«حفاری "سنگر غربی ارگ بم" با هدف کشف بندری باستانی، از آرزوهای شهریار عدل بوده که در صورت تحقق یافتن، دانش بیشتری از ارگ بم را رو میکند.»
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، مجله «بخارا» شب گذشته سهشنبه - 10 شهریور - به یاد پروفسور «شهریار عدل»، شب «بخارا» را به او اختصاص داد.
پروفسور «کارلو ج. چرِتی»، ایرانشناس دانشگاه اسپینزای شهر رم و رایزن فرهنگی سفارت ایتالیا در ایران، شهریار عدل را پلی مستحکم بینِ فرهنگِ ایران و اروپا دانست و افزود: فعالیتهایِ بیشمارش در حفظِ میراثِ فرهنگی، مطالعاتِ حساسش و فرهنگ گستردهاش باعث میشوند تا جایِ خالیاش بیشتر حس شود.
او ادامه داد: نمیتوانم به فکر آن روزهایی نیفتم که از فرهنگ ایران و فضایِ ایرانی، آسیایِ مرکزی تا سواحلِ مدیترانه، گنجینههایِ باستانشناسیِ غارت شده در افغانستان و عراق توسط تجارِ بیوجدان، صحبت کنیم و تأسف بخوریم و به آیندهای بهتر برایِ مطالعاتمان امیدوار باشیم.
وی با اشاره به دو پروژهای که ذهن شهریار عدل را به خود مشغول کرده بود، گفت: او «ارگِ بم» را به عنوانِ نخستین دژِ تمدنِ ایرانی در صحرایِ شرقی موردِ توجه قرار میداد. پس از زلزله ویرانگر 26 دسامبر 2003 در بم، ایتالیا جزو نخستین کشورهایی بود که به نجاتِ قربانیانِ حادثه شتافت و توجه بسیاری به بازسازی دوبارهیِ ارگ بم داشت. در این سالها، تیمی از طرف وزارت میراث فرهنگی ایتالیا رویِ برجِ شماره 1 کار کردند و امروز کار آن به پایان رسیده و دوباره قابلِ استفاده است.
او دومین پروژهای که ذهن شهریار عدل را مشغول کرده بود مربوط به «حفاری سنگر غربی ارگ بم» دانست و گفت: این پروژه که به مناسبترین روشِ باستانشناسی در این سالها هنوز در دستِ کار است، در جستجویِ بندری باستانی است که با تلاشهای وزیرِ سابقِ میراث فرهنگی ایتالیا، «ماسیمو بری» و جانشینِ او «داریو فرانچسکینی» به زودی اجرا میشود.
وی با بیان اینکه این پروژه درست مانند ذهنیات شهریار، کشفیاتِ جدید و دانش بیشتری در مورد ارگِ بم را به دست میآورد، افزود: این پروژه جدیدی است که در آن میتوانیم روش «باستانشناسی عمودی» را اعمال کنیم، مطالعه دقیقی است که از چینه دیوار آغاز میشود تا به مرکز بمِ باستانی ادامه مییابد.
* پروژهای الهامبخش از ذهن شهریار عدل
این ایرانشناس دانشگاه «اسپینزای» رم، در ادامه با بیان اینکه شهریار عدل، فراتر از باستانشناسی، به تاریخ و موضوع عکاسی علاقهی شدیدی داشت، گفت: در واقع او یکی از کارشناسان بزرگِ بینالمللی بود. عدل ساعتهایِ زیادی در مورد مجموعه کاخ گلستان و اشتیاق ناصرالدینشاه برای عکاسی و عکاسان ایتالیایی در دربار قاجار مانند «لوییجی پِشِه» و بحثها و ایدهها درباره ضرورت گردآوری مستندات عکاسی قرن نوزدهم و بیستم بحث میکرد.
