• دوشنبه / ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ / ۰۱:۳۶
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 94062314239
  • خبرنگار : 71365

به برخی آثار ظلم شده است

به برخی آثار ظلم شده است

کاوه میرعباسی که در حال ترجمه دوباره تمام آثار گابریل گارسیا مارکز است، برخی دلایل ترجمه دوباره آثار ادبی به قلم مترجمان را برشمرد.

کاوه میرعباسی که در حال ترجمه دوباره تمام آثار گابریل گارسیا مارکز است، برخی دلایل ترجمه دوباره آثار ادبی به قلم مترجمان را برشمرد.

این مترجم که در حال حاضر مشغول ترجمه برخی از آثار ادبی از جمله «صد سال تنهایی» نوشته گابریل گارسیا مارکز است در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا، درباره ترجمه مکرر برخی از آثار ادبی گفت:‌ امروز وقتی به بعضی از کتاب‌ها و آثار مهم ادب جهان که زمانی ترجمه شده‌اند مراجعه می‌شود می‌بینیم که در ترجمه به این آثار ظلم شده است. ترجمه این دسته از کتاب‌ها معمولا به دست مترجمانی که خیلی کاربلد نبوده‌اند صورت گرفته، که حاصل آن‌ ترجمه‌هایی عموما شتاب‌زده شده است. این موضوع در آثار ترجمه‌شده به زبان فارسی به یک پدیده تبدیل شده است. نمونه این دست کتاب‌ها نیز آثار خالد حسینی است که اتفاقا نویسنده تراز اولی هم نیست. اما به دلیل این‌که تعدادی از مترجمان می‌خواستند به سرعت کتاب‌های او را ترجمه کنند و به بازار کتاب بفرستند کارشان شتاب‌زده از کار درآمد به همین خاطر آثار این نویسنده که مترجمان زیادی آن‌ها را ترجمه کرده‌اند، خیلی خوب نیستند؛ البته به غیر از ترجمه‌ای که آقای غبرایی از آثار او انجام داده است. آن هم به این دلیل که آقای غبرایی معمولا در این‌گونه مسابقات که باید اثر یک نویسنده را به سرعت ترجمه کرد شرکت نمی‌کند.

او اظهار کرد: این پدیده تقریبا گریبان همه ترجمه‌هایی را که از «هری‌ پاتر» انجام شده گرفته است. حال آن‌که وقتی من به اصل این کتاب مراجعه کردم دیدم که تقریبا از ده‌ها ترجمه‌ای که از این اثر به فارسی شده، هیچ‌کدام حق مطلب را ادا نکرده‌اند.

میرعباسی ادامه داد: نمونه دیگر آثار جین آستین مخصوصا کتاب «خواهران برونته» است که این اثر و دیگر آثار این نویسنده به دلیل اقبالی که در ایران به او شده همه جور ترجمه شده‌اند، اما اخیرا رضا رضایی ترجمه‌هایی از جین آستین به دست داده که استاندارد و پسندیده است. بنابراین فکر می‌کنم اگر مترجم دیگری این آثار را ترجمه کند با وجود ترجمه‌های رضا رضایی، این کتاب دیگر بازاری نخواهد داشت. به همین خاطر معتقدم اگر در مورد آثار دیگر نیز در ترجمه حق مطلب ادا شود کسی به سراغ ترجمه مجدد آن‌ها نمی‌رود. مثلا وقتی نجف دریابندری «پیامبر» جبران خلیل جبران را ترجمه کرده است که تا به حال 78 چاپ خورده با وجود این‌که ترجمه‌های دیگری هم از این کتاب شده کسی به سراغ آن‌ها نخواهد رفت چون ترجمه نجف دریابندری بازار را قبضه کرده است.

