بسیاری معتقدند که حجتالله ایوبی در یکسال گذشته نتوانسته کار خاصی انجام دهد و صرفا خوب صحبت کرده؛ اما آیا واقعا او در بحبوحهی بحران بودجهای سازمانش، کاری انجام نداده که بتوان از آن نام برد؟
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، یک سال از تکیه زدن حجتالله ایوبی بر صندلی ریاست سازمان سینمایی میگذرد. او از همان روز اول، کارش را با حواشی بزرگ و کوچکی در سینمای ایران شروع کرد و توانست بر بخشی از آنها پیروز شود.
اگرچه یکسال برای ارزیابی عملکرد رییس مولانادوست سازمان سینمایی زود است اما طبیعتا راههایی را که او به آنها قدم گذاشته میتوان برشمرد و دربارهاش سخن گفت.
آنچه در زیر میخوانید، بررسی و اشاره به بخشی از اقدامات ایوبی در سمت معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که این روزها با تقابل همیشگی کمبود بودجه و کارهای به سرانجام نرسیده روبهروست:
×× برگ برنده: بازگشایی خانه سینما
قطعا بازگشایی مجدد خانه سینما را، آنهم چند روز پس از حضور در سازمان سینمایی، یکی از مهمترین اقدامات ایوبی میتوان برشمرد.
اولین مشکل ایوبی برای بازگشایی خانه سینما ابراز عقیدههای سلیقهیی دولتمردان قبلی درباره این نهاد صنفی بود که حساسیت بازگشایی آن را در حد یک معضل ملی و امنیتی بالا برده بود! تا جاییکه برخی از مدیران سابق وزارت ارشاد بازی را طوری طراحی کردند که یک خانه سینمای جایگزین تاسیس شود اما هوشیاری بسیاری از سینماگران باعث شد که آن خانه سینمایِ خودساخته، نهتنها پا نگیرد، بلکه به راحتی به ورطه فراموشی بیفتد.
ایوبی 17 روز پس از حکم گرفتنش، نهتنها خانه سینما را که به صورت مقطعی تعطیل شده بود، با حکم وزیر ارشاد باز کرد، بلکه حواشیای که سازمان سینمایی دولت قبل برای آن به وجود آورده بود را به شدت نکوهش کرد و گفت: «هنر یک حکومت این است که مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نگه دارد و نگذارد آنها به مسائلی سیاسی تبدیل شوند. این خانه کوچک که امروز در آن نشستهاید مسالهی کوچکی بود که به تدریج خودش را به فضای سیاسی کشور تحمیل کرد تا جایی که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در برنامههایشان از آن صحبت میکردند».
او البته چندی قبل یکی دیگر از هزینههای بیهودهی تحمیل شده بر خانه سینما را لغو کرد و گفت که براساس مشورت با بخش حقوقی وزارت ارشاد، متوجه شده که بر خلاف آنچه در دولت قبل به خانه سینما اجبار شد، نیازی نیست که اصناف به عنوان انجمنهای فرهنگی، مجددا ثبت شوند. گرچه سیکل کمک ایوبی به خانه سینما همچنان به نقطه اصلی خود نرسیده و قطعا مهمترین اقدام او در این زمینه، باید تثبیت جایگاه این نهاد صنفی باشد.
×× برخورد قاطع با یک گل به خودی: الیزابت کوتان پیر
تقریبا دو سال قبل بود که ساخت «آرگو»ی هالیوودی برای تحریف واقعیتهای تسخیر لانه جاسوسی جنجال زیادی به پا کرد. این فیلم که جایزه اسکار بهترین فیلم را هم گرفت، باعث شد تا مطلعان داخلی و خارجی از آن واقعه، نسبت به روایت مخدوشش واکنش نشان دهند.
در این میان مثل همیشه عدهای در همان لحظه یادشان افتاد که چرا سینما و تلویزیون ما درباره لانه جاسوسی و مسائل اینچنینی کاری نکرده است و مثل همیشه سیل اظهارنظرها به رسانهها و طرحهای لحظهای و کارشناسینشده به سازمان سینمایی روان شد. اما شاید جالبترین طرح درباره مقابله با فیلم جایزهگرفتهی «آرگو»، شکایت از آن بود؛ کاری بیسابقه و راحت که قرار بود جایگزین تلاش شبانهروزی برای ساخت فیلم در مقابله با آثاری مانند «آرگو» و «300» شود.