«چِرتی» با تاکید بر اینکه هنوز مسیری طولانی برای این کار پیشِروست، افزود: اما ثمرهی گفتگوهای ما، اکنون همچون پرتویی قابلِ رؤیت است. متخصصان ایرانی و ایتالیایی، امروز دست به دست هم دادند تا این میراث باستانی را به صورت نمایشگاهی در معرض نمایش بگذارند تا عکسهایشان مقایسه شوند، عکسهایی که برگرفته از اصلی واحد هستند و از نظر ظاهری دور از هم، اما محتویاتشان با هم مرتبط است. این پروژهای است که میخواهم آن را به پرتوی الهامبخشِ ذهنِ شهریار اختصاص دهم.
او در ادامه تنها راه زنده نگهداشتن یاد عدل را گام برداشتن در مسیر او دانست و افزود: باید پروژههایی را که آرزو داشت با هم به پیش ببریم، در حالی که شاهد این هستیم که روح بزرگی، ما را ترک کرده است.
ذهن شهریار عدل از جهان ایرانی
کامران عدل، برادر بزرگتر شهریار عدل نیز در این مراسم اظهار کرد: هنگام مرگ برادرم، دو اتفاق عجیب برایم پیش آمد. اولی آن که، وقتی رفتم در آرشیو عکسهایم دنبال عکسهایی از او بگردم، متوجه شدم که عکسی از او ندارم و تمام عکسهایی را که از او در فیسبوک گذاشتم، از گوگل عاریه گرفتم. و دوم آن که، مجلهی بخارا و روزنامههای دیگر، مطلبی در بارهی او از من میخواستند که قادر به نوشتناش نبودم. مرگ برادرم، لقمهای بود که در گلویم گیر کرده بود.
وی در ادامه با بیان خاطراتی از حضور شهریار عدل و برادرانش در پاریس و در دوران مدرسه گفت: یک شب که منزل برادرم فرهاد دعوت داشتیم، شهریار دقایقی کوتاه آمد نشست و گفت باید بروم پیش فلانی، درباره «ری» با او گفتوگو کنم. فرهاد، که کار مهمی با ما داشت، به او گفت: یک ساعتی بنشین این کار را تمام کنیم، بعد برو. شهریار گفت: «نه نمیشه که کار ری را زمین بگذارم». در این لحظه، برادرم به او گفت: «ببین شهریار، ری 2500 سال صبر کرده است، حالا، یک ساعت هم روش». که شهریار مجبور شد بنشیند. و آن که، من در آن شب فهمیدم که شهریار روی منطقه ری در حال کاوش است.
او همچنین به بیان خاطرهای از دکتر باستانی پاریزی درباره عدل پرداخت و گفت: روزی، آقای باستانی پاریزی از جلساتی که دربارهی نوشتن تاریخ آسیای میانه در یونسکو داشتند برای من تعریف میکرد و با آن صدای گرم و لهجه کرمانیاش گفت: این شهریار «عوجوبه»ای است. ما در کمیسیون، ساعتها مینشستیم و با کارشناسان روس و آمریکایی و افغان و چینی و فرانسوی و هندی کلکل میکردیم که تاریخ آسیای میانه درباره فلان چیز این است. آنها رد میکردند. کار گیر میکرد تا این که شهریار وارد جلسه میشد. از من به فارسی میپرسید اختلاف سر چیست؟ میگفتم سر فلان چیز. از آنها میپرسید شما چه میگویید؟ میگفتند فلان. در این موقع، شهریار صدایش را در حد داد و فریاد بالا میبرد و میگفت: خیر، حق با آقای باستانی است. در این لحظه، همه ساکت میشدند و تاریخ آسیای میانی میشد تاریخ آسیای میانه، به سبک ایرانی. فقط در آن موقع بود که من فهمیدم که شهریار دارد دربارهی آسیای میانه کار میکند و تازه فهمیدم که چرا اینقدر شهریار به افغانستان، خصوصاً بلخ و تاجیکستان میرفت.
کامران عدل در ادامه با اشاره به برخی اقدامات شهریار در حوزهی عکاسی گفت: چهار سال است که روی میراث فرهنگی برونمرزی ایران عکاسی میکنم. گرجستان را تمام کردهام (هرچند که شهریار حدود 10 - 15 سال قبل از من، پوست گرجستان را کنده است) و فقط سه بنا باقی مانده که کارم در گرجستان تمام شود. این آثار هم تازه بازسازیشان تمام شده است و امسال قرار بود که بروم از آن سه بنا عکاسی کنم که این اتفاق ناگوار پیش آمد و مجبورم اردیبهشت آینده به گرجستان بروم.
