عباس مخبر معتقد است، با اینکه نقد ادبی در ایران معضلات بسیاری دارد، اما نباید کل این روند را نادیده بگیریم و بگوییم نقد ادبی نداریم.
این مترجم در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره نقد ادبی در کشور گفت: نقد ادبی در کشور شرایطِ بدی ندارد و بیانصافی است که بگوییم ما در ایران نقد نداریم و نقد در کشور ما پیشرفتی نداشته است. در یکی دو دهه اخیر پیشرفتهای زیادی در این حوزه به دست آمده، اما باید به هر حال آسیبشناسی هم انجام شود. هنوز هم میبینیم به جای نقد، توهین و تحقیر میشود؛ در حالیکه نقد توهین نیست، اما با وجود همه اینها من در مجموع فضا را منفی نمیبینم.
او همچنین درباره اینکه برخی معتقدند نقدهایی که امروز در مطبوعات نوشته میشوند، سطحی هستند و مرور محسوب میشوند، گفت: باید دید تعریف از نقد چیست. باید مکاتب مختلف را در نقد دید. برخی نقدها مرور هستند و برخی عمیقتر نوشته میشوند. اما اگر دقت کنید، همه کسانی که کتاب مینویسند، دوست دارند دیگران درباره اثرشان بنویسند و نظر بدهند، حتا از ریویو هم خیلی چیزها میشود یاد گرفت و اگر نقدی عمیقتر باشد، چیزهای بیشتری میشود از آن آموخت.
مخبر درباره اینکه برخی نقدها در کشور براساس رفاقت نوشته میشود، گفت: این مطلب درست است که برخی نقدها براساس رفاقت نوشته میشود، اما این جریان اصلی نقد در ایران نیست. جاهای دیگر هم این اتفاق ممکن است بیفتد. شاید اینجا بیشتر باشد. همیشه کسی که شبکهای از روابط و گروهی از دوستان را دارد، اثرش بیشتر دیده میشود. البته این جزو مشکلات این حوزه است. اما اساسیترین مشکل نقد ما این است که ملاک و معیاری نداریم. کسی که نقدش را با این جمله شروع میکند که «آقا شما شورش را درآوردهاید»، این اصلا نقد نیست. تندی، سرکوب، توهین و رفیقبازی جزو آسیبهای نقد ماست. گاهی هم نقدهای ما عمق لازم را ندارند، اما این نباید منحصر به این شود که ما تلاش بسیاری از کسانی را که در این حوزه کار جدی میکنند، نادیده بگیریم.
این مترجم درباره اینکه نقد در کشور چقدر ممکن است سبب شود برخی آثاری که ارزش چندانی ندارند، مطرح شوند و برخی به حاشیه کشیده شوند، گفت: این اتفاق در ادبیات دنیا هم میافتد، اینجا هم رخ میدهد. برخی آثار بدشانسی میآورند. گاهی هم آثاری هستند که در زمان انتشارشان خودشان را نشان نمیدهند و بعدها کشف میشوند، مانند اشعار سهراب سپهری که قبل از دهه 50 و سالهای دهه 40 به دلیل شرایطی که وجود داشت، در حد خودش شناخته شده نبود و منتقدان آن روزگار شعرش را تحویل نمیگرفتند، اما وقتی زمانه گذشت و ملاکها تغییر کرد، او به یکی از ستونهای شعر ما تبدیل شد.
مخبر همچنین درباره اینکه آیا معرفی نویسندگان و شاعران جوان از طریق مقدمهنویسی پیشکسوتها میتواند شیوه مناسبی برای معرفی این چهرهها باشد، گفت: اگر این شیوه هم به نان قرض دادن بدل نشود، خوب است. کسانی که در میان اهل قلم اعتبار و آبرویی کسب کردهاند، که قرار نیست آن را با خود به گور ببرند و اگر بتوانند قدری از این اعتبار را خرج جوانترها کنند، خوب است. این اتفاقها در صفحات فیسبوک زیاد اتفاق میافتد و بسیاری چهرههای جوانتر را معرفی میکنند.
او درباره کارگاههای شعر و داستان و توجه بیشتر گردانندگان آنها به شاگردانشان، گفت به هر حال آنها هم از آدمهای دور و برشان افرادی را معرفی میکنند، چون با کار آنها بیشتر آشنایی دارند و این ناشی از الزامات این ماجراست.
او در پایان خاطرنشان کرد: اما حرف اساسی من این است که آسیبها را بشناسیم، ببینیم و با آنها برخورد کنیم؛ ولی این آسیبها نباید منجر به نفی کل ماجرا شود.
انتهای پیام
نظرات