«حضور دکتر "محمود موسوی" در حوزه باستانشناسی یک معجزه است، باید بتوانیم با شاگردی برای چنین افرادی متنهای زیادی در حوزهی باستانشناسی تولید کنیم و از تجربههای آنها بیاموزیم.»
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، در مراسم اهدای دومین نشان «عزتالله نگهبان» به شاگرد بدون واسطهاش « محمود موسوی» که با حضور تعدادی از شاگردان عزتالله نگهبان و دوستان محمود موسوی و باستانشناسان پیشکسوت برگزار شد، مهرداد ملکزاده - باستانشناس - با تاکید بر اینکه حضور دکتر «محمود موسوی» در حوزه باستانشناسی یک معجزه است و باید بتوانیم با شاگردی برای چنین افرادی متنهای زیادی در حوزهی باستانشناسی تولید کنیم اظهار کرد: از 20 سال پیش افتخار داشتم هم جهت و سایه به سایه محمود موسوی راه بروم. او پدر معنوی من است. درِ خانه آقای موسوی همیشه به روی عاشقان تاریخ و فرهنگ ایران باز است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه «محمود موسوی» کلنگ باستانشناسی را به دستان او داده است، افزود: نخستین فصل کار میدانی را با وی تجربه کردهام. حتی بزرگترین افتخارم این است که نحوهی نوشتن در باستانشناسی را از وی آموختم.
ملکزاده که خود را فرزند چهارم محمود موسوی میداند، زبان نوشتاری باستانشناسی را زبان و بیانی بسیار پیچیده و دشوار دانست و ادامه داد: این حوزه یک رشته بسیار تخصصی است. دیدهام کسانی که با باستانشناسی آشنایی چندانی ندارند، متنهای آن را به دشواری میخوانند. متأسفانه تجربههای نوشتن نزد باستانشناسان ایرانی به زبان فارسی بسیار کم است، اما آقای موسوی خلاف این قاعده است، او نثری شگفتانگیز دارد و تواناییاش در ترکیببندی کلمات در حوزهی باستانشناسی آنقدر زیباست که به راحتی میتوان آن را فهمید.
این باستانشناس تاکید کرد: باستانشناسی یک دانش است که هرکسی به آن توجه نمیکند. برخی افراد را باستانشناس «حجر تا قجر» مینامند. نسلهای قدیمیتر باستانشناسی برعکس نسلهای در حال رشد که به گونهای تخصصی به این حوزه نگاه میکنند، از سر اجبار مانند یک آچارفرانسه از همه موضوعات این حوزه اطلاع پیدا میکردند. اکنون آنها را میتوانیم باستانشناسان حجر تا قجر بنامیم.
وی محمود موسوی را متخصص باستانشناسی دوران اسلامی دانست و اضافه کرد: متأسفانه به این بخش از تاریخ کم لطفیهای زیادی شده است. هرچند به نظر میرسد با توجه به موقعیت کنونیمان در دورهی اسلامی، همه توجهها به این سمت است، اما متاسفانه کاملا خلاف آن روی داده و توجه چندانی به این بخش از تاریخ نمیشود.
او همچنین درباره انجمن علمی باستانشناسی ایران اظهار کرد: انجمن علمی باستانشناسی ایران حرکت میکند و با همه ناملایمات موجود در مسیرش به پیش میرود، اما در این میان یکی از مهمترین اقداماتش را میتوان ایجاد نشان دکتر «عزتالله نگهبان» و برگزاری بزرگداشت برای چهرههای درخشان حوزه باستانشناسی دانست.
یحیی کوثری، از دوستان صمیمی موسوی نیز در این مراسم تقدیر اظهار کرد: اکثر این ارج نهادنها معمولا پس از فوت افراد صورت میگیرد، اما اینبار جای سپاس دارد که باستانشناسانمان را در زمان بودنشان تقدیر میکنیم.