برای همین منظور، الیزابت کوتانپیرِ فرانسوی که یک وکیل نامآشنای اروپایی است به سازمان سینمایی معرفی شد و در مراسم مختلف در صدر نشست و بیشتر به جای عمل، سخنرانیهای تیتردار کرد. این روند ادامه داشت تا آنکه ایوبی که خودش چند سالی در فرانسه مسئولیت داشت، بر مسند سازمان سینمایی نشست.
ایوبی در اولین نشست خبریاش گفت که متاسفانه خیلی خوب این وکیل را میشناسد و در اروپا به این افراد، وکلای شیطان میگویند؛ وکلایی که بهخاطر پول از هر کسی دفاع میکنند و چنین فردی در شأن وکالت جمهوری اسلامی ایران نیست.
گرچه فسخ قرارداد شفاهی (پرداختهای مالی) به این وکیل فرانسوی باعث شد که عدهای چند روزی را در اینباره صحبت کنند اما قاطعیت ایوبی در معرفی ماهیت این وکیل، اجازه هرگونه شیطنت را در اینباره نداد. ضمن آنکه رییس سازمان سینمایی در این ماجرا از یک نکته جالب هم پرده برداشت: «دستگاههای نظارتی کشور اساسا با طرح این پرونده و شکایت، مخالف و این موضوع را به اطلاع مسئولان رسانده بودند»!
×× بربادرفتن 6700000000 تومان برای «لاله»
به طور قطع، جریان ساخت و پس از آن مسکوتگذاشتن پروژه سینمایی «لاله» را باید از جمله پرحاشیهترین اتفاقات چند سال اخیر سینمای ایران دانست؛ پروژهای که در میان مخالفت نمایندگان مجلس، سینماگران و... با بودجه 9 میلیارد تومانی جلوی دوربین رفت و با آمدن مدیران سینمایی جدید به فرزند ناقصالخلقه تشبیه و در کمد گذاشته شد؛ تا بهگفته آنان، جلو ضرر از همینجا گرفته شود تا منفعت نسبی حاصل شود.
فعلا علیرضا رضاداد به عنوان مشاور ایوبی به عنوان حَکَم تعیین شده تا سرنوشت 6.7 میلیارد تومانی را که تا الان در پروژه هزینه شده را مشخص کند. اما نکته قابل تأمل در اتفاقات این پروژه، این است که اولا ایوبی و مدیرانش نشان دادند که طرفدار شفافیتهای مالی و کنار زدن کنجهای دنج برخیها هستند و دوما سطح انتظار رسانهها را برای پاسخگویی در قبال بودجههای که هزینه میکنند، بالا بردند؛ به طوری که توقف پروژه «لاله» اگر هیچ چیز نداشته باشد، تابلوی خیلی واضحی است برای مدیران فعلی سازمان سینمایی که چگونه پس از ترک اتاق کارشان، میتوانند زیر ذرهبین رسانهها قرار بگیرند.
×× بازگرداندن آرامش به سینما
بدون شک، مهمترین دستاورد حجتالله ایوبی در حوزه سینما، بازگرداندن آرامش به این حوزه است. او این روزها از یک سو رابطه حسنهای با خانه سینماییها برقرار کرده و از سوی دیگر سعی میکند هوای جریانهای زاویهدار با خانه سینما را داشته باشد.
تجربه سیاسی رییس سازمان سینمایی شاید بیشتر کمک را برای آرام کردن فضای سینما به او داشته است و باعث شده که حتی جریاناتی که قبلا انتقادات تند و تیزی به سینما میکردند، این بار خیلی آرامتر و منطقیتر در اینباره صحبت کنند و حتی در مواقعی سکوت هم کنند.
این رفتار ایوبی هرچند ممکن است منتقدان جدیای داشته باشد، اما نهایتا باعث شده که فعلا سینما از حاشیههای عجیب و غریب دورهی قبل دور شود و فعلا سازمان سینمایی مجبور باشد با بعضی از حواشی مانند ادامه روند توقیف بعضی فیلمها و... درگیر باشد.
×× دیدار با مسئولان بلندپایه
یکی از اقدامات روتین رییس سازمان سینمایی در یک سال گذشته، دیدار با مسئولان کشوری و لشگری بوده که ممکن است به طور مستقیم با سینما ارتباطی نداشته باشند اما در صورت توجیه شدن، میتوانند چه از نظر مالی و چه از نظر حمایت زبانی کمکهای بزرگی به این هنر – صنعت کنند. ضمن آنکه گفته میشود محور مهم بعضی از این دیدارها، تلاش برای جا انداختن «سینماکارت» در دستگاههای دولتی مورد نظر است.
در این مدت، ایوبی با چندین چهره مهم دیدار داشته که شاید بتوان دیدار با «آیتالله علمالهدی» (حمایت از فیلم «رستاخیز» در برابر طیف فرجالله سلحشور و حمایت از برنامههای ایوبی)، دیدار با «عبدالرضا رحمانی فضلی» وزیر کشور (حمایت از سیاستهای سازمان سینمایی، دریافت هزینه برگزاری جشنواره سی و دوم فجر)، دیدار با دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش (حمایت از سیاستهای سازمان سینمایی، گفتوگو درباره شهرک سینمایی دریایی)، دیدار با سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رییسجمهور (برنامهریزی برای ارتقای سطح فنی سینما) و... را از مهمترین این دیدارها ارزیابی کرد.
ضمن آنکه این روزها خبرهایی به گوش میرسد که سازمان سینمایی توانسته نظر وزارت نفت را به حوزه سینما جلب کند.
×× تجمع، تحصن و جنجال برای نمایش چهره حضرت عباس (ع) در «رستاخیز»
دیگر کمتر کسی است که نداند مهمترین سیبل دولت حسن روحانی برای منتقدانش، بحث درباره حوزه فرهنگ است؛ حوزهای که در آن آمار و ارقام چندان تاثیرگذار نیست و هرکس میتواند از ظن خود مسائل را تحلیل کند.
در میانهی این تلاش اگرچه کمترین انتقادات تاکنون به حوزه سینما وارد شده است اما در چند مورد، منتقدان خیمهی سنگینی روی حریف زدهاند تا سازمان سینمایی را یکجا ضربه فنی کنند.
شاید بتوان جنجال جریان تندروها در قبال «رستاخیز» را اصلیترین دستاویز منتقدان دانست که میتوانست در صورت مدیریت نشدن موضوع، رییس دیپلمات سازمان سینمایی را به لبه پرتگاه ببرد. منتقدان تمام تلاش خود را انجام دادند تا با ترتیب دادند تجمعها و مصاحبههای آتشین درباره نمایش چهره حضرت عباس (ع) و... در این فیلم، آن را بایگانی کنند اما ایوبی هم در مقابل کوتاه نیامد و فیلم را به چندین مرجع تقلید نشان داد و با مشاورهی آنها، بخشهایی از «رستاخیز» اصلاح شد.
نهایتا کار به جایی رسید که استفتاء مقام معظم رهبری درباره خالی از اشکال بودن نمایش چهره حضرت عباس (ع) در فضای مجازی منتشر شد و آیتالله علمالهدی (امام جمعه مشهد که در گذشته بعضا اظهارنظرهای تندی در حوزه سینما داشته) از فیلم حمایت و تلویحا منتقدان از جمله فرجالله سلحشور را نکوهش کرد.
بسیاری از کارشناسان، رفتار ایوبی در موضوع فیلم «رستاخیز» را ناشی از تجربه سیاسی او میدانند و میگویند او اگر بخواهد، میتواند مشکلات فیلمهای دیگر را هم حل کند.
×× اجرای طرح «سینما سلام»
سالهاست که تمامی مدیران سینمایی کشور (بدون استثناء) از قهر مخاطب و... سخن میگویند اما هیچیک نتوانستند استراتژی مشخصی را در این زمینه دنبال کنند اما رییس سازمان سینمایی در نخستین سال فعالیتش، طرحی را پیشنهاد داد که طی آن در دو روز از سال، مردم میتوانند بدون بلیت و رایگان به سینما بروند و سینما رفتن را به عنوان یک رفتار فرهنگی تجربه کنند.
این طرح برای اولین بار 11 بهمنماه سال قبل اجرا شد و سیل چند میلیونی مخاطب جلوی سینماها صف کشیدند. البته حضور بیسابقه و خیرهکننده مردم بدون هزینه هم نبود چون به بعضی از سینماها خساراتی وارد شد اما به نظر میرسد که تزریق عادت سینما رفتن به خانواده در وضعیت اقتصادی فعلی، نیاز به چنین برنامههایی هم دارد.
گرچه بعضی از پخشکنندگان و سینماداران که همیشه به عنوان پرفروشها شناخته میشوند، از شیوههای اجرایی این طرح و مخصوصا پرداخت نشدن تعهدات مالی گله دارند اما به نظر میرسد طرح «سینما سلام» امسال هم با تهمیدات بهتر اجرا میشود؛ چراکه میتواند در ایجاد عادت سینما رفتن مخصوصا در شهرستانها بسیار تاثیرگذار باشد.
بالاخره یکی دست به کار شد: دیجیتال کردن سیستم نمایش سینماها
به جرات، تبدیل سیستم نمایش سینماهای کشور از آپارات به دیجیتال را مهمترین اقدام زیرساختی تیم مدیریت فعلی سازمان سینمایی در یک سال گذشته میتوان دانست. سالها بود که مدیران مختلف، سینماداران و تهیهکنندگان درباره لزوم این کار صحبت میکردند اما هزینههای مالی این طرح مانع از اجرای آن میشد.
اما ایوبی سه چهار ماه پس از حضور در سازمان سینمایی، دستور آغاز دیجیتال شدن سیستم نمایش سینماها را صادر کرد. گفته میشود او برای اینکار حدود 12 تا 15 میلیارد تومان هزینه کرده است.
البته کیفیت سیستمهای نمایش دیجیتال که به سینماها داده شده، مورد انتقاد بسیاری از سینماداران است، چون آنها معتقدند که این دستگاه میتواند یک سال دیگر هزینههایی را روی دستشان بگذارد. حتی برخی انتظار داشتند که سیستم نمایش «دی-سینما» در سالنها نصب شود که طبیعتا با توجه به هزینه خریداری و نگهداری سیستم و نسبت آن با فروش سالنها کاملا انتظار بیجایی است. ازسوی دیگر، برخی آگاهان هم معتقدند که با توجه به شرایط تحریم، نکتهی مثبت این حرکت، این بوده که بهجای جنس چینی، جنس هندی که از کیفیت بهنسبت بهتری برخوردار است، بهکار گرفته شده.
به هر حال، تجهیز سینماهای شهرستانی باعث شده است که هزینه کپی گرفتن از فیلمها به شدت کاهش پیدا کند و پخشکنندگان بتوانند فیلمشان را به طور همزمان در سراسر کشور روی پرده ببرند. این اتفاق، قطعا در آمار فروش فیلمها تاثیر مثبت داشته است.
×× سر و سامان به فیلم اولیها
صدور مجوزهای ساخت فلهای به فیلمنامههای کارگردانان اول در دورههای قبلی، باعث شده بود که اولا تولیدات غیرقابل نمایش سینمای ایران (از نظر کیفیت و...) به طور تصاعدی بالا برود و ثانیا استعدادهای زیادی را به یاد بیاوریم که با شکست تجاری و تکنیکی در نخستین فیلمشان، به طور کلی از سینمای ایران محو شدند.
گویا ایجاد این فیلتر لازم برای ورود فیلمسازان اول به فضای سینمای حرفهای برای سازمان سینمایی هزینهی زیادی داشته اما محمد احسانی، معاون نظارت و ارزشیابی این سازمان میگوید که «در گذشته وقت، هزینه و سرمایه مادی و معنوی برای ساخت فیلمهای اول صرف شد، اما متاسفانه بخش عمدهای از آنها قابلیت حضور در سینمای حرفهای و موفقیت در گیشه را نداشتند. از میان 70 متقاضی 20 نفر که بالاترین امتیازها را داشتند برای ساخت اولین فیلم سینمایی خود اعلام شدند».
البته صدور 20 پروانه ساخت برای کارگردانان اول در حالی است که سازمان سینمایی پیش از این اعلام کرده است که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به عنوان متولی فیلمسازان اول، تنها از 8 فیلم حمایت مالی میکند.
×× تغییر شیوه حمایتها؛ در حد شعار باقی میماند یا عملیاتی؟
بسیاری از کارشناسان معتقدند که حمایتهای بیحساب و کتاب از تولید فیلمها و همچنین فقدان شفافیت قراردادها، باعث شده است که سینمای ایران روز به روز به سمت دولتیتر شدن و بهتبع آن از دست دادن مخاطب حرکت کند. همین امر باعث شده است که در سالهای گذشته، فیلمهای یکی از دیگری خنثیتر باشند.
اما طبق آنچه ایوبی در دفترچه سیاستهایش به آن اشاره کرده، در دوره مدیریت جدید هیچ فیلمی به شکل 100 درصدی حمایت مالی نخواهد شد و به نوعی، سازمان سینمایی تنها در تولید یک فیلم شریک میشود. این اتفاقی است که قرار بود در دو سال آخر حضور جواد شمقدری در وزارت ارشاد هم اتفاق بیافتد اما عمر مدیریت او به این برنامهریزی کفاف نداد.
در حال حاضر قرار است: 1) مرکز گسترش تنها از 8 فیلم آنهم نهایتا تا 80 درصد هزینه، حمایت مالی کند 2) حمایت از تولید به صورت اعطای تسهیلات قرضالحسنه باشد 3) حمایت از تولید با مبلغ بیش از 400 میلیون تومان تنها به صورت مشارکت در تولید خواهد بود و 4) فیلمهایی که با سرمایهگذاری بیش از80 درصد نهادهای دولتی و عمومی ساخته میشوند، حمایت نخواهند شد.
به نظر میرسد اگر در این راستا، ایوبی بتواند در زمینه شفافسازی میزان حمایت از هر فیلم نیز کاری کند، خدمت بزرگی به سینمای ایران خواهد کرد.
×× بودجه 80 میلیاردی سینما: تورمی که در سینما دیده نمیشود
بدون شک بحث بودجه بزرگترین چالش هر سازمان دولتی است، بخصوص وقتی که جیب دولت خالی باشد و اقتصاد را به شیوه مقاومتی اداره کند.
براساس اطلاعاتی که خبرنگار ایسنا به آن دست یافته، وضعیت بودجه سه سال گذشته سینمای ایران اینگونه بوده است:
سال 91:
بودجه سینما در لایحه بودجه دولت: 150 میلیارد تومان / بودجه مصوب مجلس: حدود 120 میلیارد تومان / بودجه تخصیصی: حدود 50 میلیارد تومان (به علاوهی پرداخت هزینههای جاری و حقوق توسط وزارت ارشاد قبل از تبدیل به سازمان سینمایی: 15 میلیاردی تومان)
سال 92:
بودجه سینما در لایحه بودجه دولت: 135 میلیارد تومان/ بودجه مصوب مجلس: 95 میلیارد تومان/ بودجه تخصیصی: 50 – 60 میلیارد تومان (از این رقم حدود 15 میلیارد تومان هزینههای جاری و حقوق سازمان سینمایی است)
سال 93: بودجه سینما در لایحه بودجه دولت: 100 میلیارد تومان / بودجه مصوب مجلس: 80 میلیارد تومان
رییس جمهور درباره این لایحه بودجه را واقعی توصیف کرده و قول داده است که بودجههای پیشبینی شده بر خلاف گذشته، به طور کامل تخصیص داده شود.
