جواد شمقدری از آن دسته از سینماگرانی است که اگرچه گاهی حواشیِ سخنانش جنجال بهپا میکند اما دست اصحاب رسانه را برای پیدا کردن تیتر باز میگذارد! او از مدتها قبل از آنکه سکانداری سینمای ایران را برعهده بگیرد، گاهی اظهارات صریح، تند و تیز و یا جالبی را مطرح میکرد که خواندنشان خالی از لطف نیست.
اکنون و پس از پایان رسمی هشت سال فعالیت جواد شمقدری در دولت محمود احمدینژاد با برگزاری تودیعش، خبرنگار ایسنا در سه بخش، اظهارات صریح، جنجالی یا جالب وی را در جایگاه «سینماگر منتقد» (79 تا 84)، «مشاور منتقد» (84 تا 88) و «مدیر منتقد» (88 تا 92) نقل میکند.
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بهنظر میرسد دیگر پس از پایان یک دورهی هشت ساله، باید صراحت لهجه را خصوصیت جواد شمقدری بدانیم؛ خصوصیتی که باعث شده است منتقد محیط پیرامونیاش باشد و مطالبی را مطرح کند که بر اساس دیدگاهش به آنها اعتقاد دارد، هرچند ممکن است بعضی از این اعتقادات او مخالفانی هم داشته باشد.
جواد شمقدری؛ «سینماگر منتقد» (79 تا 84)
جواد شمقدری در سالهای قبل از 84، بیشتر به عنوان کارگردان «طوفان شن» شناخته میشد که چند فیلم و سریال برای تلویزیون کار کرده بود. او در آن سالها انتقادات صریحی را درباره «خانه سینما» مطرح میکرد که میتوان رگههایی از آن اظهارات را در تعطیل کردن این نهاد صنفی در دوران مدیریتش هم مشاهده کرد.
البته آن زمان، جمعی از سینماگران مطرح از جمله علیرضا رییسیان، فرهاد توحیدی، پرویز کیمیاوی، ابراهیم مختاری، علیرضا داودنژاد، منیژه حکمت، مهرداد اسکویی، رضا کیانیان، احمد نجفی، مسعود جعفریجوزانی و... نیز به عملکرد هیاتمدیره وقت خانه سینما اعتراضهای تند و تیزی داشتند. (گزارش ایسنا در اینباره در سال 83)
دایره انتقادات شمقدریِ کارگردان، به خانه سینما محدود نبود؛ او گاهی درباره وضعیت انحصار در سینما و تلویزیون کشور، گاهی درباره وضعیت فیلمهای ارزشی و غیرارزشی ساخته شده در این دو مدیوم و گاهی هم درباره عملکرد معاونان سینمایی وقت وزارت ارشاد انتقاداتی را مطرح میکرد. در کل جواد شمقدری در آن دوران اظهارات پرحاشیهای داشت.
