کریم رجبزاده میگوید: عاشورا به نوعی جدال فضیلت و جهالت محسوب میشود. اگر اتفاقات عالم را یک غزل تصور کنیم، شاهبیت تمام غزلهای تاریخ عاشوراست.
این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات ایسنا، درباره تاثیر عاشورا بر ادبیات اظهار کرد: وقایع عاشورا در طول تاریخ استثناست. در این وقایع یک نابرابری میبینیم که در نوع خودش بینظیر است. عاشورا به خاطر همین مظلومیت خیلی چیزها را در خودش دارد و به نوعی جدال فضیلت و جهالت محسوب میشود.
او در ادامه گفت: چنین روایتی طبیعی است که اثر خودش را در تاریخ ادبیات ما به شکل مقتلها داشته باشد. البته در این میان روند شکلگیری شعر عاشور اهمیت دارد. کسایی مروزی اولین کسی است که به شعر عاشورا پرداخته است. بعد از او تاکنون با جلوههای گوناگون شعر عاشورایی مواجه بودهایم.
این شاعر درباره شعر عاشورا بعد از انقلاب بیان کرد: در حوزه شعر عاشورایی بعد از انقلاب، روند رو به رشدی را میبینیم. نگاهی که در شعر عاشورایی به آن برمیخوریم، خیلی متفاوت است. تصویرهایی که امروزه در شعر عاشورا دیده میشود، در شعر پیش از آن وجود نداشت. شاعران بعد از انقلاب سعی کردند وجوه مختلفی از عاشورا را به تصویر بکشند؛ به همین خاطر شعر عاشورا بعد از انقلاب مبحث جدایی از قبل از آن محسوب میشود.
رجبزاده درباره استفاده از زبان روزمره در شعرهای عاشورایی اظهار کرد: نگاه در اشعار عاشورایی امروز کاملا مدرن است و شاعران با زبان روزمره به خلق آثار خوبی دست پیدا کردهاند. این از برکات عاشوراست. سیف فرقانی در شعری میگوید: «ای قوم درین عزا بگریید/ بر کشته کربلا بگریید»؛ این شعر با زبان معمولی و روزمره سروده شده است، اما قدرت خودش را دارد. سعدی نیز از زبان روزمره و امکانات و ظرفیتهای آن بهره میگیرد که باعث خلاقیت و صمیمیت در اشعار او میشود.
او با بیان اینکه زبان روزمره سبب افول شعر نیست، گفت: چند روز پیش شعری از تلویزیون پخش میشد که در بخشی از آن خطاب به حضرت عباس (ع) به زیبایی از عبارت «دمت گرم» استفاده شده بود. نمیشود گفت پرداختن به عاشورا با زبان روزمره سبب فرود شعر میشود. زبان روزمره ظرفیتهایی را که سبب بالندگی بیشتر شعر میشود، دارد.
این شاعر در ادامه متذکر شد: در طول تاریخ از این دسته اشعار زیاد گفته شده است. اگر قرار باشد این عرصه را متحول کنیم، باید از جنبههای مختلف به آن نگاه شود. زبان در این تغییر مقصر نیست. شاعر مقصر است که میتوانسته از ظرفیتهای زبان استفاده کند. تخیل شاعر آنقدر قوی نیست که افت و خیز داشته باشد. عمان سامانی آنچنان عاشقانه و دوستانه و صمیمانه به کربلا نگاه میکند که لذت جدیدی از آن میبرد. این به این معنی نیست که زبان روزمره مشکل دارد. شاعری که نمیتواند از این ظرفیتها استفاده کند، مشکل دارد.
او درباره مظلومیت بیش از اندازه در شعر عاشورایی تصریح کرد: با شعرهایی که عملا از جنبه مظلومیت به عاشورا نگاه میکنند، موافق نیستم. گاهی نوحههایی گوش میدهیم که خیلی ضعیف است. در نوحهای شنیدم که میگفت: «رفیقی دارم اسمش حسینه»؛ ما کجاییم که رفیق امام حسین (ع) باشیم؟! او ثارالله است و دوستی به نام خدا دارد. این آسیبها هم در زبان روزمره وجود دارد.
