/بررسي شعر كوتاه/ عليرضا راهب: شعر كوتاه گرايش به حقيقت محض است
عليرضا راهب شعر كوتاه را مانند گرايش به حقيقت محض دانست و گفت: در شعر كوتاه، مفهومي بزرگ بدون هيچ آرايشي عرضه ميشود.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در بررسي شعر كوتاه، عنوان كرد: شعر كوتاه مانند گرايش به سخن ناب است. در شعر كوتاه، زيبايي محض و لحظهاي خاص ارائه ميشود؛ مانند تئاتري كه در آن مفهومي بزرگ، بدون هيچ آكسسواري و حتا به صورت پانتوميم عرضه ميشود.
او افزود: در شعر كوتاه تكنيكهاي اجراي متن كه در شعر بلند وجود دارد، نيست و شايد يكي از دلايل علاقهي من به اين شعر، همين حقيقت محض بودن آن باشد.
راهب ربارهي گرايش شاعران به شعر كوتاه عنوان كرد: ميگويند شاعران شعر كوتاه زيادند؛ اما من شاعر شعر كوتاه زيادي نميبينم. اين شعرها چيزهايي هستند در قالب كوتاه كه شعر نيستند. كساني كه شعرشان مورد استقبال قرار گرفته است، فكر كردهاند شعر ميگويند. دعواهاي زيادي بر سر اينكه چه چيزي شعر است و چه چيزي شعر نيست، درگرفته است. اولين دليلي كه ميتوانيم با آن شعر را از انواع ديگر تشخيص دهيم، نوع لذتي است كه ما از شنيدن يك شعر ميبريم؛ اين اولين چيزي است كه شعر را از انواع ديگر جدا ميكند. لذتي كه ما از يك كاريكلماتور ميبريم، لذتي نيست كه ما از شعر ميبريم؛ لذت كاريكلماتور به خاستگاههاي تفريح و تفرج در ذهن ما پهلو ميزند كه جايگاه شعر نيست. شايد اولين فاعل شناساي ما از يك شعر خوب لذتي باشد كه از خواندن آن ميبريم. با فاعل شناسا در رويارويي با شعرهايي كه نام شعر كوتاه دارند، متوجه ميشويم كه آنها شعر نيستند؛ بلكه كاريكلماتور هستند كه در آنها تقابل دو جمله آمده است. اين وسط حتا گره زيباييشناسانهاي از نوع شعر ايجاد نشده؛ مانند اين شعر كه ميگويد: «وقتي كه خاطرم پريشان گيسونانت ميشود/ تو پريشان ميكني/ گيسوانت را/ به خاطرم»؛ اين يك تكنيك ادبي دارد؛ اما شعر نيست؛ تنها تقابل زيباييشناسانهي دو جمله است. با دوبارخواني يك جمله از دو سمت به شعر نميرسيم.
او در ادامه متذكر شد: اكنون انبوهي از كارهاي كوتاه داريم كه كاريكلماتور هستند و به شعر نميرسند. در بسياري ديگر، تكنكيك غافلگيري به كار رفته كه در حد جوك است. نويسنده دانستههايي را كه از مخاطب در طول متن دريغ كرده، در نهايت به او عرضه ميكند. اين ممكن است مخاطب را دچار شگفتي كند؛ اما لذتي كه ميبرد، لذت جوك است. حجم انبوهي از آثار از اين تكنيك استفاده ميكنند و در درازمدت در ذهن نميمانند. اين كارها درك زيباييشناسانهي ما را مخاطب قرار نميدهند. تنها غافلگير ميشويم و لذت ميبريم؛ در حالي كه در شعر كوتاه ما به صورت ناگهاني با زيبايي مواجه ميشويم و در فرصتي كوتاه در ارتفاع عظيمي از زيبايي غرق ميشويم. در شعر كوتاه نقطهاي وجود دارد به اندازهي يك چاه؛ اما زميني عميق در آن جا باز ميكند.
راهب سپس به شعري از كيانا رشيدي از مجموعهي «يك آدم با آروارههاي معمولي» اشاره كرد؛ «پرنده به تنهايياش نوك زد / تنهايياش پريد / پرنده تنها پرنده ماند / با پرنده تنها ماند».
او دربارهي اين شعر گفت: ما نميتوانيم بگوييم در اين شعر چيزي از ما دريغ شده، وقتي با اين متن روبهرو ميشويم، با يك خلوت عميق روبهرو ميشويم كه تجربهي شاعر و خلسهي او را ميبينيم.
راهب همچنين شعري را از مرجان مهدوي از مجموعهي «حوا سرد است» خواند؛ «قايقرانها / كولي كر را صيد ميكنند / كوسههاي ناشنوا را / و ماهيها ديگر آواز نميخوانند».
او افزود: اينجا ما نميتوانيم بگوييم با شعر روبهرو نيستيم. ما با يك حقيقت زيباشناسانه در فرصتي كوتاه مواجه ميشويم.
راهب دومين شناساي شعر كوتاه را اضافه كردن چيزي به جهان خواند و گفت: شعر كوتاه بايد چيزي به جهان اضافه كند. از جهان تجربههاي مشتركمان، شاعر به ما تصويري جديد ميدهد كه بازخواني زندگي خود ماست. شايد حس 10 دقيقه از روز ما باشد؛ اما از زاويهاي كه هرگز آن را تجربه نكردهايم.
