معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران از مضرات و مزایای حراجیهای خارجی و داخلی و تاثیر آن بر هنرهای تجسمی ایرانی سخن گفت.
امیر عبدالحسینی در مصاحبه با بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، دربارهی تاثیر حراجیها بر هنرهای تجسمی ایرانی اظهار کرد: برگزاری اکسپوها، آرت فیرها و حراجیها دراقتصاد هنر ضروری است و هر گونه فعالیت اقتصادی در این زمینه، نیاز به مهیا کردن بازار دارد و آثار هنری نیز در این میان جدا از این نگاه اقتصادی نیست.
کریستی، ساتبی، بونام، ایام و بسیاری از نمونههای دیگر و از جمله حراج تهران، هم بر هنرهای تجسمی تاثیر میگذارد و هم باید از وضعیت امروزی هنرهای تجسمی جامعه تاثیر پذیرد. این تاثیر و تاثر ازسویی مثبت و فرصت و از سویی منفی و تهدید است.
او افزود: از جمله فرصتهایی که این حراجیها ایجاد میکنند میتوان به این موارد اشاره کرد: بازار مناسبی را برای ارایه و فروش آثار در قالب مزایده فراهم میکند، توجه سرمایهداران را به سرمایهگذاری در بازار هنر معطوف میکند، فضایی را برای معرفی آثار هنری به وجود میآورد، تبلیغات و هیجان اقتصادی پدید میآورد، موجب رقابت اقتصادی میشود، رونق چرخهی اقتصاد هنر را ایجاد میکند و ...
معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ادامه داد: اما در کنار تمام نتایج مثبتی که ذکر شد، حضور دلالها، به وجود آمدن قیمتهای کاذب، خرید و فروش صوری و غیرواقعی، الگوسازی غلط و غیره هم دامنگیر اینگونه حراجیهاست که برای جامعهی تجسمی کشور نوعی تهدید به شمار میآید.
به هر حال باید پذیرفت که یک بازار اقتصادی؛ شرایط و سازوکار خودش را دارد و اگر فقط سودآوری محض و بیقید و شرط هدف باشد طبعا نتایج زیانباری در عرصهی فرهنگ و هنر کشور به بار میآورد. آن چه که در اقتصاد هنر مد نظر قرار دارد رسیدن به نکاتی است که هم از نگاه هنری و هم از نگاه اقتصادی و فرهنگی قابل توجه باشد.
او در پاسخ به این سوال که چقدر این حراجیها به هنر ایرانی جهت میدهند، بیان کرد: البته که این رویدادها در اقتصاد هنر، خط مشی و جهتدهی ایجاد میکنند اما اینکه این جهتدهی تا چه اندازه در ارتقای هنرهای تجسمی سودمند باشد به تئوریهای اقتصادی حراجی و شرایط حراجگذار بستگی دارد.
اجازه بدهید در ادامه چند مثال بزنم. پس از درخشش آثار استاد محمد احصایی در حراجی کریستی و به دنبال آن استقبال از آثار استادان هنرمندی همچون نصراله افجهای و صداقت جباری، هیجان برای خلق آثار نقاشیخط به راه افتاد.
از سویی اغلب خوشنویسان سنتی به بوم و رنگ روی آوردند و از این ابزار برای خلق آثارشان بهره بردند و از دیگر سوی بیشتر نقاشان نیز به استفاده از عناصر خوشنویسی در نقاشیهایشان پرداختند. بگذریم که در هر دو گروه آثار ناشیانه و بیکیفیت فراوانی هم دیده میشود.
عبدالحسینی ادامه داد: اکنون بخش عمدهای از بازار هنر به آثار نقاشیخط اختصاص دارد و طیف وسیعی از هنرمندان، کارشناسان، گالریداران، مجموعهداران، دلالان و ... از سویی علاقهمند و از سویی اسیر این بازار کاذب شدند. طبیعی است که در مواردی آثار درخشانی هم دیده میشود ولی در اغلب اوقات اگر نگوییم کار کپی شده است میتوانیم بگوییم آثار مشابهی تولید میشوند که فاقد ارزش هنری هستند.
