مهدی غبرایی کتابهای محبوبش را معرفی کرد.
این مترجم در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: از حدود کلاس چهارم ابتدایی خواننده پروپا قرص داستانهای مجلات آن زمان، نظیر «ترقی» و «آسیای جوان» و بعدها «اطلاعات هفتگی»، «اطلاعات کودکان»، «اطلاعات جوانان» و... بودم. بعضی از این مجلات پاورقیهای ضمیمه از ترجمههای ذبیحالله منصوری، محمدعلی شیرازی و دیگران داشتند. دور و برمان همیشه پر از کتاب و مجله بود و ننه جان قصهگویی داشتیم که ما را با متلها و مثلها و ترانهها و شعر و داستان آشنا میکرد و عشق آن را در جانمان میکاشت.
او در ادامه اظهار کرد: اولین کتاب یا جزوهای که خریدم، داستان منظوم «موش و گربه» عبید زاکانی بود که روانشاد عموی بزرگ برای ما میخواند و بعد «امیرارسلان» و «حسین کرد شبستری» و داستانهای دیگر بود. دیوانهای حافظ و سعدی هم که مثل نقل و نبات بود. رشته ادبی هم بعدها در شناخت دستور زبان و فنون ادبی و شناخت شعر و فلسفه و منطق کمکم کرد.
غبرایی همچنین گفت: از داستانهای ترجمه هم داستان دنبالهدار «پینوکیو» که سرشار از تخیل بود، در «اطلاعات کودکان» یا شاید «کیهان بچهها» چاپ میشد. بعد «آلیس در سرزمین عجایب» و «آلیس در سرزمین آینهها» با ترجمه حسن هنرمندی جانم را بیش از پیش شیفته کرد و همراه آلیس در دنیای غرایب او قدم برداشتم. کمی بعد «کتاب هفته» به سردبیری هشترودی و بعدها شاملو و بهآذین، همچنین کتابهای جیبی که با همکاری انتشارات فرانکلین در ایران منتشر میشد، دریچه دنیای دیگری را به روی ما گشود و با مارک تواین و آثارش، فاکنر، همینگوی و دیگران آشنا شدیم. با تام سایر در کوچهها بازی کردم و در غار دنبال اینجن جو گشتم. با هاکلبری فین رود میسیسیپی را درنوردیدم. با رابرت جردن در کوههای اسپانیا جنگیدم، با هنری از جنگ در میان باران و گلولای در ایتالیا گریختم و با هری مورگان در آبهای گرم خلیج دست به اسلحه بردم. با مازینی در «خرمگس» از اتل لیلیان وینیچ با ظلم مبارزه کردم. با یانک در «تربیت اروپایی» از رومن گاری در جنگلهای لهستان به جنگ آلمانهای اشغالگر رفتم. با بنجی در «خشم و هیاهو»ی ویلیام فاکنر مجنون شدم. سالها بعد ریلکه با «دفترهای مالده لا ئوریس بریگه» و ویرجینیا وولف با «موجها» به این جنون دامن زدند و داستان همچنان ادامه دارد.
انتهای پیام
نظرات