او افزود: اگر شعري چيزي به اين جهان اضافه نكند، شعر نيست. در آثاري كه اكنون به نام شعر كوتاه ارائه ميشود، از هر 100 شعر، 70 شعر آن قبلا ارائه شده است.
اين شاعر همچنين گفت: يكي از غفلتهاي شاعران ما، ناآشنايي با ادبيات كلاسيك است. بسياري از شعرهايي را كه اكنون ميخوانيم، مشابهشان را در ادبيات كلاسيك داشتهايم. من اين را غفلت شاعران از خوانش تكبيتها در ادبيات كلاسيك ميدانم. اگر كسي شعر كوتاه 10 سال اخير را بخواند و ديوان شاعران كلاسيك را هم مطالعه كند، ميبيند كه نيمي از شعرهاي 10 سال اخير در شعر شاعران كلاسيك هست.
او افزود: ما در شعرهاي كوتاه حضور تضاد را نيز ميبينيم. شعري از شيركو بيكس با ترجمهي بابك صحرانورد ميخوانم كه اين تضاد را ميتوان در آن ديد. «بسياري چيزها هستند كه زنگ ميزنند/ و از ياد ميروند/ و سپس از بين ميروند/ مثل تاج و عصاي مرصع و تخت پادشاهان / بسياري چيزهاي ديگر هستند/ نه ميپوسند و نه از ياد ميروند/ و نه هرگز ميميرند/ مانند كلاه و عصا و كفشهاي چارلي چاپلين.»
راهب طنز ذاتي را از ديگر ويژگيهاي شعر كوتاه خواند و گفت: نيمي از شعرهاي كوتاه موفقي كه خواندهام، ديدگاهي طنز داشتهاند، حتا طنزي تلخ. در شعر كوتاه، روايت را نيز ميتوان ديد. كوتاهترين روايت در شعر كوتاه ميآيد. در واقع، برشي كوتاه از كيك شيرين زندگي است كه آن را در اين شعر شهاب مقربين ميتوانيم ببينيم؛ «برفي سنگين نشست/ درختي زيبا شد/ درختي شكست». روايت در شعر كوتاه بايد روايت شعري باشد و به داستان نرسد و لذت يك شعر را بدهد. شعر كوتاه بايد به دور از تفصيل و توضيح باشد، البته قالب آنقدر كوتاه است كه فرصت نميگذارد كه شاعر توضيح بدهد؛ اما متأسفانه بسياري از شعرها را ميبينيم كه هنوز توضيح و تفسير دارند. در شعر كوتاه جايي براي روابط علي و معلولي وجود ندارد؛ اما متأسفانه ما اين را در شعر كوتاه ديدهايم. در اين شعر «چترم را باز ميكنم/ باران ميبارد» هيچ اتفاق خاصي در اين جمله نميافتد؛ تنها يك رابطهي علي و معلولي است؛ اما شاعر ميتواند بگويد «چترم را باز كردم/ و از حاشيهي خيس خيابان گذر كردم».
او سپس دربارهي گرايش شاعران به هايكوسرايي گفت: هايكو شيوهي خاص نگارش، هجايي بودن و سطري بودن را دارد و نوع ادارك آن با شعر كوتاه فرق ميكند. آنچه در ژاپن به نام هايكو آمده است، ديد خلوتگراي ژاپني به زندگي بوده كه در ايران ترجمه شده و اتفاق خوبي هم بوده است؛ اما هرچه به آثاري كه در ايران بهنام هايكو چاپ ميشود، نگاه ميكنم، هايكو نيستند؛ شعرهاي كوتاهي هستند كه حذفيات نابجا دارند. از يك شعر كوتاه برخي چيزها را حذف ميكنند تا به هايكو برسند. از سوي ديگر، هايكو با توجه به موسيقي كلام و درك ريتميك ما از وزن، براي ما از نظر فرهنگي چيز خاصي نيست. در واقع، ما در ايران شعر كوتاه مينويسيم و اسمش را هايكو ميگذاريم.
راهب دربارهي گرايش مخاطبان به شعر كوتاه عنوان كرد: مخاطب امروز فرصت كوتاهي براي پرداختن به ادبيات دارد. زندگي امروز، تهاجم صنعت و تكنولوژي زمان كمي را براي لذت بردن از ادبيات ميدهد و مردم ما هم فرصتي براي اين كار نميگذارند؛ اما در اين فرصتهاي كوتاه گزينههاي كوتاه ميتواند به آنها درك و شيريني ادبي بدهد. مخاطب امروز ما البته به دنبال شعر و ادبيات نيست. ادبيات و شعر و داستان دارند دستوپا ميزنند كه هرجور شده خودشان را وارد زندگي مخاطب عام كنند كه اينجا موفقيت با شعر كوتاه است.
اين شاعر كميت را معيار مناسبي براي ارزشگذاري شعر ندانست و گفت: شعرهاي بلند بسياري هستند كه در هر جملهشان با شگفتي مسير شعر طي ميشود. بزرگان ما شعرهاي بلند بسياري دارند كه ما آنها را ميخوانيم و از بر ميكنيم. شعر بلند ميتواند موفق باشد و شعر كوتاه ميتواند موفق نباشد و يا برعكس.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات