در يكي از شبهاي «عمليات نصر4» بچههاي گردان 507 امام رضا(ع) در محاصره دشمن قرار ميگيرند و به علت كمبود نيرو تقاضاي كمك ميكنند. علي غيوريزاده به كمك آنها ميشتابد و ...
به گزارش سرويس فرهنگ حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، علي غيوريزاده در سال 1332 در منطقه «ملكشاهي» از توابع استان ايلام به دنيا آمد. به رغم تحصيلات ابتدايي از هوش بسيار بالايي در امر فراگيري برخوردار بود به طوري كه در دوران كودكي و جواني به فراگيري مسايل اسلامي و عقيدتي علاقه زيادي داشت و همين موضوع و همچنين اصالت خانوادگياش باعث شد كه علي غيوريزاده يك انسان بسيار وارسته و مقرب به خداوند و قرآن باشد.
در دوران مبارزات انقلاب، يكي از مخالفين سرسخت نظام حكومت استبدادي و شاهنشاهي بود و خانواده خود و اقوامش را براي مبارزه با چنين رژيمي آماده كرده بود.
غيوريزاده با پيروزي انقلاب به عضويت سپاه درآمد و در همان ابتداي جنگ به عنوان يكي از افراد شاخص و شجاع سپاه در مرزها مشغول پاسداري از حريم انقلاب شد. اطاعت از فرمايشات حضرت امام را براي خودش يك فريضه ميدانست و هيچگاه در چنين مواردي كلمه «نه» بر زبان نميآورد. حتي به مقيد بودن بر اجراي فرامين مقام بالاتر از خودش بسيار اهميت ميداد. انضباط ظاهري و توجه به نيروهاي تحت امرش يكي از نكات بسيار برجسته اخلاقي غيوريزاده بود.
**خاطراتي از شجاعتها
شجاعت غيوريزاده در مواجه با دشمن زبانزد بود و گواه اين ادعا منطقه «ميمك» است كه وقتي با چند نفر از دوستانش براي شناسايي ميروند دشمن چون از پيش متوجه موضوع شده بود در چند نقطه آنها را محاصره ميكند. آنها در بيش از 16 ساعت در محاصره زير آتش انواع سلاحهاي عراقيها قرار ميگيرند اما با شجاعت مثالزدني غيوريزاده و در حالي كه يكي دو نفر از نيروهاي همراهش به شهادت ميرسند و يكي دو نفر نيز از معركه جان سالم به در ميبرند و به نيروهاي خودي ميرسند، غيوريزاده همچنان در محاصره بوده اما با استفاده از تاريكي شب و نقاط كور، ضمن وارد آوردن ضربات سنگين به دشمن، از محاصره خارج ميشود.
** عمليات نصر و...
«عمليات نصر4» در سال 1366 در كردستان انجام شد. در اين عمليات وقتي عمده نيروهاي «گردان 507 امام رضا(ع)» در محاصره قرار گرفته و با كمبود شديد نيرو و مهمات مواجه ميشوند، علي غيوريزاده به كمك آنها ميشتابد. وقتي بالاي «ارتفاعات دوكوهه» قرار ميگيرد تا صبح به كمك ديگر رزمندهها به مبارزه تن به تن با نيروهاي گارد رياست جمهوري عراق ميپردازد و عراقيها بعد از تحمل تلفات سنگين فرار را بر قرار ترجيح ميدهند.
در حالي كه جنگ به ماههاي آخر خود رسيده بود عراقيها به كمك گروهك تروريستي نفاق بار ديگر قصد تصرف مهران را ميكند و وقتي كه غيوريزاده و همرزمانش در محاصره دشمن قرار ميگيرند، غيوريزاده در آخرين مكالمهاي كه از پشت بيسيم با فرمانده لشكر انجامي ميدهد،ميگويد كه تا من زندهام نخواهم گذاشت دشمن از اين نقطه به سمت مهران عبور كند و بر اساس همان قولي كه داده بود ميماند و تا آخرين فشنگ با دشمن ميجنگد تا اين كه به شهادت ميرسد.
منطقه ياد شده در اختيار دشمن قرار ميگيرد و دشمن پيكر شهيد غيوريزاده را به صورت نامشخص در نقطهاي دفن ميكند و به همين دليل پيكرش سالها در بيابانهاي مهران مدفون ميماند.
پدر و مادر شهيد غيوريزاده در فراق فرزندشان از اين دنيا رفتند و پيكر علي سالها پس از پايان جنگ در بيابانهاي مهران پيدا و در شهر مهران و جوار حرم مطهر امامزاده سيد حسن(ع) به خاك سپرده شد.
علي غيوريزاده به رغم اين كه خواهر نداشت و برادرش تنها بازمانده خانوادهاش بود پس از پيدا شدن پيكرش صدها نفر از زنان استان ايلام به رسم ديرينه بومي به جاي خواهرش عزاداري كردند و پيكر او را به دوش كشيده و يك شب را تا صبح در كنار پيكرش به راز و نياز پرداختند.
علي غيوريزاده فرمانده «گردان 503 » در «مهران» به شهادت رسيد.
انتهاي پيام
نظرات