندگی هوای کمتری هم برخوردارند. به همین دلیل در روزهایی که تراکم آلایندههای هوا ممکن است بالا باشد، کوهنوردی در این جغرافیا از شهر تهران ضرر کمتری برای دوستاران و ماجراجویان طبیعت خواهد داشت.
این نکته حائز اهمیت است که بر اساس مشاهدات گروه، میتوان ارزیابی کرد که منطقه و محیطزیست زیبا و خوش آبوهوای کوهستانی امامزاده داوود (ع) و کَن که در شمال غربی تهران قرار دارد، زمانی که کار پروژه جادهکشی آزاد راه تهران - شمال به انتها برسد، قربانی احداث جاده خواهد شد. اکنون نیز در راه رسیدن به این مناطق به دلیل فعالیت ماشینآلات سنگین راهسازی، بر پیکره کوهستان امامزاده داوود به شدت خراش افتاده و صدای خرد شدن این کوهستان در حین کوهنوردی به گوش میرسد.
روز جمعه 30 بهمن، همنوردان گروه، علاوه بر تأمین «ویتامین کوه»، به واسطه سفری که «مجید دلنوا» - سرپرست گروه - به زاهدان کرده بود، با چهار گونه میوه استوایی نیز آشنا شدند؛ میوههایی که به واسطه شکل و شمایل عجیبشان، تا آن زمان هیچیک از دوستان مزهی آنها تجربه نکرده بودند. «ویتامین کوه» به گفته موسپیدهای گروه، در حقیقت استعارهای بود از لذتی که کوهنوردی به آنها میداد.
میوه کاکتوس، زیتون، نوعی ازگیل و میوه دیگری که اسمش را از روی ظاهرش «ستارهای» نامیدیم، سوغاتیهای خوراکی سرپرست گروه بودند که در «امامزاده عقیل» منطقهی «کن» پس از خوردن صبحانه، به سراغشان رفتیم.
میوه کاکتوس رنگ قرمز و دانههایی شبیه انار داشت و مزهاش بیشتر به شاهتوت میخورد. زیتون هم مطمئنا در نگاه اول هرکسی که آن را میدید، گمان میکرد همان تحفه نطنز یعنی گلابی باشد، اما این چنین نبود و پس از جویدن هم با طعمی ناشناخته روبه رو شدیم. این گونه از زیتون، بافتی نرم شبیه بادمجان داشت که مزهاش کاملا جدید بود.
برنامه کلی صعود به قله تالون این گونه چیده شده بود که همه دوستان و همنوردان رأس ساعت 5 و 30 دقیقه صبح در میدان فردوسی به یکدیگر بپیوندند تا از آنجا به سمت جاده امامزاده داوود حرکت کنند. اما پیوستن اعضای گروه حدود 45 دقیقه حرکت را به تأخیر انداخت. برای همین ساعت 6 و 15 دقیقه مینیبوس تدارک دیده شده برای دوستان، حرکت خود را از میدان فردوسی به سمت جاده امامزاده داوود آغاز کرد.
پس از صرف صبحانه و میوههای ناشناخته، ساعت 8 و 30 دقیقه اعضای "سلام همنورد" بند پوتینها را محکم و باتومهایشان را برای صعود سایز کردند و پس از آن، ستونکشیِ 20 نفرهی خود را انجام دادند و سرقدم (جلودارِ گروه) به راه افتاد.
در کوهنوردی بیشک نیمی از اراده کوهنوردان به داشتن همنوردانی بستگی دارد که پیش از آنکه به اختیار خودشان گام بردارند، با آهنگی سرشار از نظم و پیوستگی، برای رسیدن به قله هم قدم با دوستانشان باشند و به پای آنها راه بروند. شاید همین اصل است که این ورزش مواردی اخلاقی همچون مدارا، صبر و حوصله را در وجود کوهنوردان نهادینه میکند و همین مؤلفهها نیز به مدد انسان در زندگی میآیند تا برایشان طهارت نفس، روان و سلامت جسم را به ارمغان بیاورند.
همواره در فرآیند فراز و فرود به یک قله، کوهنوردان در مسیر راه توقف دارند یا به حرکت ادامه میدهند. اعضای "سلام همنورد" نیز تابع این قاعده بودند و در صعود به قله تالون، پاورچین پاورچین از سینهکش کوه بالا رفتند تا اینکه به خط رأس رسیدند. البته این رسیدن و پیمودن مسیر با یک شگفتی همراه بود.
در کوهنوردی اگر برای نخستینبار بخواهی در مسیری قدم بگذاری که قبل از آن برایش پیشفرض و چارچوب دیداری در نظر نگرفته باشی، همواره این پرسش برایت مطرح است که پشت این یال پس از آنکه بر خط رأس قرار گرفتم، چه منظرهای به استقبالم خواهد آمد و میزبان چشمهایم خواهد شد.
در صعود به تالون نیز با ایستادن بر یالی که امتدادش در راستای شمال به قله ختم میشد، اعضای گروه منظرهای باشکوه از سپیدفام با رگههای مشکی و دارچینی از کوههای خشن و قلههای عظیم را مشاهده کردند که همه را مسحور و فریفته کرد.
