حمیدرضا شکارسری علت مرسوم شدن گرفتن هزینه چاپ کتاب از شاعران را در مشکلات کلان میبیند و معتقد است: این کار در شرایط فعلی ایران که در اقتصاد و سیاست کشور مشکلات زیادی وجود دارد، خیلی عجیب نیست.
این شاعر و منتقد ادبی درباره موضوع گرفتن هزینه چاپ کتاب شعر از شاعران از سوی ناشران به خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا، گفت: احکام زیادی در دیگر کشورهای دنیا به یک گونه است و در کشور ما به گونهای دیگر. قطعا در این کشورها در حوزه ادبیات نیز مثل سیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعی روالی وجود دارد که قابل پیشبینی است اما این روال در ایران مثل عرصه سیاست، اقتصاد و اجتماعمان با اتفاقات مشابه در دیگر کشورها کاملا مغایر است.
او اظهار کرد: اگر از این منظر به قضایا نگاه کنیم و بپذیریم که شاعری همچون دیگر رشتههای هنری میتواند یک فعالیت اقتصادی باشد، بنابراین باید بدانیم که به طریق اولا نشر هم یک فعالیت اقتصادی است. یعنی نمیتوانیم فعالیت اقتصادی داشته باشیم اما از فعالیتمان انتظار سود مالی نداشته باشیم و بگوییم تنها هدف ما رضای ادبیات و معنویات است.
شکارسری درباره اینکه علت مرسوم شدن گرفتن هزینه چاپ کتاب شعر از سوی ناشران و اپیدمی شدن آن چیست گفت: این ناهنجاریها پروسهای است که از کتابنخوانی جامعه ما آغاز میشود و با معضل آنچه بحران مخاطب نامیده میشود، گسترده شده است. با توجه به این مشکلات است که شاعران جوان حاضرند با پول خود کتابهایشان را چاپ کنند؛ کاری که در هیچ جای دنیا اتفاق نمیافتد و در هیچ جای دنیا انتشار کتاب به این آسانی و ارزانی نیست. اما علیرغم این موضوع، ناشران تصمیم میگیرند که پول بگیرند و کتاب شاعران جوان را چاپ کنند. به نظرم این کار در شرایط فعلی ایران خیلی عجیب نیست. این معضل در کشورهایی که دارای سنت ادبی، شعری و مخاطب ادبی به تعداد کافی هستند، تیراژشان بالاست و حق کپیرایت وجود دارد عجیب و باورنکردنی است؛ اما در وضعیتی که ما به سر میبریم اتفاقی عجیب و غریب نیست.
او در ادامه اظهار کرد: اگر واقعا احساس میکنیم که ناشران از چاپ کتاب شعر زیان نمیکنند، شاعران جوان میتوانند آن را اثبات کنند. مگر نه اینکه ناشرانی که این کتابها را با هزینه شاعر چاپ میکنند مسوولیتی در قبال توزیع و پخش آن بر عهده نمیگیرند. خود این شاعران اگر میتوانند بروند و کتابهایشان را بفروشند. اگر توانستند بفروشند، حالا میتوانیم انتظار داشته باشیم که ناشر کتاب آنها را چاپ و توزیع کند و به فروش برساند؛ ولی اینگونه نیست.
شکارسری افزود: زنجیرهای از کتابهای شعر جوانان به مخاطب وجود دارد که ناشر را از سرمایهگذاری در این عرصه وحشتزده کرده است. لذا معتقدم در برخورد با این موضوع نباید ملاک ما دیگر کشورها باشد و ما آنها را الگوی کارمان قرار دهیم. ما باید وضعیت را با ملاکها و شرایط خاص کشور خودمان بسنجیم.
او در پاسخ به اینکه آیا وقتی در کشوری در حوزه نشر فرهنگ چنین معضلاتی داشته باشد میتوان امیدوار بود که مردم این جامعه مشکلات کلانتر جامعه خود را حل کنند گفت: انتشار چنین کتابهایی کمپلکسی از مشکلات است که باعث شده سرمایهگذاری در این عرصه برای ناشران سودی نداشته باشد. بنابراین گروهی پول میدهند تا خودشان را در ویترین ادبیات ایران نشان بدهند. در وضعیت ایران امروز باید بپذیریم که شاعران جوان باید این سرمایهگذاری را انجام بدهند چون ناشران نمیتوانند در این وضعیت این ریسک را انجام دهند.
این شاعر گفت: معتقدم هر مسئله آسیبها و محاسنی دارد. مسلما انتشار کتاب با پول شاعر و مولف آسیبهایی دارد اما سوالم این است که در کجای این مملکت فعالیت اقتصادی سالم سراغ دارید که به دنبال حل این مسئله در بازار نشر هستید؟ آیا این فساد اقتصادی در بازار صنایع عظیم این مملکت مثل نفت و گاز که نظارتهای کلان هم بر روی آنها وجود دارد، رخ نمیدهد؟ آیا در اینجا پاکی اقتصادی سراغ دارید که حالا از بازار نشر سراغ بگیریم؟ به نظر من که اینگونه نیست. بنابراین باید ساختارهای اقتصاد فرهنگی را از اساس مورد بررسی قرار دهیم.
شکارسری اظهار کرد: این معضل که بسیاری از بنگاههای نشر تنها به خاطر مسائل اقتصادی وارد عرصه نشر کتاب شدهاند، زیرمجموعهای بسیار کوچک و بیاهمیت از اقتصاد کلان کشور است و این معلول عمل کسانی است که مجوز این بنگاههای انتشاراتی را صادر کردهاند. معتقدم تمام این معضلات به سیاست کلان مملکت برمیگردد. مثلا آدمی که بیکار است و سرمایه مختصری دارد وقتی شرایط نشر و گرفتن مجوز نشر را میبیند وسوسه میشود که به کار انتشاراتی مشغول شود.
او در ادامه گفت: باید این معضلات را در دایره وسیعتری دید. چاپ کتاب شاعر و مولف با پول خود معلول است و علت نیست. اینها نباید معضل باشند. کتاب شعری که 100 نسخه چاپ شده است ولی به شاعر و مولف گفته میشود 1000 نسخه چاپ شده، معضل ما نیست. در این صورت شاعر آن 100 نسخه کتاب را میگیرد و بین دوستان و اقوام تقسیم میکند و همه چیز تمام میشود. در این زمینه هم ما هیچ کاری از دستمان برنمیآید و من هیچ امیدی به بهبود این وضعیت ندارم. از سوی دیگر باید بپذیریم یک دموکراسی پوپولیستی هم حاکم شده که اجازه میدهد هر کسی تنها با فشار دادن یک دکمه آثار خوب و بد را در هر جای دنیا ببیند و مقایسه کند. بنابراین باید معضلات اینگونه اطلاعرسانی را هم بپذیریم و بدانیم که در این شرایط کسانی حاضرند مبادرت به انتشار کتاب کنند. این مسائل از عوارض جهان مدرن است که ما هم باید بپذیریم اینها در کشور ما وجود دارد.
انتهای پیام
نظرات