او ادامه داد: این شیفتگی ناشیانه به نقاشی خط تهدیدی برای هنر معاصر ماست. نمونههای مشابه دیگری در سایر زیرمجموعههای هنرهای تجسمی هم قابل بیان است. برخی از هنرمندان نگاه میکنند که چه کاری خریدار دارد، چه رنگی مد شده است، چه ابعادی کار کنند، چه تکنیکی مورد توجه است و ... . مدیران گالری و دیلرها هم بر آن صحه میگذارند و نتیجه همان میشود که در اقتصاد هنر امروز ایران قابل مشاهده و بررسی و آسیبشناسی است.
او در پاسخ به این سوال که چقدر نظارت دولت، انجمنهای صنفی و نهادهای خصوصی به این نهادها را موجه میداند، گفت: در سالهای 87 و 88 که دبیری آرت اکسپوی تهران را داشتم در چند گفتوگوی مبسوط ذکر کردم که ساماندهی اقتصاد هنر در بخش خصوصی امکانپذیر است. بهتر است بخش دولتی به عنوان نهاد سیاستگذار نگاهی قانونی، حمایتی و نظارتی داشته باشد. البته حضور انجمنهای صنفی و نهادهای تخصصی که جلوهی هنری آن افزون بر گزینههای اقتصادی است میتواند جنبهی هنری و آکادمیک آن را بالا ببرد.
او افزود: در یک ساز و کار مناسب متولی دولتی روی قوانین اقتصادی، تسهیلات مادی، آییننامه نظارتی، پیگیری مصوبات بودجهای، بسترسازی برای رونق اقتصاد و ... متمرکز میشود. انجمنهای تخصصی مباحث کیفیت آثار هنری، معرفی هنرمندان و آثار برتر، شناسایی و معرفی جوانان هنرمند، حمایت از پیشکسوتان و ... را دنبال میکنند و بخش خصوصی متولی برگزاری و اجرا و ایجاد بازار ایدهآل را فراهم میکند.
عبدالحسینی در پاسخ به این سوال که چقدر قائل به نمایشی بودن این حراجیهاست گفت: متاسفانه در بیشتر اوقات این نگاه نمایشی حکمفرماست. و آن چیزی که تا کنون در بسیاری از حراجیها رخ داده این نگاه را به دنبال داشتهاست که فقط با یک بازی گروهی قیمت آثار افزایش یابد و یا با خرید صوری روی یک اثر و یا مجموعه آثار یک هنرمند کار تبلیغاتی صورت پذیرد.
برخی از دوستان نزدیک من که خود از فعالان در حراجیهای داخلی و خارجی هستند نمونه هایی از ایجاد هیجان و کار به روی یک اثر با هدف افزایش قیمت را مطرح میکنند. یا مجموعه داران متمول و پرنفوذی که مجموعهای از یک هنرمند شاخص را در اختیار دارند و با عناوین صوری و واسطهتراشی هم ارایهکننده اثر هستند و هم خریدار همان اثر با چند برابر قیمت واقعی آن!
او ادامه داد: به هر حال وقتی هنر ذیل اقتصاد نقشآفرینی کند بخش عمدهای از قواعد و قوانین بازار به ویژه در بخش ناسالم آن در عرصه هنر نیز تسری مییابد. ولی باید پذیرفت که بازار هنر در ایران مقولهای نوپا است و نیاز به حمایت و هدایت و جریانسازی دارد و این نیز در شرایطی فراهم میشود که بخش سیاستگذار و متولی در کنار جامعهی کارشناسی متخصص و بهرهمندی از صاحبنظران کار بلد و با برونسپاری مبتنی بر شناخت و نه رابطه، در عرصه انتخاب اثر، قیمت گذاری واقعی، شناسایی جامعه و بازار هدف، تبلیغات و معرفی مناسب و با نگاه ارزش افزوده و ارزش سرمایه گذاری برای خریدار و در یک چرخه مثبت اقتصادی سودی را در نظر بگیرد.
رییس سابق موزهی هنرهای دینی امام علی(ع)، اظهار کرد: در این شرایط هنرمند خالق اثر، مدیر اقتصادی، منتقد، گالریدار، حراجگذار، آرت دیلر و از همه مهمتر خریدار از این سود بهرهمند شوند و طبیعتا این سود برای جامعه هنری و سازوکار سالم اقتصاد هنر نیز سودمند خواهد بود.
انتهای پیام
نظرات