رييس فرهنگستان علوم با بيان اينكه «فلاسفه اسلامي، شاگردان فلسفه يوناني بودند كه به مرحله استادي رسيدهاند» گفت: فلاسفه اسلامي، فلسفه را از يونان اخذ كردند ولي به آنچه كه خود داشتند آن را آراستند.
به گزارش خبرنگار دين و معارف خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) رضا داوري اردكاني طي سخناني در همايش «علم ديني» اظهار كرد: من هميشه به اين نكته ميانديشيدم كه مساله فارابي و ابوعليسينا چه بوده كه باعث شده آنها فيلسوف شدهاند.
وي خاطرنشان كرد: انسان با مطالعه اطلاعاتش افزايش مييابد و شايدصاحب نظر شود ولي براي فيلسوف شدن بايد مقصد و هدفي داشت.
وي با بيان اينكه «البته اين گفته به مذاق همه خوش نميآيد كه براي ملا شدن بايد سوال داشت» خطاب به دانشجويان حاضر در اين مراسم، ادامه داد: در جامعهاي كه مساله به دشواري يافت ميشود كمكم مهجور ميشويد؛ زيرا آنچه كه ميخواهيد كم است شما نيز به خواستهتان كمتر ميرسيد. نسل شما مسالهدارتر از نسل پيش از شماست و اين به خاطر آن است كه شما در زمان مسائل هستيد و اين از جهت خوشخبتي شماست.
رييس فرهنگستان علوم با اشاره به كتابش با عنوان «ما و تاريخ فلسفه اسلامي» گفت: من با تاليف اين كتاب نخواستم تاريخ فلسفه اسلامي را بگويم بلكه ميخواستم به اين بپردازم كه اصلا ما چه سر و كاري با اين فلسفه داريم و اصلا چرا آن را ميخوانيم و اين فلسفه چيست؟
وي اظهار كرد: در تمام قرن اول و دوم هجري قمري فلسفه يوناني در سطح جوامع مختلف وجود نداشت و اين فلسفه اسلامي بود كه مورد توجه همگان قرار ميگرفت و اين به خاطر آن بود كه اين فلسفه در ايران مورد توجه قرار گرفته بود. ايران نيز با گسترش قلمرو جغرافيايي خود به گسترش اين نوع فلسفه كمك كرد، البته من اين موارد براي تفاخر نميگويم.
وي با اشاره به سير گسترش فلسفه اسلامي در طول تاريخ ادامه داد: ما بايد بدانيم كه آيا اين جريان، اتفاقي بود كه فلسفه يوناني مورد توجه مسلمانان آن هم ايرانيان مسلمان قرار گرفته است؟ البته اين مطلب را بايد ذكر كرد كه برخي ميگويند اروپا نيز به فلسفه يونان توجه كرد ولي بايد دانست كه اين توجه طبيعي است؛ زيرا يونان در اروپاست و كليسا نياز به اين فلسفه داشت و مسيحيت و نه دين مسيح براي قوام خود به آن نياز داشت.
داوري اردكاني با بيان اينكه «برخي ميگويند فلاسفه اسلامي امانتداران فلسفه يونان بودهاند» افزود: اين حرف درست نيست؛ زيرا اگر كسي ميخواست طب بقراط و جالينوس را نگهداري كند، ديگر زكرياي رازي، ابنسينا و نيز هيچكدام از پزشكان بزرگ ايراني تبديل به بزرگترين پزشكان تاريخ بشري نميشدند.
وي ادامه داد:همچنين اگر قرار بود كه فلاسفه اسلامي از ميراث ارسطو و افلاطون نگهداري كنند، ديگر از ميان آنان ارسطو، افلاطون و نوع افلاطونيان را انتخاب نميكردند و اين نشان دهنده وجود فهم، درك و در نتيجه انتخاب موجود در اين عرصه است.
وي اظهار كرد: همچنين برخي ميگويند كه انتخاب فلسفه يونان از سوي فيلسوفان اسلامي به دليل ملاحظات سياسي بوده است و نوع اشاعه آن نيز از اين نوع ملاحظات تاثير ميپذيرفته است كه در پاسخ به اين مورد نيز بايد گفت كه اگر اين طور بود فلاسفه اسلامي ارسطو را نبايد انتخاب ميكردند و همچنين نبايد وي را استاد ميدانستند.
رييس فرهنگستان علوم ادامه داد: اينكه ما فكر كنيم هركه هرچه ميگويد يك قرضي دارد درست نيست، بحث توهم توطئه يا اصطلاح «تئوري توطئه» معناي خاص خود را در علم دارد و بايد دانست عالمان ممكن است كه خطا كنند اما اگر به غير از قصد علم حرفي زده باشند اين كار آنان بسيار كار بدي است.