میرعباسی درباره دلیل این‌که چرا خودش به سراغ ترجمه دوباره آثار گابریل گارسیا مارکز رفته است نیز توضیح داد: چون وقتی بسیاری از ترجمه‌هایی را که از آثار این نویسنده شده است تورق کردم، دیدم بیش‌ترشان رونویسی از ترجمه‌های دیگر هستند. مثلا آقای کیومرث پارسای ترجمه‌ای دارد که با استقبال مواجه شده است اما وقتی دیگر ترجمه‌ها را دیدم متوجه شدم بیش‌تر آن‌ها رونویسی از روی ترجمه‌ کیومرث پارسای هستند. چون آقای پارسای متن را به هم ریخته و بقیه مترجمان نیز ترجمه‌شان به همین شکل است در صورتی که اگر از متن اصلی استفاده می‌کردند نباید این اتفاق رخ می‌داد.

او درباره ترجمه‌های آثار مارکز افزود: زمانی که من می‌خواهم اثری را از زبان اسپانیولی ترجمه کنم هم از مترجم‌های اسپانیولی‌زبان بهره می‌گیرم، هم انگلیسی‌زبان و این دو را با هم مقایسه می‌کنم اما حتی ترجمه‌ای که فردی از آثار اسپانیولی‌زبان انجام داده و مدعی است نیز قابل قبول نیست. برخی از ترجمه‌ها از آثار مارکز دیریاب است و همین باعث شده که متن صدمه ببیند. به همین خاطر من به سراغ دوباره ترجمه کردن این آثار رفتم چون آثار این نویسنده پرمخاطب است و وقتی اثری پرمخاطب است لازم است که مخاطبان متن درست آن کتاب را بخوانند. درباره آثار ترجمه‌شده مارکز به فارسی تقریبا در کشور ما چنین وضعی وجود دارد.

کاوه میرعباسی در ادامه گفت: به همین خاطر است که من با یک ناشر قرارداد بستم که تمام آثار داستانی مارکز را به فارسی برگردانم. در حال حاضر «صد سال تنهایی» را ترجمه کرده‌ام و به ناشر تحویل داده‌ام. کتاب «عشق در روزگار وبا» را نیز در حال ترجمه دارم.

او همچنین گفت: الان موضوعی که وجود دارد این است که بعضی‌ها می‌پرسند چرا با وجود این‌که آثار مارکز بارها ترجمه شده من دوباره به سراغ ترجمه این آثار می‌روم. در این زمینه باید بگویم متأسفانه در کشور ما یک‌سری کتاب‌ها همیشه بازار دارند اما ترجمه‌های نامرغوبی از آن‌ها صورت گرفته است. از طرف دیگر نباید انتظار داشت که مترجم به سراغ کتاب‌های تازه‌ای برود که هیچ بازاری ندارد. مثلا من کتابی از کارلوس فوئنتس ترجمه کرده‌ام که محال می‌دانم به چاپ دوم برسد، چون کتاب دیریاب و سختی است اما اگر «صد سال تنهایی» را ترجمه کنم با این‌که سی‌ و چند ترجمه از آن وجود دارد باز هم فروش خود را خواهد داشت.

میرعباسی بیان کرد: بارها سعی کرده‌ام نویسنده‌هایی را که آثار بسیار خوبی خلق کرده‌اند ترجمه و معرفی کنم اما استقبالی از آن‌ها صورت نگرفته است. در این زمینه باید بگویم ما چیزی داریم به اسم عامه مردم که خیلی سخت می‌شود کاری ترجمه کرد که هم ارزنده باشد و هم این عامه آن را بپسندند. یک‌سری از نویسندگان مثل داستایوفسکی هم ارزنده هستند و هم قابل قبول عامه. مثلا الان از «برادران کارامازوف» چهار ترجمه وجود دارد که هر چهار ترجمه آن فروش خوبی در بازار کتاب دارد. جنبه دیگر این‌که مترجمان به سراغ این دسته از آثار می‌روند این است که هر گاه هر کس بخواهد آثار جدی در حوزه ادبیات به فردی معرفی کند همین آثار را توصیه می‌کند و این باعث می‌شود که همیشه بازار داشته باشند و مترجمان نیز دوست داشته باشند این آثار را ترجمه کنند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha