فرزان سجودی دربارهی پیشنهاد کوروش صفوی مبنی بر استفاده از خط رومیایی بهجای خط کنونی فارسی، میگوید، تغییر خط مشکلات ابزاری را حل میکند، اما به لحاظ فرهنگی مشکلی را حل نمیکند و یک بحران جدی ایجاد میکند.
او معتقد است که میتوان مسائل خط فارسی را با برنامهریزی زبانی حل کرد.
فرزان سجودی، زبانشناس، نشانهشناس و استاد دانشگاه هنر، در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی مشکلات خط فارسی گفت: یکی از مشکلات خط فارسی این است که در این خط واکهها، بخصوص واکههای کوتاه، نشانهای ندارند؛ به همین دلیل اگر کسی با کلمه یا اسم خاصی آشنا نباشد، ممکن است آن را به شکلهای مختلفی بخواند.
او در ادامه افزود: مشکل دیگر خط فارسی، این است که ما برای یک واج، حروف متفاوتی داریم؛ مثلا واج /س/ با حروف «س»، «ص» و «ث» یا واج /ز/ با حروف «ز»، «ض»، «ذ» و «ظ»، نوشته میشود. علت تنوع حروف هم این است که فارسی در مقطعی با زبان عربی آمیخته شده است. این حروف در زبان عربی نمایندهی صداهای متفاوتی بودهاند که تمایز معنا به وجود میآوردهاند. در زبان فارسی همهی اینها یک واج هستند، اما نمایندههای متفاوتی در خط دارند.
سجودی همچنین گفت: ایراد دیگر این است که بعضی از «نویسه»ها یا حروف زبان فارسی شکلهای متفاوتی دارند؛ مثلا «ه» در ابتدا، انتها و وسط کلمه، به شکلهای متفاوت نوشته میشود.
او اضافه کرد: مشکل دیگر این است که تکلیف ما چندان با مقاطعی که باید نوشتار را قطع کنیم، روشن نیست؛ مثلا اینکه آیا باید «میروم» را سر هم بنویسیم یا «می« را جدا بنویسیم. هرچند الآن دیگر جدا کردن «می»، «به» و ... به عرف تبدیل شده و جدانویسی رواج پیدا کرده است، اما اینها از مسائل خط بودهاند که مثلا چرا «میروم» را جدا اما «دانشگاه» را سرهم مینویسیم. میزان سرهمنویسی و جدانویسی چندان شکل و قاعدهی مدونی ندارد.
سجودی گفت: مشکل دیگر، «نویسه»هایی مثل «و» در واژههای «خواهر» و «خواب» است که ما مینویسیم، اما نمیخوانیم؛ این مسائل جنبهی تاریخی دارند، چون زمانی تلفظ این کلمات به همین شکل بوده و به مرور «و» در گفتار حذف شده، اما در نوشتار باقی مانده است.
او سپس دربارهی ریشهی این مسائل و مشکلات گفت: بعضی از این موارد جنبه و ریشهی تاریخی دارند، بعضی دیگر هم به دلیل تأثیری است که آمیزش زبانها مثل آمیزش فارسی و عربی داشته است.
این زبانشناس در ادامه دربارهی پیشنهاد استفاده از خط رومیایی که اخیرا از جانب دکتر کوروش صفوی مطرح شده است، یادآوری کرد: پیشنهاد دکتر صفوی، پیشنهاد جدیدی نیست. در گذشته این پیشنهاد به شکل جدی در دورهی رضاخانی مطرح شده و کسانی مثل صادق هدایت از پشتیبانهای پروپاقرص تغییر خط فارسی به نوعی الفبای لاتینی بودهاند.
او ادامه داد: حال ما امروزیتر شدهایم و میگوییم «الفبای واجنگاری مبتنی بر الفبای رومیایی یا لاتینی». این همان خطی است که زبانشناسها برای مطالعهی علمی خود از آن استفاده میکنند. ما زبانشناسها یک خط استاندارد داریم که وقتی فارسی را با آن خط مینویسیم، همهی زبانشناسها میتوانند آن را بخوانند. دلیل انتخاب این الفبا این است که ما در مطالعات علمی باید به دقت همهی واجها و در برخی موارد حتا «واجگونه»ها را ثبت کنیم. در نتیجه ما یک خط خیلی دقیق وابسته به خط رومیایی یا لاتینی تدوین کردهایم.
سجودی همچنین عنوان کرد: تغییر خط، نقاط قوت و ضعف، طرفداران و مخالفانی دارد. نقطهی قوتش این است که مسائل و همهی مشکلات خط فارسی را که برشمردم، حل میکند، خوانشپذیری خط خیلی بالا میرود. بعضی میگویند اگر ما به آن خط بنویسیم، تکلیف متون کهنمان مثل دیوان حافظ چه میشود؟ من در جواب میگویم که اتفاقا با آن خط میتوان حافظ را به دقت و درست خواند، اما کسی که با ادبیات کهن آشنا نیست، با خط متعارف فعلی حافظ را صد بار غلط میخواند.
او در ادامه دربارهی جنبههای منفی تغییر خط فارسی، گفت: در مقابل، مخالفان تغییر خط، نقاط منفی تغییر خط را بیان میکنند. نکتهی منفی این است که خط فقط یک جعبه ابزار نیست، بلکه در واقع یک فضای زیست فرهنگی است، به همین دلیل وقتی خط عوض میشود، مشکلات را به لحاظ ابزاری حل میکند، اما به لحاظ فرهنگی حل نمیکند و فرد ناگهان به احساس فقدان تاریخ، از خودبیگانگی فرهنگی و ... دچار میشود، چون در واقع غریبه هستی و انگار به خانهی یک بیگانه از فرهنگی دیگر وارد شدهای و حالا میخواهی زندگی خود را با ابزارآلات آن خانه اداره کنی. زمان میبَرَد تا بتوانی به آن خو بگیری.
این استاد دانشگاه سپس افزود: از نظر شناختی ثابت شده است که ما هنگام خواندن، حرف به حرف نمیخوانیم، بلکه واحدهای بزرگ کلمات را به شکل بصری در ذهنمان منطبق میکنیم. امروز ثابت شده است که وقتی چشم ما به لحاظ تاریخی از راست به چپ غلتیده و نوشتهها را خوانده، در حوزههای غیرنوشتاری، حتا در پردازش و اسکن تصویری هم از راست به چپ حرکت میکند و در خوانش تصویر، به عنوان مثال در تماشای یک تابلو نقاشی از راست به چپ میغلتد. بنابراین به این سادگی نمیتوان سازوکارهای مغزی، ذهنی و فرهنگی ناشی از یک تاریخ بیش از هزاروچندصدسالهی راستنویسی را نادیده گرفت.
او همچنین گفت: بعضی از مسائل خط را میتوان با برنامهریزی زبانی و روشهایی حل کرد؛ مثلا میتوانیم بگوییم «می» را با نیمفاصله، جدا بنویسید، همه هم قبول میکنند. هر قدر که ما کمتر چسبان بنویسیم، هم خط شکیلتر میشود و هم خواندن آن راحتتر خواهد بود.
سجودی سپس عنوان کرد: در گذشته امکاناتی مثل صفحه کلیدهای فارسی فراهم نشده بود و از خط فینگیلیش استفاده میشد. البته فینگیلیش خط مورد نظر دکتر صفوی نیست، اما به آن خط نزدیک است. خط فینگیلیش را با اینکه هر کس آن را به شکلی مینویسد، میتوان به راحتی خواند. واقعا هم معیار بستر بزرگتری به نام زبان وجود دارد، اما تغییر خط یک بحران جدی ایجاد میکند. شاید ظاهرا با این تغییر، مشکلات به شکل ابزاری حل شوند، اما در جنبههای شناختی و فرهنگی مشکلات دیگری به وجود میآید که هرچند جامعه را فلج نمیکند، اما تصویر دیگری از زبان و جامعه ایجاد میشود. تغییر خط فقط حل مشکلات ابزاری نیست، بلکه تغییر چارچوبهای شناختی و فرهنگی است.
او ادامه داد: من هم خیلی دوست دارم خیلی انقلابی باشم و بگویم خط باید فردا عوض بشود. اما مسائل را بسیار روشمند بررسی میکنم، هم مشکلات این خط را، هم مشکلاتی را که تغییر خط به وجود میآورد، میبینم. دفاع قدسی، آیینی، سنتی و آرمانی هم از خط نمیکنم. بعضی از دوستان خط را به هویت ملی و سنتهای ما وابسته میدانند. حتا در دوران پهلوی، بسیاری از علما که با تغییر خط مخالفت میکردند، میگفتند، تغییر خط باعث کافر شدن مردم میشود. اما من اینگونه به قضیه نگاه نمیکنم.
سجودی سپس تأکید کرد: من از این دید نگاه نمیکنم که «ای وای! همهی هستی ما دارد بر باد میرود». واقعیت این است که مطالعات شناختشناسی ذهن و زبان، مطالعات فرهنگی و ... نشان میدهد که خط فقط ابزار نیست. به همین دلیل تغییر آن مشکلات ابزاری را حل میکند، اما متعاقبش یک بحران دردناک شناختی و فرهنگی به وجود میآید.
انتهای پیام
نظرات