وي با بيان اينكه «اهل علم، علم را وسيلهاي براي پايينتر از علم قرار نميدهند» ادامه داد: من چگونه ميتوانم بگويم كه فارابي و ابنسينا فلسفه خود را تغيير دادند تا با فهم زمانه مطابقت داشته و در ميان جامعه مقبوليت پيدا كنند كه در اين صورت بايد پرسيد چرا آنها بايد از دست افرادي چون محمود غزنوي در گريز بوده باشند.
وي گفت:ما نبايد اگر نظر كسي نادرست است او را به لجن بكشيم و او را خائن و دروغگو بدانيم؛ زيرا دروغگو به عمد دروغ ميگويد و هيچ عالم و فيلسوفي چنين كاري نميكند.
داوري اردكاني اظهار كرد: برخي نيز گفتهاند كه فلاسفه اسلامي براي تحكيم دين خود فلسفه را از يونان گرفتهاند كه بايد پرسيد در اين صورت اختلاف ميان كلام و فلسفه و متكلمان و فيلسوفان در دنياي اسلام چيست؟
وي اظهار كرد: مسلمانان در قرنهاي اوليه ظهور دين در طلب علم به همه جا رفتند و حتي علم را از هند و چين گرفتند و علوم همه جهان را با پرسش براي يافتن پاسخ سوالهاي خود فرا گرفتند. فيلسوفان عالم اسلامي علم يونان را از آنجا گرفته و به آنچه از خود داشتند، آراستند و اينكه بگوييم آنان براي تحكيم دين خود به اين امر همت گماشتند، ديدگاه شرقشناسان و ديدگاه مكانيكي است به اين معنا كه هرچيزي را ميتوان از جايي گرفت و در جاي ديگر به كار برد و همان نتيجه را اخذ كرد كه اين حرف در اين زمينه حرفي نادرست است.
وي با بيان اينكه «فلسفه يونان نميتوانست آنگونه كه بود در ايران فلسفه باشد» افزود: اينكه ما كسي را قبول نداريم، نبايد بگوييم كه آن فرد نيست يا اينكه بزرگ نيست. به طور مثال «كانت» معلم غرب است و اين غرب، غربي است كه هماكنون علم و فرهنگ خود را در تمام جهان گسترده و كانت در وجود جهان كنوني حضور دارد و تنها در كتاب فلسفه نيست. حال ما ميخواهيم قبولش داشته باشيم يا نداشته باشيم. ما بايد بدانيم اگر كانت، دكارت، ملاصدرا يا ... را قبول نداشته باشيم همه آن عالمي كه آنها را قبول دارند ما را قبول ندارند.
داوري اردكاني اظهار كرد: ما در حال حاضر شاهد اين هستيم كه با همه مخالفتهايي كه با فلسفه و بزرگان آن شد، فلسفه ماند و جايگير شد و معلمانش نيز ماندگار شدند و اين به نحوي است كه شايد ما كتابهاي دانشمندان 50 يا 60 سال خود را نداريم ولي كتب ابنسينا و مانند وي را حفظ كردهايم و اين به خاطر ماندگاري تفكر است.
وي با بيان اينكه «از جمله ميوههايي كه از نهالهاي تاريخ اسلام روييد، ميوه فلسفه بود» ادامه داد: ما با مطالعه تاريخ فلسفه اسلامي متوجه ميشويم كه فارابي ميخواست بگويد كه دين حقيقي همان فلسفه است و وي ميخواست توحيد، نبوت و ... را به زبان فلسفه به اثبات برساند.
وي اظهار كرد: ما فلسفه را از يونانيان آموختيم ولي بايد بدانيم كه شاگرد از استاد خود جلو ميزند و اگر چه ما شاگردان اين فلسفه بوديم و من نميگويم كه آن را به فلسفه رسانديم؛ زيرا فلسفه كمال و نهايت ندارد، ولي به آن موارد بسياري را افزودهايم.
داوري اردكاني با بيان اينكه «عالم علم، عالم سوداگري و بده بستان نيست» گفت: ما به يونانيان مديونيم اما ما فلسفه خود را گفتهايم و علم خريد و فروش نميشود و بايد بدانيم كه قدر آموزنده علم به اندازه قدر آموزگار آن است و ما با وجود آنكه قدر يونان را دانستيم، ولي مريد آنها نبودهايم.
وي با بيان اينكه «تاريخ يعني تفكر» افزود: فيلسوفان ما شاگردان فلسفه يوناني بودند ولي به مرحله استادي رسيدند.
وي اظهار كرد: ما نميتوانيم ايدئولوژي نگوييم زيرا همه ما تعلقاتي فكري داريم.
انتهاي پيام
نظرات