رضا قیصریه میگوید الآن در ایران به کتابی که 2000 نسخه از آن فروش برود میگویند پرفروش، در حالیکه در ایتالیا ناشر 2000 یا 3000 نسخه از یک کتاب را به عنوان هدیه برای این و آن میفرستد.
او میگوید وقتی دانشجویان ما در دانشگاهها کم کتاب میخوانند، بقیه چطور عکسالعمل نشان بدهند؟
این مترجم در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره امکان امرار معاش از راه ادبیات در ایران، گفت: فعلا که امکان ندارد. موارد کمی پیش آمده که مترجمی بتواند از راه ترجمه زندگی کند. البته آن هم بستگی به مترجم و درصد حقالتألیف دارد و اینکه کتاب بفروشد یا نه. چون معیار درست و حسابی وجود ندارد، نمیتوان با قطعیت در اینباره حرف زد. شاید در گذشته پیش آمده باشد که بعضی افراد مثل مرحوم بهمن فرزانه از این راه ارتزاق کرده باشند، اما من کم دیدهام.
او درباره علت این مسأله اظهار کرد: فکر میکنم این موضوع به علت مشکلات نشر و کافی نبودن فروش کتاب باشد. فکر نمیکنم کسی بتواند از طریق نوشتن زندگی کند. هرچند کتابهایی که من ترجمه کردهام و منتشر شدهاند، برایم استفاده مادی داشتهاند، اما اصلا برای زندگی کافی نبودهاند. آدم باید شغل دیگری هم داشته باشد که پشتیبانش باشد و نگهش دارد. بعضی از دوستان من در حوزههای دیگر ترجمه میکنند یا دارالترجمه دارند، اما همه که نمیتوانند دارالترجمه داشته باشند؛ قیمت اجاره یا خریدِ جایی برای این کار بالاست و حتا آنهایی هم که دارالترجمه دارند برایشان صرف ندارد.
قیصریه سپس گفت: این مسائل فقط به ایران مربوط نیست. در ایتالیا هم که من اطلاع دارم آنها همین مشکلات را دارند. گاهی ناشران آنها هم حقالتألیفشان را پرداخت نمیکنند مگر اینکه قوانین حمایتیشان بهتر باشد. اصولا از راه ترجمه نمیتوان زندگی کرد. در کشورهای دیگر هم مشکلات هست اما نه به این شدت. البته شرایط اجتماعی و اقتصادی آنها فرق دارد. اگر شرایط اقتصادی ما هم بهتر شود، مردم بیشتر کتاب میخرند.
این مترجم همچنین درباره تجربه شخصیاش از امرار معاش و فعالیت ادبی گفت: من در دانشگاه تدریس میکنم. هیچگاه روی درآمد ترجمه حساب باز نکردهام و ترجمه را به عنوان یک علاقه انجام میدهم نه اینکه روی درآمدش حساب کنم. من از ترجمه هدف اقتصادی نداشتهام. خیلی دوست داشتم این کار را انجام بدهم. البته این دورانِ علاقهمندی موقت است چون بعدا آدم دیگر انرژیاش را از دست میدهد و آن شور و شوق اولیه را ندارد. من هم الآن دیگر آن شور و شوق را ندارم. مقداری هم به وضع شخصی و روحی آدم بستگی دارد. الآن برایم کار ترجمه بسیار مشکل شده است. در گذشته اینطور نبود. شاید به خاطر بالا رفتن سن باشد، شاید هم مسائل دیگری باعث شده است. البته حالا هم کار میکنم اما به شدت سابق برای ترجمه وقت نمیگذارم.
او افزود: وقتی 15 درصد حقالترجمه میدهند آن هم دو ماه بعد از چاپ کتاب، نمیتوان روی درآمد این کار حساب کرد. البته من تا به حال با ناشرانم به مشکلی برنخوردهام، اما دیدهام دوستانی را که برای گرفتن پول مشکلاتی داشتهاند. نشر کتاب باید شرایطی داشته باشد که در ایران آن شرایط فراهم نیست. در ایتالیا، زمانی بود که ترجمه تمام آثار یک نویسنده را در قراردادی کلی شروع میکردند؛ مثلا همه آثار مارکز، همینگوی و ... را بر اساس تخصص، به مترجمان مختلف میسپردند.
قیصریه در ادامه اظهار کرد: باید وضعیت اقتصادی درست شود که این در خرید و خواندن کتاب مؤثر است. البته هنوز در ایران کتاب به اندازه سایر کشورها گران نشده است ولی کتابخوانهای ما کم هستند.
انتهای پیام
نظرات