در انتقاد به کنارگذاشتن برخی از فیلمسازان از دایره توجه دولت: در این دورهی سینمایی، سیاستگذاران فرهنگی هنری خواستهاند حضور یکسری افراد کمرنگ شود و حضور افراد دیگری را بیشتر کردهاند و براین ادعا هستند که میخواهند توسعه سیاسی و فرهنگی ایجاد کنند و این روند ناخوشایند سه سال اخیر است. (25 اردیبهشت 79)
انتقاداتی که باعث شد هیاتمدیره وقت خانه سینما وی را تهدید به شکایت کند: خانه سینما وقتی تشکیل شد، 80 درصد بدنه آن زندگی خوبی نداشتند. وقتی جلال مقدم فوت کرد، کسی نبود جنازه او را از روی زمین بردارد. ولی خانه سینما بهخاطر رانتخوری وحشتناک دو تن از اعضای هیات مدیرهاش، مرتبا بیانیه سیاسی میدهد، درحالی که معضل مواد مخدر در بین سینماگران جدی است. (8 آذر 79)
فیلمسازی الان هنر نمیخواهد، شما یک پسر خوشگل را پیدا کنید و در فیلم از آنها استفاده کنید؛ این فیلم خودبهخود جذاب میشود. متاسفانه الان بزهکاری در فیلمها به شدت تبلیغ میشود. (8 آذر 79)
در واکنش به تهدید به شکایت هیاتمدیره خانه سینما: مگر قرار است همه یک نظر داشته باشند، آیا خانه سینما میخواهد از طریق شکایت همه مخالفان خود را به سکوت وا دارد؟ پس آزادی نظر و آزادی نقد چه میشود؟ مگر دورهی دیکتاتوری است؟ شاید با شکایت افراد سست عنصر میدان را خالی کنند ولی من فرزند خمینی هستم، من را نترسانید. (25 آذر 79)
درباره عملکرد سیفاله داد در سمت معاون سینمایی وزیر ارشاد: داد به جای مدیریت دلسوزانه و متعهدانه و پیگیری اوضاع سینما بیشتر در پی سلطنت بود، در حقیقت ایشان مدیریت نکرد بلکه سلطنت کرد. روزی که سیفالله داد بهعنوان معاونت سینمایی انتخاب شد، با توجه به اینکه ایشان خودش سینماگر بود، انتظار میرفت اتفاق مثبت و موثری در صحنه سینما بیافتد، اما متاسفانه این بار چاقو دسته خودش را برید. (3 مرداد 80)
در واکنش به فیلم «نیمه پنهان» تهمینه میلانی: بنده خود جزو کسانی هستم که در انقلاب فرهنگی حضور داشتهام، این حرکت میلانی به خاطر اعتراض شخصی او ساخته شده و بسیار وحشتناک است. میلانی باید شاکر خداوند باشد که کسانی در انقلاب فرهنگی حضور داشتهاند که از میلانی شکایت نکردهاند. (12 شهریور 80)
در واکنش به آتشکشیدن خودسرانه یک سینما در شاهین شهر اصفهان: این قضیه دو وجه دارد. یا ما نتوانستیم شرایط فرهنگی جامعه را آنقدر مطلوب کنیم که بتوانیم جلوی چنین حرکتهای خودسرانه را بگیریم که به این ترتیب، همهی مسوولان فرهنگی و سینمایی کشور در ارتباط وقوع اینگونه مسایل مقصر هستند. وجه دیگر، این است که در واقع، آقایان آن قدر مسوولیت خود را انجام ندادند و شرایط سینما را به جایی رساندند که به هر حال، افرادی براساس تعصبات خود به این نتیجه رسیدند که خودشان وارد عمل شوند. اگر هر دو سوی قضیه را نگاه کنیم برمیگردد به اینکه مسوولان فرهنگی و سیاسی و اجرایی و بخصوص مسوولان سینمایی در این خصوص مقصر هستند. (10 مهرماه 81)
در جلسه نقد فیلم «مارمولک»: مارمولک، فیلمی دوگانه است که اگر خارج از مرزها اکران شود بیش از 80 درصد بهنفع روحانیت است ولی برعکس، در ایران کارکرد این فیلم 80 درصد به ضرر روحانیت است. (25 اردیبهشت 83)
جواد شمقدری؛ مشاورِ منتقد (84 تا 88)
به گزارش ایسنا، پس از آنکه محمود احمدینژاد در سال 84 توانست به ریاست جمهوری برسد، سازنده فیلم انتخاباتی او که عضوی از کمیته فرهنگی ستادش هم بود را به عنوان مشاور هنری خود انتخاب کرد. میتوان مهمترین خصوصیت این مدت دوره چهارساله را اختلافنظر جدی شمقدری با صفارهرندی (وزیر وقت ارشاد) و جعفری جلوه (معاون سینمایی وقت ارشاد) برشمرد.