وی که از سال 1342 محمود موسوی را میشناسد ادامه داد: پس از فارغالتحصیلی در سال 1344، من، آقای صراف، آقای کیانی و محمود موسوی به استخدام اداره باستانشناسی درآمدیم. من به بخش دوران اسلامی رفتم و آقای موسوی در اداره باستانشناسی مشغول به کار شد، نخستین سفرمان به کوهپایههای استان گیلان در منطقه عمارلو در سهپستانک رفتیم، هرچند یک مأموریت سخت محسوب میشد اما با همدلی و همفکری آقای موسوی کارها بسیار خوب پیش رفت.
این باستانشناس پیشکسوت افزود: محمود موسوی در کارهای میدانی و پژوهشی تبحر زیادی دارد و همیشه در نهایت همه مجهولات را روشن میکند. او با خلوص نیت همه چیز را به دوستان و شاگردانش یاد میداد و علاوه بر کارهای میدانی در امور پژوهشی نیز تبحر داشته و دارد. او با سعه صدر و بردباری توانست در دورهی کاریاش همه کارها را پیش ببرد. او همیشه فروتنی میکرد و هیچگاه خود را برتر از دیگران نمیدانست.
او با بیان اینکه در حال حاضر نیمقرن از دوستیاش با «محمود موسوی» میگذرد، ادامه داد: او سال 1372 کتاب «توس شهر خفته» را به چاپ رساند. علاوهبر کارهای میدانی و پژوهشی، در تاریخ هنر نیز شناخت کافی داشت.
به گزارش ایسنا، در ادامه محمد موسوی، فرزند محمود موسوی نیز در سخنانی با تأکید بر اینکه پدرش به عمل بیشتر از تئوری اهمیت میدهد، افزود: پدر در عمل در تربیت فرزندانش آزاداندیش و دموکرات بود. یکی از مهمترین سرمایههای زندگیاش چند هزار جلد کتابی است که در زمینه باستانشناسی و تاریخ دارد.
وی با اشاره به بازنشستگی پدرش در سال 75 اظهار کرد: پدر در مأموریتهای کاریاش 90 درصد عرصه ایران را دیده است و با باستانشناسانی مانند دکتر نگهبان و تجویدی و دیگر باستانشناسان خارجی کار کرده است. او نخستین گردهمایی باستانشناسی ایران در فروردین 1373 را در قلعه تاریخی شوش راه انداخت که آخرین کار وی در این حوزه محسوب میشود. اما اصلا چشمداشت مادی به حوزهی کاری و فعالیتهایش ندارد و در حال حاضر سهم کنونی او از زندگی حقوق بازنشستگیاش است.
همچنین کامیار عبدی نیز که سال 1367 نخستین تجربهی حضورش با محمود موسوی را در سازمان باستانشناسی داشته است، گفت: از آن زمان تاکنون هیچ چیز جز مهربانی، خوشرویی، دوستی و صداقت از وی ندیدهام. فرا گرفتن حفاری در باستانشناسی را مدیون آقای موسوی و آقای چگینی هستم. آقای موسوی راه پر و بال دادن به جوانها را میدانست و با این قضیه به راحتی برخورد میکرد.
این باستانشناس افزود: هر کدام از دانشجویانی که وارد گروه باستانشناسی دانشگاه تهران میشوند، با خواندن کتاب «ایران از آغاز تا اسلام» نوشته «رومن گریشمن» دچار نخوت و خودبزرگبینی میشوند، در حالی که این احساس هیچگاه در آقای موسوی ایجاد نشد. از موسوی دو «باستانشناسدوست» یعنی پسرانش که یکی در آمریکا امید باستانشناسی ایران است و دیگری در فرانسه در حال تحصیل است، حضور دارند، که به آنها امیدواریم.
به گزارش ایسنا، حوری اعتصام مستندساز برنامههایی در حوزههای ایران، معماری و باستانشناسی نیز اظهار کرد: همدوره با آقای موسوی به باستانشناسی روی آوردم اما نتوانستم در آن کار کنم، با این وجود قبل از آنکه محمود موسوی را به عنوان باستانشناس بشناسم، او را شاعری میشناختم که نه فقط کلام شاعرانه بلکه رفتار شاعرانه را نیز در حرفها و حرکاتاش داشت.
وی همچنین حضور همسر محمود موسوی در زندگی وی را یکی از دلایل موفقیت او در طول سالهای زندگی و کاریاش دانست و گفت: با صوبری و تلاشهای او، محمود موسوی؛ به این درجه رسیده است.
محمود موسوی نیز در پایان این مراسم در سخنانی اظهار کرد: از نظر من جایزهی دکتر نگهبان با هیچ جایزه و نشان دیگری برابری نمیکند. نام دکتر نگهبان بر تارک باستانشناسی ایران میدرخشد، کسانی که از شاگردان بلاواسطهی او بودند، میدانند چه میگویم و به شخصیت استثنایی و کاریزماتیک او معترفاند.
این باستانشناس پیشکسوت، دکتر نگهبان را استادی دانست که نه تنها در حوزهی باستانشناسی، بلکه در زندگی نیز به همهی شاگرداناش درس زندگی میآموخت و تاکید کرد: او اخلاق و انسان بودن را به همهی شاگرداناش آموخت. او در پشت ظاهر مقاوم و بیاعتنای خود، روحی لطیف داشت.
وی با اشاره به پیدا کردن گنجینهی «مارلیک» توسط دکتر نگهبان افزود: شاید هیچ باستانشناسی به اندازهی دکتر نگهبان شانس پیدا کردن گنجینهای مانند «مارلیک» را نداشته است. این گنجینه در تاریخ باستانشناسی ایران قابل وصف نیست. مارلیک گنجینهای بود که در هر قبر آن دستکم چهار _ پنج کیلو طلا به دست میآمد. او خود را موظف کرده بود که با حفاظت از این طلاها آنها را به موزهی ملی تحویل دهد و مردانه پشت این گنجینه که یک هویت و تمدن برای کشور محسوب میشد ایستاد و آنها را سالم به موزه تحویل داد.
گیرندهی دومین نشان «عزتالله نگهبان»، سپس به نقل خاطرهای از دکتر نگهبان پرداخت و اظهار کرد: در سال 1355 که از طریق مرکز باستانشناسی به دشت قزوین اعزام شدم، در اوایل پاییز یک شب با دکتر نگهبان به پشت بام کاروانسرای محل استقرارمان رفته بودیم. شبی آرام بود و از دور یک نغمهی موسیقی به گوش میرسید، با دکتر نگهبان گپ می زدیم؛ پس از مدتی وی تحت تاثیر آن موسیقی بیمقدمه دربارهی کار صحبت کرد و گفت؛ درگیری من با «حسن مشحون» (استاد موسیقی ایرانی که مدتی مدیر کل باستانشناسی کشور شد و با دکتر نگهبان در حوزهی کاری درگیری داشت) به دلیل
اعمال خلافی بود که اطرافیان او با سوء استفاده از مدیریت ضعیف وی، انجام میدادند و او متوجه نمیشد. من هم به دلیل هنرمند بودن او از بسیاری از رفتارها چشمپوشی کردم. که این نشان از علاقمندی
او به فرهنگ و هنر و موسیقی داشت.
موسوی سپس دربارهی خصایص دکتر نگهبان اظهار کرد: فقط علم نیست که افراد را ارتقا میدهد. او یک باستانشناس درجه یک بود. صفات و شخصیت و منش او به علماش برتری داشت. هر قدمی که نگهبان برمیداشت، کوچکترین رفتار و حرکات او برای شاگردانش درس بود، او به ما بزرگمنشی یاد داد. اگر این صفات در او نبود، دکتر نگهبان، دیگر دکتر نگهبان نمیشد.
به گزارش ایسنا، در پایان این مراسم تقدیر، نشان «دکتر عزتالله نگهبان» توسط تعدادی از باستانشناسان پیشکوت «رفیعفر»، «صادق ملک شهمیرزادی»، « مهدی موسوی کوهپر»، «یحیی کوثری» و مهناز گرجی، ریس موزهی ملی ایران» به وی اهدا شد و سپس دکتر موسوی از مجلهی مارلیک که این شمارهی آن به او و عزتالله نگهبان اختصاص داشت؛ رونمایی شد.
انتهای پیام
نظرات