خانه عدل به موزه نزدیکتر میشود
او در ادامه با اشاره به صحبتهایی که برای خانهی شهریار عدل میشود، گفت: از زمان حضور مادرمان در خانه، کل فضای خانه شبیه موزه بود و این خانه اکنون در مرحله انحصار وراثت است و امیدواریم پس از انجام کارهای قانونی، این خانه توسط سازمان زیباسازی به موزه تبدیل شود.
وی همچنین با اشاره به این نکته که اکنون مشکلات زیادی برای مجموعه فیلمها و عکسهای شهریار عدل وجود دارد، گفت: بخش عظیمی از کتابخانه، فیلمها و عکسهای شهریار در پاریس هستند که باید پس از صحبت با همسر وی به این نتیجه برسیم که این اسناد را به ایران منتقل کنیم یا اینکه همسرش تمایل دارد آنها در فرانسه بمانند.
عدل افزود: هنوز فیلمهای شهریار اسکن نشدهاند. او یک انبار پر از فیلم دارد. کتابخانهای با مجموعهای بزرگ دارد که در زیرزمین خانهاش است. امیدواریم در صورت موافقت همسر وی برای انتقال مجموعهی بزرگ او به ایران، با همکاری سفارت ایران بتوانیم همه آنها را برگردانیم.
ثبت جهانی «آلبومخانه» کاخ گلستان آرزوی عدل
پروین ثقهالاسلامی، رئیس کاخ موزه گلستان سخنران دیگری بود که دربارهی شهریار عدل صحبت کرد.
او گفت: وقتی در زمان آقای بهشتی شروع به کار در کاخ گلستان کردم، شهریار حدوداً 10 روز قبلش در یک جمع خانوادگی گفت کسی میخواهد به کاخ گلستان بیاید و من نمیدانم کیست، اما من نصفی از کارهایم نیمهکاره مانده و من نمیدانم با کسی که میآید، میتوانم وارد آلبوم خانه شوم؟ وقتی فهمید من میروم، بسیار خوشحال شد.
وی ادامه داد: تمام فکر و ذکر او این بود که به هر صورت به سازمان میراث و کاخ گلستان که بیشتر از همه دوست داشت، واقعا سرویسدهی کند. همه زمانهایی که از پاریس میآمد حتی اگر سه روز هم در تهران بود یک روز را و حتی اگر دو روز بود، نصف روز را به آلبومخانه میآمد و اشکالات کارمندان آن بخش را در همان چند ساعت حل میکرد. حتی بعضی وقتها از نسخههای خطیمان هم یک پروژههایی تهیه میکرد.
او افزود: آخرین باری که شهریار به ایران آمد، زمانی که شنید پرونده آلبومخانه برای ثبت جهانی فرستاده میشود ذوقزده شده بود و دائم میگفت؛ من باید به پژوهشگاه میراث فرهنگی بروم تا بتوانم برای تو کمک بگیرم. اگر نتوانید خودتان تمام این کارها را کنید، یک جور باید این مسئله را سر و سامان بدهیم.
وی ادامه داد: عدل شخص بسیار دلسوزی بود. کسی بود که هیچ گونه توقعی از هیچکس نداشت. هر خبری را بدون ذرهای توقع میداد. یادم هست زمانی که من در کاخ گلستان بودم هروقت که میآمد به من میگفت ببین مرمت خیلی مهم است. بازسازی هم همینطور و تا میتوانی در کاخ گلستان نمایشگاه بگذار و تا میتوانی چیزهایی را که در کاخ گلستان داریم عرضه کنید و نشان دهید.
به گزارش ایسنا، در این شب بخارا نامهی امیرعلی عدل، برادرزادهی شهریار عدل و نامهی مریم پیر، همسر شهریار عدل توسط علی دهباشی، مدیر مسئول و سردبیر مجلهی بخارا خوانده شد.
انتهای پیام
نظرات