درباره وزارت ارشادِ صفارهرندی: در وزارت ارشاد هنوز تقریبا نیمی از مدیران با تفکر دولت قبلی فعالیت میکنند و با سیاستهای دولت جدید همراه نیستند، آنها با حرکت آغاز شده موافق نیستند و آن را درک نمیکنند. به همین علت سرعت پیشرفت امور کم و کند است. بعضا تصمیماتی که در حوزهی وزارت ارشاد و نشر گرفته میشود، تصمیمات قاطع و مطلوبی نیست. (30 خرداد 85)
در واکنش به پیام جعفریجلوه، معاون سینمایی وقت درباره جشنواره فجر سال 85: سمت و سوی داوریها و رویکردهای مدیریت پنهان و آشکار جشنواره مبین این حقیقت تلخ است و در اوج این ناداوری، فیلم «مینای شهر خاموش» مرکز توجه قرار میگیرد؛ فیلمی که نهتنها با آرمانهای مردم نسبتی ندارد که صریحا بهخواست مردم و حضور قهرمانانهی آنها در راه رسیدن به قلل افتخار توهین میکند و از سوی دیگر ایران کنونی را سرزمینی زلزلهزده که دیگر برای ایرانیان آن سوی آبها هیچ جاذبه و نقطهی امید و پیوندی ندارد معرفی میکند و اصرار دارد بگوید هرچه هست غارتگری و دزدی و بیناموسی است. (2 اسفند 85)
درباره اکران فیلم «نقاب» در زمان وزارت صفارهرندی: فکر میکنم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در مورد عذرخواهی از اکران فیلم «نقاب» کار درستی انجام داد و این موضوع مهمی بود ولی جریان قدرتمند موجود در سینمای ایران که خودش را مهمتر میداند، روابط عمومی وزارت ارشاد را وادار به بازپسگیری عذرخواهی از اکران نقاب کرد. (1 تیر 86)
تاکید بر اینکه باید ریلهای قبلی سینمای ایران را به هم ریخت: کی جسارت این کار را دارد؟ و ما اینکار را را نکنیم که چه کسی میخواهد انجام دهد؟! خود من از همهچیزم گذشتهام. فیلم هم نمیسازم و بعد از دولت آقای احمدینژاد هر جا که رفتند همانجا میروم. اما معتقدم آینده مال ما و مال این سینماست و نسل جوان نشان داده است که دیگر این سینما را نمیخواهد. (8 تیر 86)
در نامهای به وزیر ارشاد و در اعتراض به امکان نمایش فیلمهای پروانه نمایش نگرفته در جشن خانه سینما و انتقاد از سیاستهای جعفری جلوه: من تصور میکنم این رفتار دوگانه معاونت سینمایی که از آن بهعنوان سیاست معتدل و اخیرا به اصولگرایی تعبیر میشود، بیشتر به سیاست «شاه سلطان حسین» شباهت دارد که سررشتهی همهی امور از دستش رها شده و هرجا با اعتراضی روبهرو میشود، سعی میکند با دادن باج و امتیازی غائله را ختم به خیر کند و البته دستگاه تئوریسازی، ویژگی خاص این معاونت محترم است که بلافاصله برای آن یک عنوان، از جنس رفتار رفیقانه، حکیمانه، اعتدالگرایانه و ... میسازد. البته پاسخ این سوال میماند وقتی شاه سلطان حسین حاضر شد اصفهان را هم به مهاجمان واگذار کند تا اجازه داشته باشد حرمسرای خود را تحتالحفظ صاحب باشد، با چه تئوری و نظریهی علمی این عمل توجیه خواهد شد؟ (12 شهریور 87)
در واکنش به سفر اعضای آکادمی اسکار به ایران و امکان دیدار آنها با مسئولان سینمایی: مسوولان سینمایی تنها موقعی حق دارند با اعضای آکادمی اسکار و سینماگران هالیوود جلسه رسمی داشته باشند که آنها به خاطر توهینها و افتراهایی که به ملت ایران در طی 30 سال گذشته روا داشتهاند، عذرخواهی کنند. (10 اسفند 87)
جواد شمقدری؛ مدیرِ منتقد (88 تا 92)
به گزارش ایسنا، دوره چهار ساله مدیریت جواد شمقدری بر سینمای ایران با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بود. او درست یا غلط با خانه سینما، حوزه هنری و... وارد چالش شد. در این میان، انتقادات تند و تیزی هم از سوی سینماگران و رسانهها به عملکرد وی (مخصوصا به تئوری تعویض ریلهای سینمای ایران) وارد میشد که گاهی دیگر فراتر متن بود.
درباره وضعیت سینمای دفاع مقدس: 12 سال قبل مدیر سینمایی وقت در جلسهای اشاره کرد که بر کینههای قبیلهای ندمید و به این ترتیب بهطور واضح جلوی سینمای جنگ و دفاع مقدس گرفته شد و این تیرخلاصی بود، برای سینمای جنگی ایران. (26 دی 88)
در نامهای به ژیل ژاکوب، رییس جشنواره کن و در اعتراض به اخراج فونتریر از این جشنواره: رفتاری که جشنواره «کن» با آقای فونتریر انجام داد و مجبورش کرد که بارها به عذرخواهی بپردازد، انسان را به یاد گالیله میاندازد که صاحبان کلیساهای قرون وسطایی با تهدید مجبورش کردند نظریه علمیاش را که زمین کروی است انکار کند. (2 خرداد 89)
درباره سخنان مطرح شده پیرامون حضور سیدعلیرضا سجادپور در زندان اوین: ایشان برای حل مشکل سینماگران به اوین هم سر زدهاند و ما دنبال میکنیم که خبرنگاران هم به اوین بروند و از فضای زندان گزارشی تهیه کنند. ما آنجا را دیدیم مثل هتل بود، جوسازیهای منفی از آنجا میشود اما اینگونه نیست و زندانهای ایران مانند هتل است. (5 مرداد 90)
درباره بیاهمیت بودن مراسم اسکار: اسکار یک اتفاق سینمایی است که در کشور آمریکا اتفاق میافتد و جنس آن شبیه به جشن سینمای گچساران در چند روز اخیر است. (27 شهریور 90)
در واکنش به سخنان فرجالله سلحشور درباره فساد در سینمای ایران: همان دوست ما که سردمدار این بحثها شد و ظاهرا دوست دارد ادامه دهد، فیلمش را با همان سینماگران ایرانی ساخته و به احترام اینها حداقل نباید این گونه صحبت کند و به خاطر یک نفر نباید در مسجد را ببندند. (9 تیر 91)
در واکنش به یکی از سخنرانیهای محسن مومنی (رییس حوزه هنری): من نمیتوانم قبول کنم وقتی سینماهای حوزه به شدت درصدد اکران «گشت ارشاد» بودند و قبل از آن هم در اکران فیلمهای آنچنانی مشتاق بودهاند، یک شبه دلسوز فرهنگ و انقلاب و ارزشها شده باشند. (12 تیر 91)
پیشنهاد برای تحریم اسکار در واکنش به انتشار فیلم موهن به پیامبر اکرم (ص) در فضای مجازی: بدیهی است تحریم اسکار 2013 تا زمانی است که این آکادمی نسبت به این فیلم موهن واکنش مناسبی انجام دهد و خود را از سازندگان آن مبرا سازد. (3 مهر 91)
درباره کمک حوزه هنری به خانه سینماییها: بالاخره آنهایی از خانه سینما که بیرون آمدند یک جایی را میخواستند که در آن خانهشان را برپا کنند، به خاطر همین خانهشان را در حوزه هنری برپا کردند. (16 آبان 91)
در واکنش به بیانیه کانون کارگردانان قبل از جشنواره فیلم فجر سال 91: شما از درون مجموعهی خود سینما میگویید سینما مرده است و بعد انتقاد میکنید به یک فرد سیاسی یا ... که چرا به سینما تعرض میکنی! (30 بهمن 91)
درباره تغییر سیاستهای مدیریت سینمایی در دوره خودش: تلاش کردم تا شاهنشینها از شاهنشینی پایین بیایند و در کنار دیگران قرار بگیرند... دلیلی ندارد سالها بگذرد و این شاهنشینها از این رانتها برخوردار شوند. ما سعی کردیم کمی این معادله را بهم بزنیم. (30 بهمن 91)
