بیشتر شبیه قبری است بزرگ برای «عینالدوله»؛ گودالی که سالها پیش، مقابل پای این عمارت تاریخی کندند تا این بنای قاجاری را هر زمان که خواست به کام مرگ بفرستد.
15 سال پیش بود که نخستین پیگیریها انجام شد، پیگیری برای نجات خانهای ارزشمند متعلق به «شاهزاده عبدالمجید»، ملقب به «عینالدوله». خانهای که این روزها ساخت یک مجتمع بالای سرش، همسایگاناش را هم به وحشت انداخته است.
طبق پیگیری خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، از سال 1372 اعلام کردند عمارت «عینالدوله» یک بنای ارزشمند است و باید مراقب انجام هر اقدامی در اطراف آن بود.
هر چند در طول سالهای گذشته همسایگان این بنای تاریخی در پاسداران، میدان هروی بسیار بیشتر از آنچه وظیفهی میراث فرهنگی است، به این بنای تاریخی و اقدامات در حال انجام در اطراف آن توجه کردهاند، اما به نظر میرسد تا مدیریت شهری نخواهد، هیچ کاری نمیتوان برای نجات این بنای تاریخی انجام داد.
بر اساس نقشههای باقی مانده از گذشته و متن نامههای پیگیری شده برای جلوگیری از تخریب این عمارت تاریخی، به نظر میرسد باغ و عمارت «عینالدوله» که قبل از تخریب درختهایش، مجموعهای شامل یک بنای ارزشمند، باغی بزرگ و یک دریاچهی تفریحی بوده است، در حال حاضر بخش قابل ملاحظهای از آن چیزی بیش از بیابانی بایر نیست که از حدود 13 سال پیش جولانگاه لودرها شده است.
اما در بخش شمالی بنا، هنوز عمارت و بخشی از درختان آن باقی ماندهاند و با وجود سرسبزیشان از آیندهای ترس دارند که میتواند با ساخت این مجتمع تجاری بدون شناسنامه، به یک کابوس تبدیل شود.
به نظر میرسد این بنای تاریخی باید دعاگوی همسایگان خود باشد، همسایگانی که فراتر از نهادهای مسئول و متولیان میراث فرهنگی پیگیر عملیاتی نشدن این پروژه شدهاند.
هر چند در حریم این عمارت تاریخی تا پیش از این نیز برخی ساختمانها با ارتفاعی بیش از ضوابط میراث فرهنگی در حریم بناهای تاریخی بالا رفتهاند، اما پروژهای که هیچ تابلویی برای اطلاعرسانی دربارهی نوع کاربری آن، تعداد طبقات و کارفرمای خود ندارد، آیندهی این بنای تاریخی را مبهمتر کرده است.
البته شاید نتوان این اتفاق را از چشم مسئولان میراث فرهنگی استان تهران دید، اما در مقایسه با نوع نامهنگاریها و پیگیریهایی که این دستگاه دولتی در دو دورهی متفاوت برای جلوگیری از ادامهدار بودن این پروژه که با توجه به شواهد موجود امکان تخریب عمارت تاریخی «عینالدوله» وجود دارد، به راحتی میتوان قضاوت کرد که مسئولان دورهی گذشته برخورد قاطعتری در این زمینه داشتهاند یا کارفرمای این پروژه در آن زمان حرف شنوی بهتری از مسئولان میراث فرهنگی داشته است، (چون در زمان ساخت برجهای دو قولوی مینا که برای اجرایی شدن آن، درختان باغ این بنای تاریخی را سوزاندند)در آن دوره میراث فرهنگی راحتتر با نامهنگاریهایش توانست به مدت چند سال این اقدام را متوقف کند.
اما در دورهی کنونی علیرغم توقف این پروژه در اسفند ماه سال گذشته، در حدود یک ماه اخیر عملیات ساختوساز در این مکان از سر گرفته شده است و با وجود چند مکاتبهای که مسئولان میراث فرهنگی استان تهران تاکنون با شهرداری منطقهی چهار داشتهاند، این عملیات همچنان بدون توقف ادامه دارد!
به گزارش ایسنا، «شاهزاده عبدالمجید میرزا» معروف به «عینالدوله»، صدراعظم دورهی «مظفرالدین شاه» و از مخالفان سرسخت مشروطیت ایران بود. او پسر «سلطان احمد میرزا عضدالدوله» و نوهی فتحعلیشاه بود. «ناصرالدین شاه» او را به تبریز نزد ولیعهدش «مظفرالدین میرزا» فرستاد. او در آنجا مورد توجه بود، تا اینکه ولیعهد دختر «انیسالدوله» را به عقد او درآورد و وی پیشکار ولیعهد شد. در سال 1310 هجری قمری به او لقب «عینالدوله» دادند.
پس از کشته شدن «ناصرالدین شاه» و پادشاهی «مظفرالدین شاه»، عینالدوله حاکم تهران و سپس وزیر داخله شد. در سال 1282 خورشیدی او صدراعظم شد، اما با اعتراض علما و تجار که از روش استبدادی او به تنگ آمده بودند، در سال 1384 معزول شد و «میرزا نصرالله خان مشیرالدوله» به جای او صدراعظم شد. وی پس از مدتی در خراسان در املاک خود اقامت کرد.
او پس از فتح تهران خود را به مجاهدین تسلیم کرد. عینالدوله در دروهی پادشاهی احمدشاه دوبار رئیسالوزرا شد و چند بار به حکومت آذربایجان گذاشته شد.
هر چند علیرغم عملکرد وی در زمان مشروطه و سنگاندازیهایش، او در زمان قحطی در ایران از کمک به مردم ستمدیده خودداری نکرد و بسیاری از املاک خود را برای کمک به مردم در گرو تاجران و بازاریان قرار داد.
«عینالدوله» تا زمان حیات خود تا 10 آبان سال 1306 هیچگاه به سفارت انگلیس یا روس پناهنده نشد. او در سالهای پایانی عمرش، با ورشکستگی مواجه شد و طلبکاران اموال او را به سرقت بردند. در این شرایط باغ و عمارت عینالدوله از مالکیت او بیرون آمد و مالک جدیدی با نام «بصیرالدوله» (هروی) پیدا کرد.
خانوادهی وی در این عمارت مستقر شدند. پس از مرگ مالک جدید، این عمارت و باغ آن به فرزندش «دکتر نصرتالله هروی» رسید و از او نیز به دخترش «شیرین هروی» رسید، تا اینکه در سال 1376 شمسی با توافق آخرین مالک باغ،شهرداری آن را در اختیار گرفت و قرار شد این باغ به فضایی عمومی مانند موزه تبدیل شود.
در این باغ «کنفرانس تهران» (در خلال جنگ جهانی دوم، سران سه کشور روس و انگلیس و آمریکا که به منظور توافق دربارهی حواشی جنگ با متحدین و ترسیم جهان پس از پایان جنگ جهانی دوم به صورت سری برگزار کردند. آنها به دلایل امنیتی از مرکز شهر دور شدند و کنفرانس مشهور تهران را در این عمارت برپا کردند.کنفرانس تهران که در روزهای 6 تا 9 اذرماه 1322 در تهران) برگزار شد، این عمارت پس از یک توافق در سال 1375 به تملک شهرداری منطقهی 4 تهران درآمد و تعمیرات آن از مهرماه 1381 آغاز شد و در چند مرحله تغییرات، بهشکل فعلی درآمد. در بهار 1386 و بهمناسبت صدمین سالگرد بلدیه تهران، این عمارت بهدست شهردار تهران با حضور مسوولان سازمان زیباسازی شهرداری افتتاح شد و توسط سازمان زیباسازی به بهرهبرداری رسید. این بنا در سال 1387 به نگارخانه تبدیل شد.
انتهای پیام
نظرات