×× جشنواره فجر و مصلحتاندیشیها
بسیاری منتظر بودند که ببینند تیم مدیران وزارت ارشاد در سال اول مدیریتشان، جشنواره پرحاشیه فجر را چگونه اداره خواهد کرد. آنها باید از سه مجرا وارد کارزار جشنواره فجر میشدند: 1) پاسخگویی به درخواست لغو توقیف فیلمهایی که بر اساس سلیقه مدیران دولت قبل با مشکل مواجه شده بودند 2) ساخت فیلم که طبیعتا میتوانست رویکرد مدیران جدید را در همین ابتدا نشان دهد و البته از همه مهمتر 3) دست و پنجه نرم کردن با پروانه ساختهایی که پس از ماهها و شاید چندسال مقاومت، در روزهای آخر مدیریت جواد شمقدری و همکارانش صادر شده بود و میتوانست به پاشنه آشیل سازمان سینمایی تبدیل شود.
ایوبی و مدیرانش نهایتا در جشنواره فجر نتوانستند آنچنان کاری برای فیلمهای توقیفی کنند و همانطور که پیشبینی میشد، فیلمی مانند «عصبانی نیستم» به پاشنه آشیل اولین جشنواره فجر در دوران تدبیر و امید بدل شده و نهایتا به دلیل فشارهای زیاد، از داوریها کنار گذاشته شد. همچنین شیوهی داوریها به نحوی جلو رفت که صدای ابراهیم حاتمیکیا درآمد و او درباره داوری و جشنوارهی فیلم فجر اظهارات کم سابقهای داشت.
×× ایوبی برای فیلمهای توقیفی چه کرد؟
بسیاری امیدوار بودند که با حضور مدیران جدید در سازمان سینمایی بتوانند شاهد رویکرد مناسبتری در حوزه بررسی پروانه نمایش فیلمها باشند. به همین دلیل هم از همان روزهای اول خانهتکانی در وزارت ارشاد، سیل درخواستها برای بررسی مجدد فیلمها به سازمان سینمایی رسید.
اگرچه چند فیلم مانند «قصهها»، «نقش نگار»، «پریناز»، «تاج محل»، «رستاخیز» و... مشکلشان برای دریافت پروانه نمایش عجالتا در کلام حل شده است اما هیچ یک مجالی برای اکران پیدا نکردهاند. همچنین «عصبانی نیستم» که به گفته ایوبی با اصلاحاتش به یک فیلم اجتماعی تبدیل شده است هم فعلا چشماندازی برای اکران ندارد.
نهایتا باید گفت که مشکلات قبلی فیلمهایی مانند «خانه پدری»، «آشغالهای دوستداشتنی»، «خرس»، «مهمونی کامی»، «گس»، «صد سال به این سالها»، «گزارش یک جشن»، «خیابانهای آرام»، «نیلوفر» و... همچنان پابرجاست. البته طبیعی است که بعضی از این فیلمها ممکن است مشکلاتی غیرقابل حل برای اکران داشته باشند اما نکته مهم، اعلام نشدن قطعی وضعیت آنهاست.
×× نقدپذیری و نقد ناپذیری
به گزارش ایسنا، شاید بزرگترین ضعف مدیران فعلی سازمان سینمایی را کمتحمل بودنشان در نقد شدن بتوان دانست و این در حالی است که نقدهای مثبت و منفی رسانههای همسو با سیاست اعتدالی دولت، طبیعتا به منظور نگه داشتن مدیران سازمان سینمایی در مسیر اعتدال و گوشزد کردن شعارها و منویات رییس جمهور به آنهاست.
بهرهگیری از نظرات و نقدهای کارای مدیران میتواند به آنها در طی طریق کمک کند؛ به شرط آنکه بتوانند تفاوت نقد سیاسی مغرضانه و نقد فنی بر عملکردهایشان را بشناسند.
به نظر میرسد مدیران فعلی سازمان سینمایی باید به حال نقیصهی بزرگ کمتحملی که گاه باعث حذف منتقدان خیرخواه میشود، فکری کنند؛ چون حتی جواد شمقدری و همکارانش که ادعای مشی اعتدالی هم نداشتند، با این سرعت، شدت و پشتکار، به رویارویی با رسانههای منتقد نمیرفتند و تنها در دو سه ماه آخر حضورشان، به حذف یکی از رسانههای منتقد کمر همت بستند.
گزارش از سید محمد صادق لواسانی خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
نظرات