کریم رجبزاده با بیان اینکه عاشورا نماد تمام مبارزههای بعد از خودش است، گفت: امام حسین (ع) برای آزادیخواهی رفت و میگوید اگر دین ندارید آزاده باشید. هر حرکتی در طول تاریخ صورت بگیرد جنبههایی از عاشورا را در خودش دارد. تاریخ که مبارزه علیه باطل است، قطعا نمیتواند از این وقایع مهم چشم بپوشد. عاشورا بر تمام زوایای مختلف از جمله دفاع مقدس و انقلاب تأثیر گذاشته است و در شعر شاعران انقلابی هم این رویه را میبینیم.
او همچنین افزود: ما نمیتوانیم عاشورا را از شعر مبارزه جدا کنیم. عاشورا نماد حقیقت و مبارزه است. یک مظلومیت آمیخته با حماسه دارد و نباید نگاه صرف مظلومیت به آن داشت. زمانی که به بُعد حماسه آن توجه میکنیم که چند انسان محدود در مقابل لشکری بیشمار ایستادگی میکنند، به حقیقتی ناب دست پیدا میکنیم.
این شاعر درباره ملزومات نوشتن درباره عاشورا بیان کرد: باید شاعر آگاهی کاملی به واقعه داشته باشد. این تنها به کتابهایی که برای ما به عنوان میراث مانده است، محدود نمیشود. شاعر باید علم و آگاهی داشته باشد. ضمن آنکه شاعر باید چیزی به عاشورا اضافه کند، نه اینکه چیزی از آن بکاهد.
او در ادامه اظهار کرد: شاعر ضمن داشتن آگاهی از عاشورا باید به آن رنگ و بویی تازه بدهد. مطالعات وسیع و عنصر خیال قوی نیاز شاعر است تا تعابیر تازهای خلق کند. یکی از شاعران مشهدی در یک شعر میگوید: «یک غزل در عاشقی گفتم که عالمگیر شد / ای غزال آسمانی بیت ناب من تویی» او از علیاصغر به عنوان بیت ناب در یک غزل عاشورایی نام میبرد.
رجبزاده همچنین گفت: افرادی که میخواهند از دفاع مقدس شعر بنویسند، باید خاطراتی را که از این هشت سال چاپ شده بخوانند، زیرا به آنها کمک میکند.
او درباره ملزومات زبانی شعر عاشورا گفت: خانه شاعر زبان اوست؛ اگر نتواند خانه را پیراسته کند شعر الکن میشود. باید زبان شکل دیگری پیدا کند و اوج بگیرد. چنانکه در 12 بند محتشم کاشانی چنین شده و شعر حال دیگری پیدا کرده است. زبان بسیار مهم است. نمیتوانیم در دنیای مدرن با زبان 600 سال پیش شعر بگوییم. باید نگاه را تازه کنیم و به همان نسبت زبان هم تغییر کند و به جای مظلومیت امام حسین (ع)، به عرفان و عشق در کربلا بپردازد.
این شاعر با بیان اینکه یکی از ویژگیهای مهم شعر، اغراق است، اظهار کرد: ما اگر اغراق را از شعر بگیریم در واقع چیزی را در شعر فروریختهایم. میگویند که در کربلا بعد از شهادت امام حسین (ع) یزید دستور به گرفتن «ذوالجناح» داد، اما اسب آنقدر تلاش کرد تا در نهایت در فرات ناپدید شد. ممکن است که این روایت واقعیت نداشته باشد، اما زمانی که به این مرحله از اغراق میرسیم آن را دلنشین مییابیم.
رجبزاده در پایان بیان کرد: نخستینبار نیست این حرفها زده میشود و هرچه بگوییم تکرار مکررات است. شاعر باید رنگ جدیدی به هر موضوع بدهد. به عنوان مثال شهریار درباره یوسف میگوید «چه غروریست در این سلطنت ای یوسف مصری / که دگر پرسش حال پدر پیر نکردی». زمانی که به حماسه عاشورا میرسیم، باید به نگاه دیگری برسیم و چاشنی اغراق هم در این اشعار وجود داشته باشد.
انتهای پیام
نظرات