درباره لابی برای اهدای جایزه اسکار به «جدایی نادر از سیمین»: زمانیکه قرار بود مسئولیت سینمایی آن زمان را برعهده بگیرم از آقای احمدینژاد پرسیدم اگر بخواهید در یک جمله من را نصیحت کنید، چه میگویید ایشان گفتند برو سینمای ایران را بینالمللی کن و من گفتم اولین گام این است که اسکار بگیریم و او گفت خوب اینکار را انجام بده و این اتفاق افتاد. (30 بهمن 91)
در واکنش به اهدای خرس نقرهای جشنواره برلین به جعفر پناهی: (ساخت) این فیلمها جرم و رفتارهای غیرقانونی است اما تاکنون نظام جمهوری اسلامی در برابر این رفتارهای غیرقانونی صبوری کرده است. سازمان سینمایی حوزه نظامی و انتظامی نیست و برخورد با رفتارهای غیرقانونی جزو وظایف ما محسوب نمیشود. (اول اسفندماه 91)
درباره بعضی از انتقادات: بخشی از جریانات اصولگرا و مذهبی و مومن و دغدغهمند نسبت به مسائل دینی، تازه به حوزه سینما ورود پیدا کردند. متاسفانه اشکال ما این است که دوستان میآیند و بعدش (بزودی بیرون) میروند. اینها به محض ورود با پدیدههایی در سینما روبرو میشوند که از دیدشان خیلی با فرهنگ عمومی جامعه و آرمانها تناقض دارد و بلافاصله واکنشهای طبیعی خود به خود رخ میدهد و بعضی وقتها عقبههای سیاسی و بعضی از دیدگاهها هم کنارش قرار میگیرد که به شکل دیگری واکنشها بازتاب پیدا میکند و منجر به این میشود که در بعضی از ارزیابیهایشان شمقدری را به عنوان کسی که انحرافیست یا ملحد است یا راه گم کرده است مطرح کردهاند. (8 اسفند 91)
درباره خط و نشان عسگرپور، تبریزی، میرکریمی و مجیدی: در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد و زمانی که هنوز ایشان در دفتر ریاست جمهوری مستقر نشده بود، یک گروهی از این افراد پیش ایشان رفتند و برای ایشان خط و نشان کشیدند... اسامی این افرادی که در اختیار من است مشخصا آقایان عسگرپور، تبریزی، میرکریمی، مجیدی و چند نفر دیگر هستند. صریحاً مطرح کردند که مبادا شمقدری و تفکری که من به آن پایبند هستم در سینما حاکم شود. (13 اسفندماه 91)
درباره اختلافش با احمدینژاد در بستن خانه سینما: آقای احمدینژاد وقتی دید خانه سینما تعطیل شده است، مخالفت خود را هم به آقای وزیر و هم به من اعلام کرد. آقای احمدینژاد معتقد بود که ما عجله کردیم و بازهم باید صبر میکردیم. (21 خرداد 92)
درباره انتقادهای بیاساسی که پیرامون فروش نامناسب یک فیلم ارزشی شد: بنده بیشترین حمایت را بهعنوان رییس سازمان سینمایی از «شکارچی شنبه» انجام دادم اما وقتی که مردم نمیروند و فیلم را ببینند من چه تقصیری دارم؟ «شکارچی شنبه» فیلمی نیست که بر خلاف «اخراجیها» مردم بخواهند آن را ببینند و من مگر چقدر میتوانم آنرا در اکران نگه دارم؟ (31 خرداد 92)
در واکنش به حضور محسن مخملباف در جشنوارهی فیلم رژیم صهیونیستی: جا دارد ساحت موزه سینمای ایران از لوث یادگاریهای این فیلمساز تا زمانیکه در این وادی ضلالت میلغزد پاک و منزه شود. (23 تیر 92)