با توجه به هدفی که از پیش برایش برنامهریزی کرده بودیم، فرصت برای اینکه بخواهیم زمان بیشتری از تماشای زیباییها لذت ببریم کم بود. کوهنوردی میآموزد اگر ایستادن بر فراز قلهای به یک آرمان تبدیل شده است، بنابراین نباید آن را با سوداهای این چنین زیبا خرابش کرد یا به زمان دیگر موکولش کرد.
بنابراین اعضای گروه با مدیریت پیشکسوتان مجددا ستون را ایجاد کردند و در حالی که وزش باد نسبتا شدید و با سوز همراه بود، به سوی قله به راه افتادند. البته بخشی از لبه سینهکش یال به دلیل در سایه قرار گرفتن، از برف خشک و پودرمانند پوشیده شده بود. برای همین مقداری از راه را در برف گام برداشتیم تا به محدودهای که تیزی آفتاب و گرمیاش زمین را خشک کرده بود رسیدیم. در آنجا گویا شکارچیان برای شکار «کبک» از گلولههای شکاری استفاده کرده بودند، چرا که پوکه یک گلوله در منطقه باقی مانده بود.
چیزی تا قله نمانده بود که به پیشنهاد دوستان با تجربه، تعدادی از اعضای گروه کولههای سنگینشان را به تخته سنگی تکیه دادند تا سبک بار باشند که با برداشتن وسایل ضروری زودتر به قله برسند. از این نقطه تا قله چیزی حدود 300 متر فاصله باقی مانده بود که کمتر از 20 دقیقه پیموده شد و اعضای گروه ساعت 11 و نیم بر فراز قله ایستادند.
بر اساس عهدی که اعضای سلام همنورد داشتند، گویا شرط ادب و مهماننوازی و ایستادن بر قله حکم میکرد که در بالاترین نقطه که همزمان نزدیکترین موقعیت به خداوند نیز محسوب میشود برای فرج صاحب عصر مهدی موعود (عج) دعا کنند. همچنین در میان همنوردانمان کسانی بودند که برای تیمار روحشان و پیشگیری از تکبر و به شکرانه سلامت جسمشان در قله تالون به پیشگاه خداوند خالق سجده کردند.
سپس به نشانه اینکه صعود با موفقیت انجام شده است، به تعداد اعضای گروه در قله سنگهایی روی هم چیده شد. در قله نیز همنوردان چند دقیقهای مشغول ثبت تصاویر یادگاری شدند و پس از آن به سمت دیواره غربی قله آمدیم و مقداری نوشیدنی و خوراکی را برای بازیابی توانمان خوردیم.
یکی از نکات جالب در این کوهپیمایی همراهی تصادفی با دکتر «اسماعیل وطننژاد» بود. او که بیش از 60 سال سن داشت و دانشآموخته شیمی و محقق گیاهشناسی بود، اعتقاد داشت به تعداد موهای سفیدش میتواند از کوه، طبیعت و خاصیت گونههای گیاهی موجود در طبیعت سخن بگوید. برای همین در طول مسیر به تشریح خاصیت دارویی گونههای گیاهی موجود در این کوهستان از جمله کنگر، گون، کاسنی، گَجَنی، تلخه، ماهور، شیر خشت و گلسنگ پرداخت.
پس از آن ساعت 12 راه بازگشت را پیش گرفتیم، در راه دوستان کولههای خود را برداشتند. برنامه برای بازگشت این گونه بود که تا یالی که زیبایی خاصی داشت به سمت روستای «سنگون» تغییر مسیر بدهیم. بیشتر راه جنس خاکش نرم بود که به تعبیر کوهنوردان «شناسکی» نامیده می شود. همین موضوع پایین آمدن را آسان کرده بود. در میانه راه همزمان با وقت شرعی ظهر، علی کریمی (یوسف) با صوتی زیبا و دلنشین اذان گفت.
ساعت یک بعد از ظهر بود که به روستای سنگون رسیدیم. در آنجا گروه با حضور در مسجدی نماز جماعت ظهر و عصر را اقامه کردند و با پایان یافتن نماز هریک از کوهنوردان سفرههای خود را گشودند و در دستههای سه تا پنج نفره وعده ناهار خود را خوردند.
پس از آن دیگر نوبت بازگشت بود. گویا گروه سلام همنورد از اینکه در روشنی روز برنامهشان خاتمه یافته است، متعجب بودند چرا که در روایت خاطراتشان و تجربههای سفرهای قبل، بیشتر زمانها در تاریکی به منزل بازگشته بودند.
اندکی از جاگیر شدن بچهها در مینیبوس و حرکت گروه نگذشته بود که به یک خودرو شخصی که سرنشینانش زن و مردی میانسال بودند رسیدند. آنها از شانه جاده که دارای اختلاف سطح بود خارج شده بودند. برای همین تعدادی از جوانان و همنوردانی که دلشان جوان بود به یاری آن زن و مرد شتافتند تا جفت لاستیک عقب و جلو سمت شاگرد را با هل دادن به پهلو و بالا از آن وضعیت خارج کنند.
چرخه صعود به قله 3300 متری تالون با رسیدن به تهران و خداحافظی همنوردان با یکدیگر در طول مسیر در ساعت 16 روز جمعه 30 بهمن ماه کامل شد.
گزارش از خبرنگار ایسنا: محمدرضا بختیاری
انتهای پیام
نظرات