اسکندر مختاری گفت: اگر اسناد هم بگویند و ثابت شود که خانهی «صانعی» متعلق به «کاشفالسلطنه» نیست، باز هم نباید این خانهی ارزشمند و تاریخی تخریب شود.
به گزارش خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،اوایل اسفندماه سال گذشته بود که خبر رسید، خانهای منسوب به «پدر چای ایران» در مدت دو سال غارت شده و با حذف و برداشتن همهی تزیینات و کاشیکاریها از سراسر خانه، مالک کنونیاش قصد تخریب آن را دارد.
خانهای که گفته میشد «محمد میرزا کاشفالسلطنه» مشهور به «پدر چای ایران» نخستین واردکنندهی چای به ایران در آن زندگی کرده است، هر چند در روزهای اخیر مالک کنونی خانه با ارائهی اسنادی که میگوید آنها را از سازمان ثبت و اسناد کشور گرفته در حال ثابت کردن مالکیت این خانه است، با این وجود باز هم از وجود آثار هنری و معماریهای باارزش این خانه چیزی نمیکاهد.
اسکندر مختاری در این زمینه به خبرنگار ایسنا با اعتراض توضیح داد: چون این خانه متعلق به «کاشفالسلطنه» نیست، نباید بگوئیم مسالهای برای تخریب و نابودی آن نیست. بسیار باعث تاسف است در شهری زندگی میکنیم که سوداگرانش میتوانند تا این حد به حقوق عمومی که میراث فرهنگی نیز بخشی از آن است به صورت آشکارا تعدی کنند.
این کارشناس ارشد حوزهی میراث فرهنگی این تعدی را در مقابل چشم خبرنگاران، رسانهها، کارشناسان و همهی دلسوزان این شهر دانست و افزود: متاسفانه کسی در مقابل این تعدی حرفی نمیزند و این روند تا جائی ادامه پیدا میکند که از یکسال و نیم پیش خبرهائی مبنی بر فروش بخشهای مختلف خانهی «صانعی» در حراجیهای زیر زمینی و غیرقانونی اشیای عتیقه منتشر شد تا مرحلهی بعد از آن در حدود یک ماه ونیم اخیر که سرعت تخریب خانه بیشتر شده و دیگر بخشهای این خانهی تاریخی کنده و قطعات مختلف این خانه به خصوص در نمای بیرونی آن نمایان شد.
او تاکید کرد: پس از این که رسانهها نسبت به این موضوع حساس شدند، میراث فرهنگی از ادامهی تخریب جلوگیری کرد و یگان حفاظت میراث فرهنگی مداخله کرده و نامهنگاری با شهرداری تهران انجام شد و با این وجود که سوداگران میدانستند میراث فرهنگی نسبت به ارزشهای این خانه حساسیت دارد و با علم به اینکه این اثر تاریخی است، این کار را انجام دادند.
این استاد دانشگاه بیان کرد:دستکم تنها مرجعی که میتواند دربارهی تاریخی بودن یا نبودن این خانه و ارزشهای قانونی آن اظهار نظر کند، میراث فرهنگی است که آن نهاد هم تخریب و نوسازی آن را مجاز ندانسته است.
او این پرسش را مطرح کرد که در وضعیت کنونی چطور میشود از ارزشها در این شهر دفاع کرد، آنهم زمانیکه علنا به ارزشهای این شهر دهنکجی و نهادهای مسئول نادیده گرفته میشوند.
مختاری همچنین دربارهی قدمت این خانه با توجه به معماری موجود آن گفت: با وجود اسنادی که دربارهی قدمت خانهی صانعی منتشر شده، باز هم براساس آنچه اکنون از معماری خانه باقی مانده است، قدمت این خانه مربوط به اواخر دورهی قاجار است، معماری استفاده شده در این خانه مشابه معماری موزهی «آبگینه» یا خانهی «قوام السطنه»، عمارت «سرداراسعد» در محوطهی بانک ملی، کاخ «احمدشاهی» در کاخ نیاوران و عمارت «تیمورتاش» در محوطهی باغ شاه است، دستکم آرایش نمای خارجی این خانه این نوع سبک را نشان میدهد،حتی اکنون که آجرها و کاشیهای منقوش نمای خارجی ساختمان را کندهاند نیز از زیرکار آجرها میتوان فهمید که این ساختمان متعلق به قبل از سال 1330 است.
او اضافه کرد: این خانه چه مربوط به سال 1330 و چه قبل از آن باشد، یک اثر هنری است و براساس قانون مربوط به ثبت آثار ملی در 1352 که قید تاریخ را از برخی آثار تاریخی به دلیل ویژگیهای سبکیاش برمیدارد، قابلیت ثبت شدن در آثار ملی را دارد. مانند موزهی «هنرهای معاصر» که در سال 56 ساخته شد، «برج آزادی» در سال 50 و فرهنگسرای «نیاوران» که در دههی 50 ساخته شد، اما هر سه این اثرها در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدند، چون قید تاریخی از آنها برداشته شد و ویژگیهای معماریشان مدنظر قرار گرفت.
مختاری افزود: این خانه حتی اگر مربوط به «کاشف السطنه» هم نباشد، که آن را نیز رسانهها به وی نسبت دادند، باز هم چیزی از ارزشهای این خانه و از مسئولیتهای میراث فرهنگی و شهرداری تهران کم نمیکند و باید به این خانه توجه کرده و از آن حفاظت کنند.
مدیر سابق محور فرهنگی تاریخی تهران این خانه را مانند موزه خانهی «مقدم» در خیابان امام خمینی (ره) دانست و افزود: با توجه به علاقهای که مالک خانهی مقدم در جمعآوری آثار تاریخی و نصب آنها در خانهی خود داشت، آن مشابه خانه - موزه «مقدم» است که توسط دانشگاه تهران به عنوان موزه استفاده شد. آقای صانعی نیز این کار را انجام میداد. آثار هنری قاجار را جمعآوری و در خانهاش نصب میکرد.
او اظهار کرد: آیا یک نفر حق دارد آثار هنری را این گونه تاراج کند و در حراجیهای زیرزمینی به فروش برساند؟ آیا این حراجیها قانونی بودند؟ چه قانونی در کشور وجود دارد که به سوداگران با نام قانونی «مالک» این اجازه را بدهد تا ثروتهای ملی را به حراج بگذارند؟ خانهی صانعی علاوه بر معماری با ارزش و باغ تاریخیاش دارای مجموعهای از آثار هنری بینظیر بود که باید سوداگران (مالک کنونی و قبلی این خانه) دربارهی آن پاسخگو باشند.
او تاکید کرد: کدام یک از قوانین جاری کشور اجازه میدهد عدهای اموال و حقوق عمومی مردم را از بناهای تاریخی جدا و در حراجیها بفروشند؟ گواهی میدهم هنرمندانی که کاخ گلستان را مرمت کردند همهی هنرشان را در خانهی صانعی ریخته بودند، این را به گواه عکسهایی که رسانهها منتشر کردند تایید میکنم. آن هنرها و هنرمندانشان حافظهی تاریخی ملت ایران در هنرهای وابسته به معماری بودند، حافظه تاریخی هنر ایران در خانهی یک شخص متمول ایرانی تجلی یافت که اکنون آن را به طور کامل غارت و نابود کردند.
انتهای پیام
نظرات