درباره مبدا اختلافش با صفارهرندی در دولت نهم: آقای احمدینژاد خطاب به آقای صفارهرندی و من گفت بروید با هم وزارت ارشاد را درست کنید، اما نهایتا هیچ اتفاقی نیفتاد و من به رییسجمهور گفتم ظاهراً ایشان هیچ تمایلی به همکاری با بنده ندارند و چون این موضوع خلاف نظر اولیه آقای احمدینژاد بود، دلخور شدند. (3 شهریور 92)
درباره احتمال وزیر شدنش در دولت دهم: زمان انتخاب وزرای دولت دهم مرخصی گرفتم و 7-8 روز رفتم کوهپیمایی که حتی موبایلم هم آنتن ندهد. یکی از دلایلم هم این بود که میترسیدم وزیر بشوم، چون وزارت ارشاد حوزهی تخصصیام نبود. (3 شهریور 92)
در انتقاد به عملکرد جعفریجلوه: کاش از دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد در همین معاونت سینمایی بودم تا آن چهارسال اول سوخت نمیشد اما دست تقدیر اینگونه نخواست. (3 شهریور 92)
شعر «آن چیز که از هنر بَری بود/طوفان شن شمقدری بود» کار تیمی بود که آقای فراستی هم جزوشان بود. آنموقع که جوانتر بودم خیلی دلخور شدم اما الان به آن میخندم (3 شهریور 92)
در واکنش به انتصاب حجتاله ایوبی به سمت ریاست سازمان سینمایی دولت یازدهم: بیش از همه به مخالفان خودم تبریک میگویم که شاهد هستند فرد جدیدی برای سازمان سینمایی انتخاب شده است. (4 شهریور 92)
در واکنش به انتقاد اصولگرایان از تغییر رفتار احمدینژاد بین 84 تا 92: باید دید آیا این تغییرات بهنفع آن آرمانها، اهداف و انگیزههای اولیهای که ایشان با آنها وارد صحنه شد، بود یا به آنها ضرر زد. در آخرین گفتوگوهایم ... به آقای احمدینژاد گفتم که من نقدهایی به بعضی اقدامات و صحبتهای شما دارم که ایشان خندید و گفت شما مگر نقد هم داری؟ من هم پاسخ دادم بله دارم ولی الان وقتش نیست. (8 شهریور 92)
درباره احتمال برکناریاش از معاونت سینمایی بدون نامبردن از مشاور و رییس دفتر احمدینژاد: قبل از جشنواره فجر سال 89، در جلسهای رسما به من گفته شد که شما یا فلان کار را ظرف 6 ماه انجام میدهید یا از اینجایی که هستید برمیداریمتان. من هم خواهش کردم که تأخیر نیندازند و فرد مناسبشان را بگذارند، اما بعداً عذرخواهی کردند. (8 شهریور 92)
درباره شرایط بد روحی و روانی حاکم بر بعضی سینماگران در سال 88 بدون نام بردن از فیلمساز: حتی یکی از این سینماگران در یک دیدار عمومی در حسینیه امام خمینی(ره) جلوی حضرت آقا – مقام معظم رهبری - گریه کرد و مدتها شرایط متاثرکنندهای داشت. تلاشهای زیادی مخصوصا از سمت دفتر رهبری شد که ایشان از حالت افسردگی خارج شود که خیلی هم موثر بود. (8 شهریور 92)
در مراسم تودیع از سازمان سینمایی: مدیریت در سینما کار سختی است و از همه سینماگران میخواهم کاری که با من کردهاند با مدیر بعدی نکنند. (9 شهریور 92)
خطاب به علی جنتی، وزیر ارشاد دولت یازدهم: از صمیم دل از ایشان تشکر میکنم که این مسوولیت را از روی دوش من برداشتند. چون اگر خودم بودم به راحتی ول نمیکردم و باید یکی من را به زور برمیداشت. در واقع در جمهوری اسلامی فرار از مسوولیت معنا ندارد. (9 شهریور 92)
گزارش از سیدمحمدصادق لواسانی خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
نظرات